به گزارش انتخاب، در ادامه گزیده ای از گفت و گوی رئیس سازمان بازرسی کل کشور با روزنامه دنیای اقتصاد می آید:
یکی از مشکلات اصلی و اساسی جمهوری اسلامی رابطه با آمریکا است. چه در حال تحریم و چه غیر تحریم. مساله آمریکا مساله تاریخی ما است. کشوری مثل ایران حق ندارد ریسکهایی بدون محاسبه و حرکتهای احساسی و جهشی بدون چشماندازی روشن داشته باشد.
اصلا مساله اساسی ایران و یکی از موضوعات مهم نظام بینالملل امروز درباره رابطه ایران و آمریکا است.
ما از این مسیری که حرکت کردیم اگر چیزهایی را از دست دهیم چیزهای بیشتری هم کسب میکنیم. ما باید بتوانیم منافعمان را با حفظ اصول و شخصیتمان تامین کنیم اگر ارزشها و منافعمان در تعارض با آمریکا است باید دفاع از تعارض با آمریکا کنیم. امروز منافع باید حرف اول را بزنند نه ارتباطات. این اشتباه نشود یک موقع باید ما با یک کشوری کلا گارد داشته باشیم و اگر گاردمان را باز کنیم منافعمان را از دست میدهیم. این گونه نیست که کسی یک فرمول قطعی طراحی کند که منافع جمهوری اسلامی با گارد باز شدن مذاکره و ایجاد ارتباط با آمریکا است. ما باید بگوییم که منافع ما چی هست با چه نوع مذاکره و ایجاد ارتباط با آمریکا تامین خواهد شد.
بسیاری این بررسی و کالبدشکافی را جدی تعبیر نمیکنند و براساس یک تصویر کلی که آمریکا یک ابرقدرت است و باید با آن ارتباط برقرار کرد و این رابطه در جهت ایجاد منافع ما است، عمل میکنند. شاید این گونه هم باشد؛ اما من میخواهم این را بگویم که این مساله باید به درستی حلاجی شود تا تصمیمی گرفته شود که منافع نظام را تامین کند.
درخصوص طرح سوال از رییسجمهور، اکنون وقتی نمایندگان میخواهند از رییسجمهور سوال کنند، برخی میگویند: التهاب میشود. اینها وظایف قانونی است که باید انجام شود. آقای زارعی در تلویزیون آمده بود، میگفت مردم به ما میگویند اگر سوال بپرسید التهاب میشود. بعدا در نظر سنجی در آمد که ۸۰درصد مردم میگویند سوال کنید.
آستانه تحملمان را آن قدر پایین آوردهاند که نه کسی میتواند سوال بپرسد و نه دادگاه کسی را احضار کند. من دو سال طول کشید تا از پروندههایی که دولت متهمم کرده بود، تبرئه شدم. به آقای محسنی اژهای هم گفتم چرا این طوری بحث تبرئه من را مطرح کردی و باید میگفتی این موضوع دو سال و نیم پیش مطرح شده دو سال طول کشید و ۴ماه پیش گفتند اتهام به پورمحمدی وارد نیست. این گونه نبوده که من بروم پیش قاضی بگویم من قاضی تو هم قاضی به تبرئه من رای بده. به فضای انتخاباتی که نزدیک میشویم تخریبها تشدید خواهد شد. ما رکورددار در جذب بدیهای دیگران هستیم و ما تنها بخش بدی را انتخاب میکنیم. اتاق جنگ یعنی تخریب.
چون با کسانی که پایه بدی را میگذارند برخورد نمیشود بقیه هم یاد میگیرند.
دولت آقای خاتمی، پایهگذار این نوع انتخابات تخریبی است. چون آنها دوستان و همکاران ما در وزارت اطلاعات بودند که استاد جنگ روانی بودند و رفتند در ستاد آقای خاتمی و آقای ناطق نوری را پایین آوردند. در نظر سنجی نزدیک اسفند سال ۷۵ آقای ناطق نوری ۷۰ درصد رای داشت و آقای خاتمی ۲۸ درصد، یک دفعه کاملا شیب برگشت به سمت آقای خاتمی، البته کمی از آن هم به خاطر عملکرد بد اطرافیان آقای ناطق بود. ولی بخش اعظمی از آن به خاطر شیوه تبلیغاتی و به خصوص تخریبی اطرافیان آقای خاتمی بود.
دوستان مجلس ششم میخواستند با تبلیغات و فضاسازی به قول خودشان اصلاحات را ایجاد کنند. اصلاحات که با تخریب و تبلیغ ایجاد نمیشود.
محبوبیت آقای مشایی بالا نیست.
خود آقای احمدی نژاد در میان طبقات پایین جامعه محبوب است. اما الان با این شرایط اقتصادی محبوبیتش رو به افول است و به دلیل تورم و گرانی که ایجاد شد در حال از دست دادن پایگاه اجتماعیاش است؛ اما در مورد آقای مشایی از این جهت که حرفهایی میزند که مردم میپسندند، این پایگاه برایش ایجاد خواهد شد. اما آقای مشایی بین کسانی پایگاه دارد که در آن حوزه آدمهای قویتر از مشایی هستند.
