کاخ اَردشیر در شهرستان فیروزآباد که بخشی از پروندهی جهانی منظر باستانشناسی ساسانی پارس بهشمار میآید به گورستان مردگان تبدیل شده است و همچنان مردم روستای آتشکده به مانند گذشته و پیش از ثبت جهانی کاخ اَردشیر، مردگان خود را در عَرصهی میراث جهانی آن به خاک میسپارند!
به گزارش اَمرداد، کاخ ساسانی و جهانی اَردشیر بابکان که از آن بهعنوان یکی از سالمترین کاخهای باستانی ایران نام میبرند، روزگار ناخوشایندی را سپری میکند و در بدترین شرایط حفاظتی بهسر میبرد. همچنین در عَرصه و چندین متری این کاخ جهانی، همچنان مردگان روستای آتشکده به خاک سپرده میشود که تازهترین خاکسپاریها از آنِ تابستان و پاییز سال 1399 خورشیدی و یکی هم 27 آذرماه امسال، یعنی همین چند روز پیش بوده، که هنوز سنگ گور برای آن آماده نشده است. برپایهی آنچه کشورها به سازمان جهانی یونسکو برای آثار تاریخی و طبیعی خود تعهد میدهند، باید پس از ثبت جهانی دشواریهای آن برطرف شده و به بهترین روش پاسداری و حفاظت شود. اما شوربختانه در کاخ اَردشیر بابکان فیروزآباد و پس از گذشت بیش از دوسال از ثبت جهانی آن، همچنان مردم روستای آتشکده که روستای آنها چسبیده به یادگار ساسانیان بوده و در حریم درجهی یک جای گرفته و چشماَنداز میراث جهانی را به بدترین شیوهی ممکن خَدشهدار کرده است، مردگان خویش را در عرصهی کاخ اَردشیر به خاک میسپارند که برابر با قانون اساسی ممنوع بوده و تخلفی آشکار بهشمار میآید و حتا پیگرد قانونی دارد. هرچند که، سابقهی خاکسپاری در عرصهی کاخ اَردشیر پیشینهی دو سه دههای دارد، ولی باید دانست که همان زمان هم این کار ممنوع بوده و نگارنده به عنوان یک کُنشگر میراث فرهنگی و فردی دلسوز برای نخستینبار در کشور از اوایل دههی هشتاد خورشیدی تا کنون و همواره به این موضوع اعتراض کرده و در گزارشهای فراوانی در خبرگزاریها و روزنامهها، حفاظت از عرصهی کاخ ساسانیان را به مدیران و مسوولان وقت میراث فرهنگی گوشزد کرده است. اما گویا گوش شنوایی وجود نداشته و همچنان ” در بر همان پاشنه میچرخد!”. از سویی، با ثبت جهانی یک محوطه یا اثر و بنا، موضوع حفاظت و پاسداری از آن جنبهی جهانی پیدا کرده و از حساسیت بسیار بالایی برخوردار است. زیرا آن مجموعه یا بنا دیگر تنها از آنِ یک کشور نیست و به همهی مردم جهان تعلق دارد. همچنین، ایران پس از ثبت جهانی کاخ اَردشیر در پروندهی زنجیرهای «منظر باستانشناسی ساسانی پارس» در تیرماه 1397 خورشیدی متعهد شده است با دادن زمینی جایگزین به مردم روستای آتشکده و جابهجایی گورستان از خاک سپاریهای تازه پیشگیری کند. با این همه، خاکسپاری مردگان پس از ثبت جهانی در سالهای 1397 و 98 خورشیدی ادامه داشته و امسال نیز، چندین مورد خاکسپاری در عرصهی میراث جهانی کاخ اَردشیر انجام شده است که در بازدید میدانی نگارنده که به تازگی انجام گرفته، بینندهی این خاکسپاریها بوده و در این گزارش تنها به چند نمونه از خاکسپاریهای امسال بَسنده شده که نگارههای آن در پایان گزارش آمده است.
خاکسپاری مردگان به عَرصهی کاخ اَردشیر آسیب میرساند
اما آنچه دارای اهمیت است و بسیار مایهی دلنگرانی کُنشگران و دوستداران میراث فرهنگی شده، آن است که خاکسپاریها و گود کردن زمین در عَرصهی کاخ جهانی اَردشیر به لایههای باستانشناسانهی محوطه آسیبهای جدی میرساند و دادههای فرهنگی–تاریخی احتمالی را نابود کرده و از میان میبرد. همچنین به ساختار بُنیادین و تاریخی محوطهی آسیبهای برگشتناپذیری وارد خواهد شد.
