فرشاد مومنی گفت: امروزه میتوان ادعا کرد که یادگارهایی که مرحوم دکتر مصدق و همراهان و همکاران او از این زاویه برای ما به یادگار گذاشته اند، اهمیتی که برای کشور از منظر یادگیری دارند، اگر بیش از ماجرای ملی شدن نفت نباشد، کمتر از آنهم نیست.
به گزارش آژانس رویدادهای مهم نفت و انرژی "
نفت ما " ،ایران به اندازه یک تاریخ به او بدهکار است؛ اما آنچنانکه باید الگوهای سیاسی – حکومتی او را ادراک نکردیم. شاید تنها دوران الگوپذیری از مرحوم دکتر محمد مصدق، به زمان حیات مرحوم عالینسب باز میگردد که بنابه گفته "فرشاد مومنی" اقتصاددان و استاد دانشگاه، در تصمیمات اقتصادی عالی نسب، منشهای مصدق مورد اقبال و الگو قرار میگرفت. در آخرین برنامه سال 97 موسسه مطالعات دین و اقتصاد، مانند هر سال، یاد و نام دکتر مصدق مورد تکریم قرار گرفت. در این جلسه فرشاد مومنی ضمن تجلیل از صفات وارسته مصدق، از نظام تصمیمگیری خواست تا شیوهی حکمرانی مصدق را مورد الگوی خود قرار داده و شفافیت را در تمام مباحث حکومتی اعمال و مردم را در دایره تصمیمگیری بیشتر جای دهد.
مومنی گفت: همانطور که در موسسه مطالعات دین و اقتصاد مرسوم است، در آخرین هفته هر سال یاد و خاطره یکی از مقاطع زرین تاریخ معاصر، به مناسبت تجربه ملی شدن نفت مورد تجلیل قرار میگیرد تا تلاشهای بزرگی که در کادر یک جنبش اجتماعی فراگیر برای برون رفت از دورهای باطل توسعه نیافتگی، تحت عنوان ملی شدن نفت جریان پیدا کرد، گرامی بداریم. در این واکاوی تاریخی هدفمان یافتن روزنههایی است که از طریق آنها افقی به روی بهتر دیدن مسائل کنونی کشور و پیدا کردن ساز و کارهایی برای برون رفت از چالشها و دشواریهای موجود در کشور است. همانطور که میدانیم ماجرای ملی شدن صنعت نفت هم به اعتبار مضمونِ ضد استعماری آن، بدون اینکه قصد خشونت ورزی کند، با استدلال و منطق در جستجوی راهی برآمد که ایران بتواند بر مقدرات خود حاکم شود. تا اینگونه حق حاکمیت ملی خود را اعمال کند، بدون اینکه نیازی به تحریک دیگران جهت خشونتورزی یا تمسک خود به خشونتورزی داشته باشد. این یک زاویه بزرگ از ماجرای ملی شدن نفت است.
مصدق و اولین تجربه تحریم
وی ابراز داشت: به جهت پیوندهای سنتی نسبتا عمیق بین استعمار و استبداد داخلی، طبیعتا نهضت ملی ناگزیر بود به مساله ساختار قدرت، نحوه مشارکت مردم در سرنوشت خود و همچنین الگوی رابطهای که بین مردم و حکومت برقرار میشود، نگاه کند. مساله بسیار مهم دیگری که این روزها بیشتر میتواند به کار ایران بیاید، مربوط تحریمهای آن دوران است. در قرن بیستم، اولین تجربه جدی اعمال تحریم بر علیه ایران در دوره ملی شدن نفت پدیدار شد. طبیعتا یک سوال بسیار مهم دیگر این است که چگونه دولت ملی مرحوم دکتر مصدق توانست بر آن تورمی که هم با خشونت و هم با تهدید همراه بود و هم به صورت ناگهانی ایران را در معرض یک سلسله مسائل حاد و فوری قرار داد، روبرو شود. این یک سوال بامعنا است که بر اساس آنچه که در حافظه تاریخی و همچنین مستندات و جود دارد، تقریبا هیچ گزارشی در خصوص اختلال دولت ملی در مواجه با مساله تحریم وجود ندارد. واقعا این امر چگونه ممکن است؟
وزن یادگارهای دکتر مصدق
