معتقد بود«نظریه حاصل نمیشود مگر به علم، همان علمی که از میراث فرهنگی سرچشمه میگیرد» و حتما بر اساس همین دست از اعتقاداتش بود که راهش را به سمت میراث فرهنگی پیش بُرد تا بتواند تاریخ نانوشته گذشته را به عنوان بخشی از فرهنگ ایران، برای همیشه ثبت کند.
به گزارش ایسنا، باقر آیتالله زاده شیرازی - پدر مرمت نوین ایران و استاد پیشکسوت معماری و مرمت -،ساعت ۱۹ ۲۸ مردادِ ۱۳ سال قبل و درست زمانی که در آیین بزرگداشت خود به تقدیر و تشکرهای دانشجویان گوش میداد و از سوی دیگر با نامهای که در دست داشت و غمی که در پسِ لبخندِ سرشار از احساسِ رضایتش در چشماناش دیده میشد، کنار دوستان و همیارانِ سالهای دورش چون سیدمحمد بهشتی، مهدی حجت، شهریار عدل، محمدحسن محبعلی دچار حملهی قلبی شد و درگذشت.
شخصیتی که بزرگان میراث فرهنگی رفتنش را باور نکردند و هنوز که هنوز است بعضا به درخواستها و دستورالعملهایی که برای حفاظت از میراث فرهنگی کشور مطرح و تاکید میکرد، اشاره میکنند. کسی که همراه با مهدی حجت در تشکیل نهادی با نام «دفتر حفاظت اثار باستانی» نقش ویژهای داشت و همان دفتر کوچک که نخست در هفت نقطهی کشور فعالیت میکرد به مرور به سازمانی تبدیل شد که امروز عنوان وزارتخانه را به دوش میکشد.
مساله شیرازی، مساله یک فرد نیست، بحثِ یک طیف مرتبط با میراث است
اکنون ناصر نوروززاده چگینی - عضو ایکوموس ایران - بعد از گذشت بیش از یک دهه از درگذشت باقر آیتزاده شیرازی، از نقش او در حفاظت از میراث فرهنگی کشور میگوید.
وی در گفتوگو با ایسنا اظهار میکند: ماجرای افرادی مانند دکتر شیرازی مساله یک نفر یا دو نفر نیست، مساله یک طیف و جریان است که قبل از انقلاب زمینههای آن در افرادی در حوزههای مرتبط با میراث فرهنگی به وجود امده بود.
او با بیان اینکه در آن زمان چیزی شناخته شده با نام «میراث فرهنگی» وجود نداشت، ادامه میدهد: ممکن است در ادبیات تخصصی این نام همیشه وجود داشته، اما معنای امروز میراث فرهنگی در ان زمان وجود نداشت، در واقع شعبههای مختلف با این موضوعیت مانند دفتر بناهای تاریخی، مرکز باستانشناسی یا دفتر مردمشناسی و موارد دیگر که با یکدیگر ارتباط کاری چندان نزدیکی هم نداشتند، فعالیت میکردند اما افراد در این حوزهها، بیشتر مشغول اقدامات فرهنگی و پژوهشی بودند.
وی با اشاره به ایجاد سازمانی برای حفاظت از آثار باستانی در دنیا از دهه ۶۰ میلادی (۴۰ شمسی)، ادامه میدهد: متعاقب آن سازمان ملی حفاظت و مرکز باستانشناسی در کشور ایجاد شد و آن سیستم سنتی اداره کل باستانشناسی و مردمشناسی که با شرایط آن زمان جلو آمده بودند با تغییرات اجتماعی رخ داده در دهه ۴۰، در همهی پایهها به وجود آمد. قطعا ایران نیز متاثر از این ماجرا توسط عدهای از جوانان آن زمان که نگاهی علمی به مراکز باستانشناسی، مردمشناسی و سازمان حفاظت در حوزه بناهای تاریخی داشتند، وارد شدند.
باستان شناسی برخلاف مرمت از دوره قاجار مورد اهمیت بود
او با اشاره به حضور غربیها در حوزه باستانشناسی کشور بر خلافِ مرمت، میافزاید: از اواخر دوره قاجار به باستانشناسی اهمیت داده شد و در دوره پهلوی اول توجه به ان گسترش یافت تا دوره پهلوی دوم و در دهه ۴۰ که هیاتهای باستان شناسی مختلفی در ایران کار کردند، اما کشور تا آن زمان چندان در زمینه حفاظت فعالیت نداشت تا زمانی که مرمتهای تختجمشید توسط دو خارجی به بهانهی جشنهای ۲۵۰۰ ساله آغاز و به مرور گسترش پیدا کرد و سازمان ملی حفاظت نیز پروژهای بزرگ در مسجد جامع ساوه بر عهده گرفت.