باید دانست که برپایهی قانون اساسی و ماده 564 قانون مجازات اسلامی، هرگونه آسیب، نابودی، دَخل و تصرف در محدودهی عرصه و حریم به شکل کَندوکاو، پِیکنی، خاکبرداری، شخمزنی، تسطیح، درختکاری، ساختوساز، تخلیه و رهاسازی زباله و نخاله و مانند آن ممنوع بوده و پیگرد قانونی خواهد داشت. حال روشن نیست با وجود قانونهای روشن و شفاف میراث فرهنگی که آشکارا هرگونه اقدامی را در عَرصه و حریم یادگارهای ملی ممنوع کرده و برای آن نیز، مجازات زندان از یک تا ده سال درنظر گرفته شده است، چگونه مدیران و مسوولان مربوطه پروانهی (:اجازه) خاکسپاری مردگان آن هم در یک میراث جهانی و عَرصهی محوطه را میدهند و چشمان خود را بر روی چُنین دستاَندازیهایی (:تعرضات) بستهاند!؟
نیاز به یادآوری دوباره است که هرچند همانگونه که در بالا اشاره شده، خاکسپاریها سابقهی دو سه دههای دارد، ولی پس از تصویت حریم و عرصهی کاخ اَردشیر باید از دنبالهی خاکسپاریها و هرگونه دستاَندازی دیگر پیشگیری شود. همچنین نمیتوان گناه را تنها برگردن مردم روستای آتشکده اَنداخت. زیرا میراث فرهنگی و دیگر نهادهای شهری همانند فرمانداری، شهرداری و راه و شهرسازی و غیره در برابر میراث جهانی شهر مسوول بوده و باید زمینی جایگزین در برون از حریم کاخ اَردشیر و میراث جهانی فیروزآباد به مردم روستای آتشکده برای خاکسپاری مردگان داده و پس از آن، از دنبالهی خاک سپاریها پیشگیری کنند. موضوعی که مسوولان و مدیران میراث فرهنگی به ویژه معاونت وزارت میراث فرهنگی کشور در هنگام ثبت جهانی کاخ اَردشیر بر آن پافشاری (:تاکید) کرده بود. ولی همچنان بینندهی خاکسپاری بیش از دو سال و اَندی پس از ثبت جهانی میراث ساسانیان هستیم. از سویی، چشمانداز محوطه با خاکسپاریها بسیار نابهنجار و زشت و زننده شده و شایسته و درخُور چُنین یادگار تاریخی و جهانی ایران نیست و مایهی شرم و اَندوه فراوان است و دل دوستداران میراث فرهنگی را به درد آورده و آنها را نسبت به آیندهی یادگار ساسانیان بهشدت نگران کرده است.
حال باید دید که پاسداشت و حفظ میراث جهانی برای مردم و شهر فیروزآباد مهمتر است یا خاکسپاری مردگان روستای آتشکده. همچنین باید چشم بهراه بود و دید که تا چه هنگام بنا است مدیران و مسوولان فرهنگی شهر و بهویژه میراث فرهنگی چشم خود را بر روی این موضوع ببندند و چه زمانی قرار است از خواب زمستانی بیدار شوند.
منظر باستانشناسی ساسانی کاخ اَردشیر، خدشهدار شده است
یکی از جُستارهای مهم دربارهی دشواریهای کاخ ساسانی و جهانی شهر فیروزآباد، ماندگاری روستای آتشکده به دستور معاونت میراث فرهنگی کشور پیش از ثبت جهانی پروندهی محور ساسانی پارس یا همان منظر باستانشناسی ساسانی پارس (:فارس) است. شوربختانه محمدحسن طالبیان با دادن فرمان ماندگاری روستای آتشکده در واقع، تیرخلاص را بر سر کاخ اَردشیر بابکان زده و دشواریهای آن را دوچندان کرده است. برپایهی اسناد موجود و نگارهها (:تصاویر) در اوایل دههی 60 خورشیدی یعنی کمتر از چهل سال پیش هیچ خانهای در محدودهی کاخ اَردشیر و پیرامون آن وجود نداشته است. ولی با بیتفاوتی و کمخردی مسوولان و مدیران شهری و روستایی و بهویژه میراث فرهنگی در دورههای گوناگون و به آرامی روستا پیشرفت میکند. اما با وجود فراهمسازی پروندهی ثبت جهانی این اثر ارزشمند و یگانهی ایران در یک دههی گذشته، ساختوسازها در حریم درجهی یک آن شتاب بسیار فراوانی میگیرد و به مرز نابهنجاری کنونی میرسد. تنها کافی است به نگارهها و اسناد اواخر دههی هشتاد خورشیدی در این منطقه نگاه کرد که آن زمان تنها دو فروشگاه سوپرمارکت کوچک و یک خوراکخوری کوچک و شماری خانه در منطقه وجود داشته است که نگارنده کامل به یاد میآورد. اما شوربختانه در سایهی بیتوجهی و بیتفاوتی مسوولان اَمر در همین یک دههی گذشته و با آمادهسازی پروندهی ثبت جهانی کاخ اَردشیر، ساختوسازها شتاب بسیار فراوانی به خود میگیرد و به حالت کنونی در میآید و همچنان بینندهی ساختوسازهای تازهای بوده و هستیم.