اکنون حامیان دولت مدعی هستند که بالای ۵۱ درصد محبوبیت دارند و روزنامه ایران هم این نظرسنجیها را منتشر کرده است. نظر شما درباره این نظرسنجیها چیست؟
اگر فضای سیاسی ملتهب نبود، حتما این نظرسنجیها را منتشر میکردیم؛ چرا که معتقدم انتشارشان مفید است. اما میترسیم برداشتهای سیاسی شود؛ اما در نظرسنجیهایی که انجام شده است همچنان آقای احمدی نژاد را روی ۳۵-۳۰ درصد محبوبیت نشان میدهد. آنهایی که ۵۰-۴۰ درصد میگویند چندان نظرسنجیهایشان حقیقت ندارد. اگر در شرایط کنونی خود آقای احمدی نژاد مجاز به کاندیداتوری بود، ۳۰ درصد محبوبیت داشت.
چرا این نظرسنجیهایتان را منتشر نمیکنید؟
به جرات که نگفتهاند این مطلب را! بلکه در نظرگیریهایی که انجام میدهند. خود دولت هم که نه، بلکه آقای احمدی نژاد این محبوبیت را دارد. ما خودمان الان واحد نظرسنجی اداری داریم و روی موضوعات اداری نظر سنجی میکنیم. مثلا آخرین نظر سنجیمان درباره مسکن مهر، بهداشت و درمان و ثبت اسناد بود.
ممکن است مشایی مجال حضور پیدا نکند؟
اینقدر آدم شناخته شده داریم که به حرفهایشان ملتزم هستند و آلودگی اقتصادی هم ندارند و میتوانند رای بیشتری جذب کنند.
مثلا چه کسانی؟
مثلا اصلاح طلبان یا تیپهایی با گرایشهای کارگزاران یا اصولگرایانی با کمی مزاجهای روشنفکری که بخش زیادی از این آرا را میبرند.
برخی میگویند در اردوگاه اصلاحطلبان اگر آقای خاتمی نباشد فرد دیگری نمیتواند رای بیاورد.
شما دارید رای برنده را میگویید که بیاید بزند و ببرد. اگراینجوری است بگوییم آقایهاشمی هم بیاید.
به نظرتان آقایهاشمی چقدر محبوبیت دارد؟
نمیدانم! البته نسبت به گذشته بهتر شده است اما فکر نمیکنم به ۳۰درصد برسد.
قبلا گفتهام که این سنتی که گذاشتهاند در بخشی از کشورها کسانی که به ریاستجمهوری میرسند، دیگر حق بازگشت به انتخابات را ندارند بسیار خوب هست. این چیز بدی است که مثلا یک آقایی مثل آقایهاشمی رییسجمهور میشود، فرمانده جنگ بوده، رییس مجلس بوده، بعد رییس مجمع تشخیص مصلحت شده، چه کسی با ایشان میتواند مقابله کند؟ غیر از تخریب هیچ راه دیگری وجود ندارد که بتوانیم با ایشان رقابت کنیم. یعنی در یک مبادله مثبت تا مادام العمر بالا میرود. یعنی آقایهاشمی دو دوره رییسجمهور میشود بعد یک دوره دست شاگردش میدهد و باز دوباره خودش میآید. چطور میشود که احمدینژاد ناشناخته از پس آقایهاشمی با آن سابقه عظیم برمیآید. در چین آدمی که ده سال رییسجمهور شده دیگر مگر از قدرت پایین میآید و الان دولت را دست شاگرد چهارمش دادند و سه نسل هست که دارند میچرخانند.
حالا ما هر روز آقای خاتمی را تحریک میکنیم که با آقایهاشمی وارد انتخابات شوید. این کار درستی نیست. الان هم که من این را بگویم میگویند چون پورمحمدی میخواهد رقیب شود میخواهد بزرگترها را کنار بگذارد. خوب است بگویم که ۸ سال پیش که آقایهاشمی به عنوان رقیب آمد از ایشان خواهش کردم که کاندیدا نشوند. گفتم شاگردان و نیروهایی را که تربیت کردید بالغ کنید و بگذارید وارد میدان شوند، اینگونه بلوغ سیاسی را در کشور نهادینه کنید.
به نظرتان گزینه دولت فعلی کیست؟ آیا آقای مشایی از سوی شورای نگهبان تایید میشود؟
با آنچه گفته شد نه. همان موقع هم که بحث بود که مشایی در مجلس نهم کاندید شود و رییس مجلس شود بهشان پیغام داده بودند که تایید نمیشود.
آقای ثمرههاشمی چطور؟
او اگر کاندیدا شود، احتمالا تایید میشود.