وی با بیان اینکه در آن زمان دفاتر فنیِ سازمان ملی حفاظت در کشور ایجاد شده بود، اضافه میکند: دفاتری مانند دفنر فنی شیراز که مرمت تختجمشید و بناهای تاریخی داخل شهر شیراز و بررسیهایی برای حفاظت در قلعه دختر را با یک شرکت سوئیسی انجام داد و در نهایت چنین اقداماتی به ایجاد یک طیف علمی و در عین حال فرهنگی در حوزه میراث فرهنگی منجر شد.
تصویب کنوانسیون 1970 شرایطِ حضور میراث فرهنگی را در دنیا ایجاد کرد
چگینی با تاکید بر این که مرمت در کشور در دهه ۵۰ گسترش بیشتری پیدا کرد، ادامه میدهد: از سوی دیگر حضور خارجیها به دلایل مختلف پژوهشی و وارد شدن کشور به برنامههای ستادی عمرانی بسیار گستردهتر شد، به خصوص در دهه ۵۰ که برای انجامِ مطالعات باستانشناسی قرار بر ایجاد مراکز عمرانی شد، بنابراین مراکز کشاورزی و صنعتی به وجود آمد و در نتیجه هیاتهای مختلفی از همان زمان به نام هیات باستانشناسی نجاتبخشی به وجود آمد و گروههای مختلف در کشور و در این رابطه به انجام اقدامات پژوهشی پرداختند.
به گفتهی این باستانشناس پیشکسوت؛ بررسیهای استان خوزستان که توسط امریکاییها در کشور انجام میشد، با هدف تحققِ کشت و صنعت بزرگی که در خوزستان آغاز شده بود، انجام شد.
وی با تاکید بر اینکه دلایل فرهنگی، تغییرات اجتماعی، اقتصادی و عمرانی که در دهه ۵۰ در کشور آغاز شده بود، شرایط را برای این نوع برنامهها فراهم میکرد، ادامه میدهد: از سوی دیگر در دهه ۷۰ میلادی ماجرای ثبت جهانی و کنوانسیون ۱۹۷۰ باعث شد تا شرایطِ حضور یک بسته مجموعه ای به نام میراث فرهنگی در دنیا فراهم شود.
او با اشاره به تعطیلی این اقدامات در کشور برای مدتی بعد از انقلاب اسلامی میافزاید: با این وجود سازمان ملی حفاظت و مرکز باستان شناسی و دیگر مراکز مانند دفتر آثار تاریخی به وزارت فرهنگ و آموزش عالی (وزارت علوم امروز) منتقل شدند، چون این نوع اقدامات را به گونهای قدمهای پژوهشی تلقی میکردند و بخشهای اجرایی مانند موزهها و مراکز اجرایی استانی زیر نظر وزارت ارشاد قرار گرفتند، اما بخشهای پژوهشی مانند مرکز باستانشناسی و اداره کل مردمشناسی و سازمان ملی حفاظت و دیگر موسسهها حتی انجمن آثار ملی به مرور از آن وزارتخانه جدا شدند.
نگاه عمیق و پژوهشی به میراث فرهنگی باعث تدوین قانون میراث فرهنگی شد
این کارشناس پیشکسوت میراث فرهنگی با اشاره به اینکه در آن زمان معاونت میراث فرهنگی در وزارت فرهنگ و اموزش عالی ایجاد و مهدی حجت به عنوان معاون وزیر مسوول این بخش شد، میگوید: در این معاونت نگاهی عمیقی و پژوهشی و نه صرفا اجرایی به حوزه میراث فرهنگی داشتند، که خوشبختانه این نوع نگاه که متاثر از تمام تغییرات در دهه ۴۰ و ۵۰ بود، به ثمر نشست و تغییراتِ ایجاد شده بعد از انقلاب به نوشتنِ قانونی برای میراث فرهنگی منجر شد و در نهایت به تشکیل سازمانی به همین نام رسید.
او ادامه میدهد: این تشکیلات اداری معاونتهای پژوهش، حفظ و احیا و معرفی و اموزش را ایجاد و دفتر آثار تاریخی، در این مجموعهها رشد کرد و شکل گرفت؛ اما همچنان دفتر موزهها هنوز در مراکز استانی در اختیار وزارت ارشاد بود، تا اینکه با شکل گرفتن سازمان میراث فرهنگی به مرور دفاتر میراث در استانها شکل گرفت و موزه نیز زیرنظارت این سازمان قرار گرفت.
