حجت الاسلام والمسلمین «ناصر نقویان» گفت:استاد شجریان علاقهای نداشت که با برخی رسانههای خارجی مصاحبه کند و رفتار برخی مسئولین او را به این سمت سوق داد.ما باعث شدیم که ایشان از ما رانده شد در حالی که میشد با یک تلفن یا یک تبریک دل ایشان را به دست بیاوریم.
به گزارش
مردم سالاری آنلاین، در دومین شب از مراسم سوگواری ویژه رحلت پیامبر گرامی اسلام(ص) و امام حسن مجتبی(ع) که چهارشنبه شب توسط هیات عشاقالائمه حزب مردمسالاری با رعایت پروتکلهای بهداشتی و فاصلهگذاری در محل برگزار شد، حجت الاسلام والمسلمین «ناصر نقویان» در سخنانی با ذکر اینکه اخلاق مهمترین سیره نبوی است به ادامه بحث خود در شب قبل از آن پرداخت. این پژوهشگر دینی در ابتدا با ذکر داستانی از جنگ حنین به سیره و شیوه پیامبر در مواجهه با انتقاد پرداخت و گفت زمانی که انصار اعتراض کردند که چرا غنایم بیشتری به سران تازه مسلمان قریش رسیده، آنها را به ضدیت با اسلام و ولایت متهم نکرد. در حالی که میتوانست به زور حرف خود را به کرسی بنشاند. نقویان سپس با ذکر این بیت از حافظ که میفرماید: « صد ملک دل به نیم نظر میتوان خرید...» گفت در بسیاری اوقات پیامبر با یک جمله یا یک لبخند دل افراد را به دست میآورد. وی با تاکید بر اینکه استاد شجریان علاقهای نداشت که با برخی رسانههای خارجی مصاحبه کند و رفتار برخی مسئولین او را به این سمت سوق داد گفت ما باعث شدیم که ایشان از ما رانده شد در حالی که میشد با یک تلفن یا یک تبریک دل ایشان را به دست بیاوریم.
وی به آیه شریفه « هُوَ الَّذي أَرسَلَ رَسولَهُ بِالهُدى وَ دينِ الحَقِّ لِيُظهِرَهُ عَلَى الدّينِ كُلِّهِ وَلَو كَرِهَ المُشرِكونَ﴿۳۳توبه﴾» اشاره کرد و گفت: اگر قرار باشد بر طبق این آیه شریفه همه جهان مسلمان شوند چگونه این اتفاق میافتد؟ راه اول غلبه نظامی است که علاوه بر همه مشکلات غیرعقلانی نیز هست. چرا که دینداری بر طبق آیه شریفه «لا اکراه فی الدین» با زور نمیشود. این همه در سالهای گذشته برای اعمال وجوب حجاب راههای مختلفی از جمله گشت ارشاد به کار گرفته شد ولی نتیجهای نداشت. چون علاقمندی اتفاق نیفتاده بود. تنها راهی که میتواند دین خدا را در زمین بگستراند ایجاد علاقه است. همانگونه که زندگی زناشویی با عشق و نیاز آغاز میشود و همین عشق و نیاز ضامن بقای آن است، دینداری هم به همینگونه بدون اجبار و اکراه است.
ناصر نقویان به سه فاکتور مهم برای دلنشین کردن دین اسلام برای مردم در زمان پیامبر اشاره کرد و گفت: اگر مردم در دین اسلام و شخصیت پیامبر سه عامل عقل و منطق، بازگشت به فطرت، و تدبیر نمیدیدند هرگز آنگونه به اسلام گرایش پیدا نمیکردند. نقویان در باب فطرت گفت: انسانها فطرتا درستکارند، اما مواهب و زرق و برق دنیا آنها را از راه راست میراند. مثلا کسی که اختلاس میکند آیا نمیداند که این پول مردم است؟ یا کسی که قانونی به نفع خود و جریان خود تصویب میکند نمیداند که این کار خلاف اخلاق است؟ یا کسی که در شورای نگهبان دیگران را به بهانه اینکه این فرد در باند ما نیست رد صلاحیت میکند میتواند در قیامت پاسخگوی اعمال خود باشد؟
نقویان در ادامه با ارجاع به نامه امیرالمومنین به مالک اشتر، به نکته مهمی که حضرت علی در نامه ذکر کرده بود اشاره کرد و گفت: «حضرت میفرماید که مردم بر دو گروهند: یا برادر دینی توانَد، یا انسانهایی مانند تو، که خطاهایی از آنان سر می زند، علل گناهی بر آنان عارض می شود، و گناهانی از آنان به عمد یا اشتباه بروز می کند، پس همان گونه که علاقه داری خداوند بخشش و چشم پوشی را به تو عنایت نماید رعیت را مورد عفو و چشم پوشی قرار بده، چرا که تو از نظر قدرت برتر از آنانی...» و با استناد به این بخش از نامه مردم را فارغ از عقایدشان، دارای حقوق شهروندی دانست.
نقویان با تاکید بر بیت «بنده طلعت آن باش که آنی دارد» گفت رسول اکرم علاوه بر جمیع خصائل نیک، یک «آن» هم داشت که ایشان را از دیگران متمایز کرده بود و آن اخلاق حسنه بود که در غیر این صورت هیچ یک از آن خصائل به خودی خود کارآمد نبود. چرا که خداوند در آیه ۱۵۹ سوره آلعمران میفرماید: «فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ » پس مهمترین چیزی که انسان را محبوب القلوب میکند علم و حلم است و کسانی که میخواهند ریاستشان پابرجا بماند باید سعه صدر داشته باشند. نقویان سپس با ذکر خصایص اخلاقی افراد نیک روزگار از جمله نلسون ماندلا، او را محبوب مردم آفریقای جنوبی دانسته و گفت او میتوانست پس از آزادی از زندان جوخههای اعدام ردیف کند و همه مخالفان را از دم تیغ بگذراند، اما این کار را نکرد.
نقویان در پایان با اشاره به فرمایشات رهبری مبنی بر جذب حداکثری و دفع حداقلی گفت: در این بحث چنان بد عمل کردهایم که بسیاری از کسانی که در کنار ما بودند نیز دفع شدهاند و این به دلیل این است که به سیره پیامبر و محبت ایشان حتی در حق دشمنان توجه نمیکنیم.