او تصریح کرد: سوال بسیار مهم این است که نرم افزارهای حکمرانی که در آن دوره به کار گرفته شد از چه شیوههایی استفاده کرد تا بتواند در برابر آن شوک ناگهانی که همراه با تهدید جدی نظامی هم بود، غلبه کند؟ زوایای بسیار متعدد دیگری هم وجود دارد که میشود در این زمینه مطرح کرد. به همین اعتبار میتوان با اطمینان این نکته را مطرح کرد که باب یادگیری از این تجربه تاریخی خارقالعاده، همچنان به روی مردم و حکومت ایران گشوده است. شخصا به اعتبار یک تلاش پژوهشی مشترک که درباره ماجرای ملی شدن نفت انجام دادهایم، به این جمعبندی نائل شدیم که نفس ماجرای ملی شدن نفت به اندازهای بزرگ و حماسی بود که ذهن پژوهشگران و اندیشهوزران ایرانی را با شدت فوقالعادهای به خود جلب کرد. اما امروز که بعد از گذشت حدودا 7 دهه این رخداد را بررسی میکنیم، یکی از جمعبندیهای من این است که شیوه حکمرانی و الگوی در پیش گرفته شده برای اداره جامعه و نظام اندیشه ورزی برای اداره توسعهگرای کشور متناسب با شرایط و اقتضائات زمانه، به گونهای است که حتی امروزه میتوان ادعا کرد که یادگارهایی که مرحوم دکتر مصدق و همراهان و همکاران او از این زاویه برای ما به یادگار گذاشته اند، اهمیتی که برای کشور از منظر یادگیری دارند، اگر بیش از ماجرای ملی شدن نفت نباشد، کمتر از آنهم نیست. ما در شیوه حکمرانی با کاستیهای اندیشهای و سازمانی بسیار خارقالعادهای روبرو هستیم و دقتها و ظرافتهایی که به ویژه شخص مرحوم دکتر مصدق در این زمینه داشتهاند، می تواند برای ما آموزنده و راهگشا باشد. اینها افقهایی است که به اندازه بایستهای مورد توجه قرار نگرفته است.
نزول مصدق در جنگ 8 ساله
این استاد دانشگاه گفت: شخصا به یاد دارم که در دوران دفاع مقدس، استاد فقیه مرحوم مصطفی عالی نسب، در زمینه تنظیم رفتارهای مالی دولت، دقتهای منحصر به فردی داشتند که این معطوف به یک دانش ضمنی بود که اکثریت اداره کنندگان کشور در آن زمان فاقد آن بودند. بعد از اینکه جنگ تمام شد و کشور به شیوه دیگری اداره شد، به اعتبار مطالعههای به نسبت جدی درباره تاریخ اقتصادی ایران، شخصا به این یقین رسیدم که مرحوم آقای عالی نسب به شدت تحت تاثیر شیوههای حکمرانی مرحوم دکتر مصدق بوده اند. با توجه به اینکه رفتارهای مالی دولت تجلیگاه اصلی تعیین رابطه مردم با حکومت است، دریافت میشد که آن دقتها تا چه اندازه برای کشور در زمان جنگ نجات بخش بود.
ولنگاری ساختار قدرت
این اقتصاددان افزود: اکنون غفلت از این دقتها کشور را با مخاطرههای غیر متعارفی روبرو کرده است. در حال حاضر ایران یکی از نابسامانترین شرایط مالی را تجربه میکند. مساله اساسی این است که شیوهی اتخاذ شده، آنچنان ولنگاریهای مالی و هزینههای زاید و غیر توسعهای و ضد توسعهای را در ایران ریشه دار کرده که برای برون رفت از این چالش، با دشواریهای بسیار بزرگ روبرو هستیم.
از نقطه عطف سال 1390 تا امروز در موسسه دین و اقتصاد دایما از گذار خطرناکی نام میبریم که به هیچ وجه توجه بایستهای از سوی ساختار قدرت درباره آن مشاهده نشد. آن گذار خطرناک، گذار از دولت خام فروش به دولت آینده فروش است. مضمون اجمالی این گذار خطرناک این است که آن شیوه حکمرانی که در جنبه اقتصادی، گمان بر این داشت که از طریق افزایش قیمت کالاها و خدماتی که دولت عرضه میکند، به ویژه با قیمت ارز و قیمت حاملهای انرژی، از نظر مالی مبسوط الید میکند، اکنون ایران را به شرایطی دچار کرده که دولت به معنای حکومت برای اداره امور روزمره خود، همان قدر که اتکا به خام فروشی را حفظ کرده و در بعضی مقاطع حتی بیشتر از آن وابسته شدید به وامگیری داخلی و وامگیری خارجی برای گذران امور روزمره خود شده است. این در حالی است که یکی از شعارهای اصلی انقلاب اسلامی، قطع رابطه مالی دولت با نفت برای امور جاری بود. حال این شعار به کلی فراموش شده و از سال 91 تا امروز شرایطی را تجربه میکنیم که در آن مرتبا به صورت فزایندهای، دولت دست به آینده فروشی میکند.