شیرازی یکی از سهمدارهای اصلی میراث فرهنگی
چگینی اما با اشارهای کوتاه به تحصیل باقرآیتالله زاده شیرازی؛ که در دهه ۴۰ به ایتالیا رفت و با پایان تحصیلش به ایران برگشت و کار خود را در دفتر فنی اصفهان به عنوان مهمترین دفتر فنی سازمان ملی حفاظت آثار باستانی اغاز کرد، ادامه میدهد: در ان زمان هفت دفتر فنی در هفت نقطهی کشور مانند قزوین، ارومیه، کاشان، شیراز، اصفهان و تهران فعال شد و باقر آیتالله زاده شیرازی که تا زمان فعالیت در این سازمان به عنوان «مهندس شیرازی» شناخته میشد، حفاظت و نگهداریِ محوطههای مهمی مانند میدان نقشجهان و دیگر بناهای تاریخی اصفهان را انجام میداد.
او با تاکید بر اینکه مرحوم شیرازی قبل از انقلاب به تهران آمد و مسولیت سازمان آثار باستانی و دفتر آثار تاریخی را به عهده گرفت، ادامه میدهد: تشکیل سازمان میراث فرهنگی و طراحی آن در بخشهای فرهنگی و اداری توسط مهدی حجت و بخشهای تخصصی توسط باقر آیتالله زاده شیرازی انجام شد، دو شخصیتی که باید انها را ازافراد تاثیرگذارِ در نوشتن قانون میراث فرهنگی و تشکیلاتِ این نهاد دانست. در واقع میتوان مرحوم شیرازی را یکی از سهمدارهای اصلی تشکیل این سازمان دانست.
شیرازی، بعد از بازنشستگی، عمارت مسعودیه را افتخاری مرمت کرد
او ادامه میدهد: با آمدن مرحوم شیرازی به تهران وی رییس یا سرپرست سازمان حفاظت آثار باستانی شد. قبل از انقلاب اسلامی، وزارت فرهنگ و هنر و مرکز باستان شناسی و هنرهای سنتی و مردم شناسی و دفتر آثارتاریخی جزوِ بخش فرهنگ و هنر بودند و به همین دلیل نیز در مراکز استانها در اداره فرهنگ و هنر مدیریت میشدند و درهر استان شعبه خود را داشتند.
وی با اشاره به اتفاقات رخ داده قبل و بعد از انقلاب برای دو وزارتخانه وزارت علوم و فرهنگ و هنر تاکید میکند: در نهایت با ایجاد وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، وظایف فرهنگ و هنر به ان نهاد سپرده میشود و بخشهای استانی، جهانگردی و موزهها درزیر مجموعه وزارت ارشاد قرار میگیرند و با در نظر گرفتن پستِ قائم مقام در حوزه فرهنگ به سرپرستی مهدی حجت، سازمان ملی حفاظت آثار باستانی به باقر آیتالله زاده شیرازی سرپرست میشود و بعدها زمانیکه قانون میراث فرهنگی مصوب شده و سازمان ایجاد میشود، مرحوم شیرازی قائم مقام و مسوول اجرایی این مجموعهها بود.
او با تاکید بر اینکه مهندس شیرازی در سازمان حفاظت آثار باستانی استخدام میشود و همزمان ادامه تحصیل میدهد، میگوید: وی در سال ۱۳۸۴ بازنشسته میشود و محل کار آن به عمارت مسعودیه میرود، او مرمت مسعودیه را بعد از تحویل گرفتن از وزارت آموزش و پرورش به صورت افتخاری انجام میدهد و بخشهای ساختمان اجری و جلویی عمارت را اماده میکند تا بعدا معاونت حفظ و احیا و پژوهشکده باستان شناسی در ان نقطه مستقر شوند و خود نیز به صورت افتخاری مسوول حفاظت، مرمت، پژوهش، ساماندهی و آمادهسازی عمارت مسعودیه میشود.
چگینی ادامه میدهد: مهندس شیرازی همزمان به عنوان عضو شورای فنی سازمان و به عنوان عضو مشورتی به استانهای مختلف میرفت، تا دوره بازنشستگی که تدریس را اغاز میکند و از سوی دیگر ایکوموس ایران را ایجاد و سومین کنگره بم را در ان زمان برگزار میکند.