سه ماه پیش، رئیسی زمام امور دولت را به دست گرفت. دولتی که بسیاری از حامیانش آن را حلال مشکلات در زمان کم می دانستند و معتقد بودند یکدست شدن قدرت حلقه مفقوده حل مشکلات عدیده کشور است. این راه حل که در یک توافق همگانی با کمترین میزان مشارکت همراه شد، توانست سید ابراهیم رئیسی را روز 14 مرداد بر صندلی رئیس جمهور بنشاند. با توجه به وعدههای انتخاباتی و همسویی بیسابقه مجلس و البته قوه قضاییه، همگان انتظار داشتند روند بهبود شاخصها از همان روزهای ابتدایی آغاز شود. انتظاری که جز در مواردی مثل واکسیناسیون چندان اتفاق نیفتاد. البته رئیسی در سه ماه گذشته و سالهای پیش از آن در مسئولیت های مختلف از جنجال سازی گریزان بوده و برخلاف روحانی و احمدی نژاد حرفهای جنجالی برای پر کردن رسانه ها ندارد. نکته ای که هم می تواند مثبت باشد و هم منفی تلقی شود. منفی از جهت آنکه دولت مداوما در حواشی قرار میگیرد و مثبت اینکه رئیس جمهور به این شکل از انفعال خارج می شود. البته فعلا فعالان سیاسی خصوصا در جناح اصولگرا سکوت پیشه کرده و منتظر وضعیت آینده هستند. در این سمت اصلاح طلبان هم چندان به حاشیه نمی پردازند و حتی هفته گذشته جمعی از مدیران رسانه های اصلاح طلب با او دیدار کردند. ظاهرا وضعیت به گونه ای است که همه ترجیح می دهند از هر گونه نظری که احتمال به خطر افتادن منافع ملی را داشته باشد خودداری کنند. حتی رئیس سازمان محیط زیست در اجلاس گلاسکو گفت در صورت رفع تحریم ها به توافق پاریس خواهیم پیوست. صحبتی که اگر از طرف هر یک از مسئولان دولت قبل عنوان می شد، مشخص نبود چه پیامدهایی داشته باشد. البته اصولگرایان در قضیه برخورد با آیت الله صافی نشان داده اند که منافع جناحی برای آنها ارجح از هر چیزی دسته بندی میشود، برای همین شاید دست به عصا بودن ابراهیم رئیسی تا حدی از این طریق توجیه شود.
جدایی مجلس از دولت
به نظر می رسد مجلس به شکل چراغ خاموش در حال جدا کردن راه خود از دولت است. در روزهای گذشته انتقادات نمایندگان از دولت بالا گرفته و دلیل آن شاید عدم وجود یک چشم انداز مثبت در زمینه اقتصادی باشد. چیزی که بهارستان نشینان تلاش های زیادی برای آن کرده و حالا بسیاری از اقدامات را در روند تشدید تورم بی نتیجه می دانند. برای همین شاید بورس و تورم به کلیدواژه هایی تبدیل شوند که جدایی از دولت را رقم بزند. باید دید در روزهای آینده مجلس یازدهم در برابر گزینه پیشنهادی وزیر آموزش و پرورش چه وضعیتی را رقم خواهد زد.
همه چیز در گرو سیاست خارجی
اما شاید مهم ترین بخش کارنامه رئیسی، سیاست خارجی باشد. 10 روز بعد از روی کار آمدن رئیسی کابل سقوط کرد و چالشی بزرگ در مسائل امنیتی شرق کشور را به وجود آورد. بجز چالش امنیتی مهاجرت روزانه صدها پناهنده افغان (برخی پنج هزار نفر گفته اند) چالش های سیاسی، اقتصادی و امنیتی را در پی خواهد داشت. یک ماه بعد تنش با الهام علیاف، ارتش را برای یک رزمایش بزرگ به مرزهای شمال غربی کشاند. حضور اسرائیل در مرزهای شمال غربی خطر بزرگ امنیت ملی است که نباید آن را دست کم گرفت. در خاورمیانه هم تنش ها روزافزون است. عراق درگیر تظاهرات و آشوب های پس از انتخابات است و نتیجه فعلی خیلی مورد رضایت ایران نخواهد بود و از طرف دیگر عربستان همچنان در وضعیت دشمنی به سر می برد و مذاکرات بدون یک خروجی ملموس ادامه دارد. در برجام کشورهای طرف مذاکره، ایران را متهم به خریدن زمان می کنند و برگ برنده ایران یعنی خروج ترامپ از برجام و اقدامات پس از آن از طرف دولت روحانی در حال تبدیل شدن به ضرر کشور است. استراتژی ویژه ای هم در تیم سیاست خارجی به ریاست امیرعبداللهیان دیده نمی شود. عضو مذاکره کننده یعنی علی باقری کنی هم به گفتمان دوران جلیلی بازگشته و صحبت از "منطق ایران" می کند. چیزی که از طرف علی اکبر ولایتی در مناظره های سال 92 مورد عتاب قرار گرفت.
در سیاست داخلی هم وضعیت مساعد نیست. چرا که امروز سیاست داخلی تحت الشعاع اقتصاد قرار گرفته و فشار روز افزون تورم باعث شده مطالبات مدنی در جایگاه بعدی قرار گیرد. دولت اما جز حضور مسئولان در پمپ بنزین، داروخانه و میادین میوه و تره بار، راه حلی ارائه نداده و سیاست ورزی خاصی در این بخش مشاهده نمی شود. اما با نگاهی به شبکه های اجتماعی و فعالان رسانه ای، فعلا بعید به نظر می رسد که حامیان رئیسی از او دست بکشند. هرچند حمایت ها ممکن است چندان هم پایدار نباشد اما هنوز از دودکش جبهه اصولگرایان دود سفید برمیخیزد. سفرهای استانی و رفتن به نقاطی دوردست که مردمی در فقر و تنگدستی دارد جزو نکاتی است که بسیاری از فعالان اصولگرا به آن اشاره می کنند. البته مشخص نیست دستاورد این سفرها در نهایت چه خواهد بود، اما فعلا آخر هفته های آقای رئیس جمهور با سفرهای استانی پر شده و با مدلی غیر از احمدی نژاد ادامه خواهد یافت. عضویت در پیمان شانگهای، دیگر نقطه مثبتی است که حامیان رئیسی در کارنامه اش می بینند. البته فارغ از اینکه تلاش برای پیوستن به این پیمان در دوران روسای جمهور پیشین انجام شده، اما در نهایت مهر ورود در کارنامه رئیسی دیده می شود. علاوه بر این که پیش بردن دیپلماسی منطقه ای و نگاه به شرق جزو نمره های مثبت کارنامه رئیسی نزد اصولگرایان قلمداد می شود. مشروط بر آنکه نگاه به شرق باعث به هم خوردن توازن در سیاست خارجی کشور نشود. در کل به نظر می رسد دولت رئیسی در سه ماه گذشته توانسته صرفا اوضاع را اداره کند اما هیچ بهبودی در وضعیت کشور دیده نمی شود. دولت رئیسی اگر نتواند در ماههای آینده روی نقاط بحرانی مثل برجام، بودجه، تورم و... تمرکز کرده و آنها را رفع کند، به نظر میرسد باید منتظر طوفانهای سهمگین هم باشد. طوفانهایی که به گواه تاریخ، حامیان روزهای انتخابات را به منتقدین سرسخت تبدیل کرده و عاقبت رئیس جمهور در تنهایی با صندلی اش وداع خواهد کرد.