میرجلالالدین کزازی میگوید خیزشی فرهنگی در ایران شروع شده که دامنهای گسترده خواهد یافت.
این نویسنده و پژوهشگر به مناسبت روز پاسداشت زبان فارسی و بزرگداشت "حکیم ابوالقاسم فردوسی" (۲۵ اردیبهشتماه) در گفتوگو با ایسنا، به شروع "خیزشی فرهنگی" در ایران اشاره کرد و افزود: زمانی است کوتاه که خیزشی فرهنگی در ایران پدید آمده و بیشتر در شهرهای بزرگ که با شاهنامه بیگانه شدهاند.
او افزود: این خیزش از دید من دامنهای گسترده خواهد یافت و پایدار خواهد ماند، زیرا خیزش از کودکان ایرانی آغاز گرفته است. من در شهرهایی چند گواه بودم که کودکان خُرد که به دبستان هم نمیروند بیتهایی از شاهنامه را درست، سنجیده، آئینی، هنری بر زبان میآوردهاند و داستانهایی از شاهنامه را به نمایش.
کزازی تصریح کرد: از سوی دیگر پایهریزان این خیزش، زنان ایرانیاند، زیرا آموزگاران و پرورندگان در سالیان کودکی و ردههای آغازین آموزش و پرورش زنانند. زنان در کاری که بدان باور دارند بسیار پیگیرتر و پایدارترند.
او گفت: این ایرانیان خُرد در سالهای آینده که به بُرنایی و به برومندی میرسند، ایرانیانی خواهند بود در پیوندی تنگ با شاهنامه. پیوند با شاهنامه بی هیچ گمان پیوند با ایران است، با چیستی ایرانی، با منش و فرهنگ و پیشینه نیاکانی.
این استاد زبان و ادبیات فارسی همچنین از شاهنامه، این اثر باشکوه فردوسی، به عنوان نامه بنیادین ایرانی یاد کرد و افزود: این نامه نامیِ گرامی تنها شاهکاری ادبی نیست و دامنه کارکرد آن بسیار فراختر و فراتر از شاهکاری ادبی است.
او تاکید کرد: ما ایرانی بودن خود را از نگاهی فراخ در گروِ شاهنامهایم و اگر شاهنامه در یکی از باریکترین، دشوارترین روزگاران در تاریخ ایران سروده نمیشد، به گمان بسیار ما اکنون خود را ایرانی نمیدانستیم، به زبان پارسی با هم سخن نمیگفتیم.
کزازی گفت: شاهنامه نامهای است فرهنگپرور، منشگستر و روزگارآفرین. از همین رو است که به درستی گفته میشود که اگر شاهنامه نمیبود ایرانیان خویشتن را، پیشینه فرهنگی و منشی و نیاکانه خود را از دست میدادند.
این پژوهشگر زبان و ادبیات فارسی افزود: در این زمینه شایسته میدانم که تنها نکتهای بسیار نغز را بیان کنم، هرچند چندین بار از این نکته سخن رفته است، ارزش این نکته در آن است که کسی بر آن انگشت نهاده است که ایرانی نیست.
کزازی تصریح کرد: چندین سال پیش در گفتوگویی که «حسنین هیکل»، سرجستارنویس روزنامه "الاحرار" مصر، پرآوازهترین روزنامه تازیزبان با یکی از فرهیختگان ایرانی داشت، سخن بدانجا رسید که چرا ایرانیان توانستهاند زبان و فرهنگ خویش را پاس بدارند اما مصریان که آنان نیز فرهنگی درخشان و دیرینه داشتهاند آن را از یاد بردهاند؟ آن ایرانی فرهیخته پاسخی بدین پرسش میدهد که پسندیده حسنین هیکل نمیافتد.
او افزود: در ادامه حسنین هیکل خود پاسخی دیگر در میان می نهد، پاسخی ژرفاندیشانه و هوشمندانه و میگوید: اگر شما ایرانیان توانستهاید زبان و فرهنگتان را از گزند روزگار پاس بدارید، از آن است که این بخت بلند را داشته اید که "فردوسی" را در دامان خویش بپرورید و او شاهنامه را بسراید.
کزازی در ادامه به پیوند ناگسستنی ایرانیان با شاهنامه اشاره کرد و گفت: فردوسی همواره از هنگامی که شاهنامه را سروده است تاکنون در دل و جان ایرانیان جایی والا داشته است و دارد. پیوند ایرانیان با شاهنامه پیوندی است که به راستی شگفتانگیز است و همانندی در جهان برای آن نمیتوان یافت. هیچ شاهکار ادبی مانند شاهنامه در نهاد هیچ مردمی کارگر نیفتاد و هنوز شاهنامه این کارکرد شگرف خود را پاس داشته است.
این استاد زبان و ادبیات فارسی یادآور شد: سنجه پیوند ایرانیان با شاهنامه شهرهایی مانند تهران نیست؛ شهرهایی که در خود گم شدهاند، شهرهایی که کمترین پیوند را با جهان ایرانی دارند، اما هرچه به شهرهای دیگر نزدیک بشوید، چندی در آنها بمانید، میبینید که شاهنامه هنوز در آن شهرها زنده و تپنده است، ویژه در تیرههای ایرانی، تیرههایی مانند کُردان، بلوچان و لُران.
او اظهار کرد: کارکرد شاهنامه در فرهنگ ایرانی، در دل و جان ایرانیان است و در روزگاران کنونی هم که روزگار از خود بیگانگی است، شاهنامه همچنان بیشترین اثرگذاری را دارد.