باید دانست برپایهی قانون و ضابطههای میراث فرهنگی و بهویژه سازمان جهانی یونسکو، از کف ایوان کاخ اَردشیر تا دهمتری چشماَنداز آسمان آن، نباید هیچگونه ساختوسازی انجام شود. این در حالی است که حتا پس از ثبت جهانی کاخ اَردشیر و در دامان کوه، پروانهی ساختوساز از سوی مدیریت میراث جهانی منظر باستانشناسی ساسانی فیروزآباد صادر شده است! از سویی، بنا بوده است ساختوسازها متوقف شود و روستا به همین شیوه و شکل بماند. ولی در تازهترین بازدید میدانی نگارنده، همچنان بینندهی ساختوسازهای تازه در روستا و حریم درجهی یک یادگار ساسانیان هستیم.
هماینک وضعیت چشماَنداز و حریم درجهی یک کاخ جهانی اَردشیر از هشدار گذشته و بحرانی شده و به مرز خفگی رسیده است و صحنهی زشت و زننده و نابهنجاری را رقم زده است. در واقع، میتوان گفت که خانهها و رستوران و کبابیها و فروشگاههای موادخوراکی کاخ اَردشیر را بلعیدهاَند. همچنین زمانی که در منطقه و پیرامون کاخ جهانی اَردشیربابکان راه میرویم و قدم میزنیم و تا رسیدن به یادگار ساسانیان، چیزی جز بوی کباب و زغال و قلیان و قهوه و دود که بسیار آزار دهنده است به مشام نمیرسد و آن چشماَنداز فرهنگی که اصل موضوع برای هر اثر و بنای تاریخی مدنظر است نه تنها نادیده گرفته شده، بلکه خَدشهدار و نابود شده است. آلودگیهای محیطی و صحنههای بسیار زشت، تنها اَرمغان و چشماَنداز منطقه در حریم کاخ جهانی اَردشیر است.
اما پرسشی که به ذهن هر بیننده و دوستدار فرهنگ و تاریخی ایرانی میرسد، این است که معنای منظر باستانشناسی چیست؟ آیا چشماَنداز یا همان واژهی تازی منظر باستانشناسی که در اصل باید چشماَنداز فرهنگی نام میگرفت و نه باستانشناسی، چیزی جز همین وضعیت نابهنجار و خفگی در حریم درجه یک میراث جهانی کاخ اَردشیر و ساختوسازهای زشت و بدریخت کنونی نیست؟ …
باید پرسید آرمان مدیران و مسوولان میراث فرهنگی از آوردن نام منظر باستانشناسی ساسانی و تعریف آن چیست؟ و چرا در برابر نام و ارزش یک میراث جهانی کوتاه آمده و بیتفاوت هستند و به جای برطرف کردن دشواریهای میراث جهانی کاخ اَردشیر در اَندیشهی پاک کردن صورت مساله بوده و چشم خود را در برابر نابسامانی و دشواریهای ریز و درشت یادگار ساسانیان بستهاند … تنها یادمان باشد که بیگمان آیندگان که صاحبان اصلی این سرزمین بهشمار میآیند ما را نکوهش و داوری خواهند کرد. بیگمان نسل آینده همانند ما بیتفاوت نبوده و پرسشگران خوبی خواهند بود، نیاید روزی که در برابر آنها شرمنده شویم.
نگارنده برای بررسی دشواریهای کاخ جهانی اَردشیر فیروزآباد به ادارهی کل میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی استان رفته و کارشناسان اَمر را از وضعیت پیشرو آگاه کرده است. همچنین دشواریهای موجود را به آگاهی رییس حراست میراثفرهنگی استان رسانیده است. از سویی، چون میراث جهانی فیروزآباد مدیر جداگانه دارد و مدیران پایگاههای جهانی مسوولیت کامل محوطهی زیر نظر خود را دارند، نگارنده کوشش فراوانی کرد تا بتواند با مدیر پایگاه جهانی فیروزآباد گفتوگو کند و یازدهبار تا هنگام آمادهسازی و ویرایش پایانی این گزارش به وی زنگ زده شد که شوربختانه پاسخگوی ما نبودند! در پایان امیدوار هستیم که مسوولان و مدیران مربوطه به جای فرستادن جوابیه دربارهی گزارشها و پاک کردن صورت مساله (همانند آنچه که پیش از ثبت جهانی کاخ اَردشیر رخ داد و در تارنمای میراث آریا، روابط عمومی وزارتخانهی میراثفرهنگی آمده بود) در اَندیشهی برطرف کردن دشواریها برآیند و بدانند که کُنشگران میراث فرهنگی و خبرنگاران دلسوزانه و برپایهی خویشکاری(:وظیفه) خود و مسوولیت اجتماعی دشواریها را گوشزد کرده و به آگاهی آنها میرسانند و انتظار دارند تا مدیران و مسوولان نیز، با پذیرش انتقادها و استقبال از آن، برای بهتر شدن شرایط موجود گامهای اَرزندهای را برداشته و اگر نیاز به همکاری رسانهها بود از آنها کمک بگیرند.