آتلتیکومادرید پس از هفت سال مجددا قهرمان لالیگا شد. آنها فصل را پرقدرت آغاز کردند و سوارز کار را در خط حمله به خوبی تمام میکرد. در چند دوره نیز افت کردند اما سیموئنه با تغییر روش، ورق را به سوی تیمش برگرداند و آنها با 86 امتیاز و 67 گل زده و 25 گل خورده، قهرمانی را کسب کردند.
رونالد کومان وقتی به بارسا آمد، همانند تیمهای قبلی که در آن بود، رابطه خوبی با بزرگان تیم نداشت و در یک تماس تلفنی عذر سوارز را به بهانه پیر و فرسوده بودن خواست و سوارز با چشمانی اشکبار باشگاهی که در شش سال، 198 گل و 112 پاس گل در آن ثبت کردهبود را ترک کرد. اما آتلتیکو فرصت را غنیمت شمرد و با رقم هفت میلیون یورو او را به وندا متروپولیتانو برد.
آتلتیکو از همان اول آتشین آغاز کرد و سوارز به خوبی دروازهها را فرو میریخت و با اختلاف زیادی نسبت به رقبا در صدر قرار گرفتند. اما بعد از مدتی، روندی که تیم سیموئنه در نهایت در پیش میگرفت افتاد و از دست دادن امتیاز بود. یکی از دلایل آن بازی فیزیکی و سفت و سخت این تیم است که باعث تحلیل رفتن بدن میشود. اما سیموئنه نشان داد که همواره در حال یادگیری است و میخواهد تیم به جلو حرکت کند. او از مالکیت توپ استفاده کرد تا قدرت بازیکنان را حفظ کند. مخصوصا آنکه در هفتههای آخر در کورس شدیدی میان رئال و بارسا بودند و از دست دادن امتیاز بهای سنگینی داشت و این روش جواب هم داد.
احتمالا بدترین نقطه فصل برای آنها، کیش و مات شدن در اروپا بود. جایی که آنها به مصاف توماس توخلی رفتند که میخواست نشان دهد لایق جایگاهش در چلسی است و با دو پیروزی دلچسب، در حالی که با پرس سنگین نمیگذاشت آتلتیکو ضد حمله بزند، تاکتیک اصلی گلزنی سیموئنه را خنثی کرد و با رفتن به فینال اروپا نشان داد که از سواد تاکتیکی درستی برخوردار است.
افلاطون معتقد به ایدهآل برای هرچیزی بود و آتلتیکوی این فصل یک تیم افلاطونی بود. آنها در دفاع و حمله توازن داشتند و ثمرش را دیدند. اوبلاک با 18 کلین شیت جایزه زامورا را کسب کرد و سوارز 21 گل زد و مارکوس یورنته 12 گل و 11 پاس گل ثبت کرد. گلهای سوارز 35 امتیاز برای تیم حاصل کرد. اما نکته جالب این است که طبق آمار، سوارز و یورنته نباید آنقدر گل میزدند اما رمز این کیفیت در تمرینات است. سیموئنه معتقد است هرچه که هست در تمرینات است و مسائل دیگر اهمیتی ندارند و حتی در کنفرانس خبری گفتهبود که نتایج رئال برایش مهم نیست و تمرکزش بر کار خودش است. این پیشرفت میتواند اهمیت مربی را هم برساند؛ هر دوی آنها زیر نظر مربیان قهاری بازی کردهاند اما حضور در تیمی که سرمربیش فلسفه دارد، باز هم به رشد کمک میکند.
اما راز موفقیتهای سیموئنه ملقب به اِل چولو چیست؟ او در خانوادهای ایتالیایی تبار در آرژانتین رشد کرد. از جنبههای جالب زندگی او درسخوان بودنش است، در حالی که اکثر فوتبالیستهای مشهور اهمیتی به درس نمیدادند. او نیز عاشق توپ بود و همه جا دنبالش میدوید و در خانه نیز با وسایل ساده، زمین فوتبال و بازیکنان را تشکیل میداد. به گفته خودش مانند کارگردان تئاتر عمل میکرد و از همان دوران «قدرت تجزیه و تحلیل» داشت. او بسیار جنگجو و مشتاق بازی کردن بود از این رو، یکی از مربیانش گفت تو خیلی زود در وارد تیم اصلی میشوی. این جنگندگی باعث میشد او همواره با بزرگترها بازی کند و مجبور به تفکر و استدلال شود وگرنه راه دیگری برای پیروزی نبود. همچنین او میگوید ما توپ را به دلیل قدرت حریفان در اختیار نداشتیم و از این رو از فضاهای باز نهایت استفاده را میکردیم و میتوانستیم ذهن هم را بخوانیم که در مرحله بعد چه کار باید بکنیم و این موهبتی بزرگ است که اعضای تیم بتوانند ناخودآگاه خود را با بقیه هماهنگ کنند.
روزهای کودکی و نوجوانی او به خوبی در حضور رویاییش در آتلتیکو به کار آمد. گابی که از اسطورههای این باشگاه است، هویت این تیم را تلاش، جنگندگی و فداکاری میداند و با توجه به روحیات سیموئنه و چند سال حضور موفق در آن تیم، حضورش به عنوان سرمربی میتوانست به موفقیت بزرگی ختم شود. اِل چولو در سال 2011 در قامت یک سرمربی موفق به دلیل قهرمانیهایش در آرژانتین، مجددا به مادرید بازگشت. وضع تیم اصلا خوب نبود اما آنها در پایان قهرمان لیگ اروپا شدند و سوپرجام اروپا را هم فتح کردند؛ شروعی که از هر شیرینیجاتی در جهان شیرینتر بود.
سیموئنه با انتقال روحیات خودش و هویت تلاشگر آتلتیکو، اعتماد به نفس را به تیم برای رقابت با بزرگان داد. آنها در سال 2013 رئال را در فینال جام حذفی شکست دادند تا هم جامی دیگر کسب کنند هم طلسم 25 بازی برندهنشدن مقابل این تیم را بشکنند. در سال بعد اما اوج این روحیه جنگندگی و پیروزی با صعود به فینال لیگقهرمانان نمایان شد. جایی که تنها 2 دقیقه کم آوردند تا قهرمان شوند، عنوانی که مجددا دو فصل بعد باز در به دست آوردنش ناکام بودند.
سیموئنه طی این سالها 8 جام را کسب کرد که حاصل چند بازیکن باتجربه و جوانانی مشتاق بود. او در مقالهای که خودش نوشتهبود بیان کرد: کار کردن با جوانان و ایجاد شوق و هدایت آنها بسیار برایش لذتبخش است. سیموئنه اسپانیا را از سلطه مدعیان همیشگیش خارج کرد و در اروپا نیز کسی دوست ندارد مقابل آنها باشد چون راه نفوذی نمیتوانند پیدا کنند و این معجزه سیموئنه است.
سیدمهدی داودی