فراگیر شدن ویروس کرونای جدید اگرچه عموم دستگاه ها و وزارتخانه های دولتی را درگیر کرده است اما پس از وزارت بهداشت، وزارت آموزش و پرورش دومین وزارتخانه ای است که این ویروس شرایطی کاملا اضطراری و ویژه برای آن پدید آورده است.
تجربه آموزش مجازی برای وزارتخانه ای که سنتی تر از دیگران بوده و سالها است که به علت فقدان منابع مالی یا ناآشنایی زیرمجموعه اش با تکنولوژی ، غالبا از همان روش تدریسی استفاده می کند که دهه های پیش از آن استفاده می کرد، وضعیتی جدید شکل داد. یکباره همه خانواده ها و معلمان مجبور شدند روش تدریس سنتی را رها کنند و از ابزارهای نوین بهره گیری کنند، آموزش آنلاین یا آفلاین از طریق تلفن همراه مهمترین شیوه آموزش در روزگار جدید بود اما معلوم بود که بسیاری از خانواده ها در مناطق مختلف کشور امکان بهره مندی از تلفن هماره هوشمند را ندارند. در این وضعیت جدید فرصت طلبی سودجویان به علاوه افزایش بی رویه قیمت دلار، بیش از پیش به محرومیت ها دامن زد و قیمت گوشی تلفن همراه آنقدر بالا رفت که دیگر حتی خانواده های متوسط هم به سختی می توانند گوشی خود را تعویض کنند!
در این شرایط دولت که یک سر دارد و هزار سودا البته نمی تواند کاری بکند؛ که اگر می توانست به وظیفه اصلی خود در سرو سامان دادن به اقتصاد عمومی می رسید. وزارت آموزش و پرورش هم که چیزی جز سخن گفتن تکراری از بودجه ناچیزی که دارد، چیزی برای گفتن ندارد. به این ترتیب مردم همه می دانند که انتظاری از این مجموعه نیست و خودشان باید با دردهای خویش سر کنند. در این وضعیت است که اگر خبر تلخ خودکشی دانش آموزی به علت نداشتن گوشی همراه شنیده می شود، کسی حرفی با آموزش و پرورش ندارد؛ اما انتظار هم این نیست که این وزارتخانه با رفتارش نمک بر زخم مردم بریزد. در این اوضاع و احوال وقتی شنیده می شود که آموزش و پرورش درباره خودکشی پسر یازده ساله بوشهری حرفی می زند که از سوی خانواده داغدار این نوجوان تکذیب می شود و در همین احوال شنیده می شود که مقامات آموزش و پرورش از یک معلم به خاطر کشیدن کاریکاتور شکایت می کنند و او به تحمل شلاق محکوم می شود، یعنی بحران مدیریت در سطح بالای آموزش و پرورش به اندازه ای است که نبودن آنها بهتر از بودن و مدیریت کردن است!
پس از انتشار خبر خودکشی، روابط عمومی آموزش و پرورش شهرستان دیر در اطلاعیهای اعلام کرد: « با توجه به تحقیق و بررسی های میدانی و جمع آوری مستندات مربوط اعلام می دارد، نامبرده از روز بازگشایی مدارس در ۱۵ شهریور ماه تا روز حادثه ... کار آموزشی خود را از طریق شبکه شاد با تلفن همراهی که توسط شخص مدیر مدرسه در فروردین ماه ۹۹ به ایشان اهدا شده بود، تا آخرین ساعات روز حادثه در سامانه شاد به صورت فعال و در کلاس های درس مجازی آنلاین انجام می داده که تمامی مستندات، اعم از فایل های صوتی، تصویری و تکالیف و تمرین های درسی دانش آموز در گروه درسی موجود می باشد، برخی از این مستندات برای تنویر و اطلاع افکار عمومی پیوست می باشد.» اما مادر این دانش اموز در گفتگویی عنوان کرده که مدیر مدرسه می گفت می خواهد به محمد و 2 دانش آموز دیگر گوشی تلفن همراه بدهد اما این وعده عملی نشده بود. هیچ گوشی ای در کار نبود و تنها دلیل غصه پسرم که باعث شد این بلا را سر خودش بیاورد همین نداشتن گوشی بود.مدرسه تا به حال هیچ کمک مالی ای هم به ما نکرده بود.
با این چنین وضعی اگر اوضاع و احوال مدیریت کشور نرمال بود، این انتظار اصلا انتظار زیادی نبود که وزیر آموزش و پرورش، شخصا بلافاصله راه بیفتد و به شهرستان دیر برود و بفهمد که حقیقت ماجرا چه بود؟ اما دریغ که سر وزیر و معاونانش به کارهای مهم دیگری گرم است! او در همین دوران کرونا از معلمی به خاطر کشیدن کاریکاتور انتقادی و انتشار در گروه تلگرامی شکایت کرده و او را به ۴۵ ضربه شلاق محکوم کرده است.
تصویر منتشر شده رای صادره مجتمع قضایی کاکنان دولت نشان می دهد که رضا نهضت یکی از معلمان آموزش و پرورش مدارس تهران با شکایت محسن حاجی میرزایی و ترکمن الله یار معاون وزیر در دادگاه کیفری تهران این محکومیت را در تاریخ نوزدهم مهر ماه دریافت کرده است. انتشار این حکم چنان موجی از همدردی در فضای مجازی ایجاد کرده که تعدادی از معلمان عنوان کرده اند که حاضرند بخشی از محکومیت شلاق این معلم را آنها به عهده بگیرند.
به نظر می رسد همین موضوع می تواند فاصله میان مسئولان عالی رتبه آموزش و پرورش با بدنه شریف این وزارتخانه را نشان دهد؛ معلمانی که نه تنها هیچ ارتباط و انتظاری از مسئولان وزارت خود ندارند، بلکه منتقدان اصلی این مسئولان هستند.