دولتی که آینده میفروشد
وی ادامه داد: دولت آینده فروش، دولتی است که برای گذران امور جاری خود به وام گیری متوسل می شود. این مساله وقتی شامل بدهی خارجی هم میشود، میتواند به مثابه زنگ خطر بسیار بزرگ برای ما در نظر گرفته شود. ما از تدابیر و تجاربی که مرحوم دکتر مصدق در دوره ملی شدن نفت در این زمینه داشت و مرحوم عالی نصب از آنها بهره میبردند، نیازمندیم.
پرهیزگاری مالی مصدق
مومنی با اشاره به پرهیزگاری دولت دکتر مصدق گفت: به اعتبار مجموعه داناییهایی که به صورت فزاینده در زمینه دانش توسعه قرار دارد، اهتمام دکتر مصدق به پرهیزکاری مالی، به لحاظ شخصی و حساسیت فوقالعادهای که به نحوه هزینه کرد تک تک ریالهایی که به حیطه عمومی باز میگردد، یکی از راههای نجات قطعی ما است. از این منظر بسیار مهم ارزیابی میشود که ما ضمن بازگشت، خودمان را از نو بازخوانی کنیم. دکتر مصدق کسی بود که داراییهای شخصی خود را میفروخت و هزینههای نخست وزیری را شخصا میپرداخت. بدینصورت او میتوانست دولتمردان دیگر را در مورد هزینهها خطاب قرار دهد. اکنون میدانیم که این موضوع چقدر سرنوشتساز است. مرحوم دکتر مصدق کتابی در زمینه مالیه دارد که دکتر شبیری نژاد – خداوند رحمتشان کند – که قله دانایی درباره بودجه ریزی مدرن هستند، مقدمهای بر کتاب تجدید چاپ شده دکتر مصدق نوشته بودند. ایشان تعریفی بینظیر از مرحوم دکتر مصدق دارند. البته برای ادراک فهم این تعریف و تعبیر، باید شخصیت و جایگاه علمی مرحوم شبیری نژاد را هم ادراک کرده باشیم. ایشان گفتهاند، با این که این کتاب حول 1304 نوشته شده، تا امروز (زمان حیات مرحوم شبیری نژاد) کتابی در آن استاندارد از نظر عمق فهم رابطه طرز رفتارهای مالی حکومت با مشروعیت و با برانگیختن اراده مردم برای مشارکت فعال در سرنوشت خودشان وجود ندارد؛ من این مطلب را اضافه می کنم که تا به امروز چنین کتاب ارجمندی را شاهد نیستیم.
شفافیت به مثابه عنصر گوهری دولت مصدق
این عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی تصریح کرد: در آن زمان، یعنی حدود 70 سال پیش عنصر گوهری در رفتارهای مالی شخصی و حکومتی دکتر مصدق، شفافیت بود. این شفافیت اجازه می داد که دکتر مصدق از نیروی نظارت همگانی برای کنترل نظارت بر رفتارهای مالی حکومتگران بهره کافی ببرد. اگر بخواهیم با استفاده از آن ایدهها، توصیههای مشخصی به دولت فعلی داشته باشیم، این شفافیت در همه زمینهها جدی گرفته شود. امروز با کمال تاسف استراتژی تبلیغاتی دولت (به معنای حکومت) در برابر تحریمها، یک استراتژی انفعالی و غیر شفاف است. گرایش مسلط در جهت گیریهای تبلیغاتی این است که به مردم و دنیا اعلام کنیم که "دیدید تحریمها هیچ اثری بر ما نداشت؟!"
حکومت تجدید نظر کند
وی افزود: من فکر می کنم دولت – به معنای حکومت - باید تجدید نظر جدی در این زمینه داشته باشد. ما شواهدی داریم که نشان دهنده این است که جهتگیریهایی که در این موج جدید تحریمها از منظر خصلت ضد انسانی به صورت عملی اعمال میشود، یکی از منحصر به فردترین شیوههایی است که در حال اعمال است. اکنون مجال نیست که بازگو کنیم با چه شیوههایی، چه فشارهای غیرعادی بر ایران وارد میکنند. نمونهای مختصر در مورد دارو است. اگر ایران بخواهد دارو وارد کند، روال طوری شده که فقط داروی تولید شده را وارد کنند. این در حالی است که بیش از 90 درصد داروهای مورد نیاز ما از محل تولید داخلی تامین می شود و اگر آنها واردات مواد اولیه دارویی را دچار اختلال کنند، این به معنای یکی از قصاوت آمیزترین جنایتهای ضد بشری باید محسوب شود. من نمیدانم چه اصراری وجود دارد که چنین مساله مهمی را نه با دنیا و نه با مردم خودمان در میان گذاشته نمیگذاریم. این به نوبه خود به معنای اشتغالزدایی در کشور خواهد بود.
مسیر احمدینژاد را طی میکنند
او ابراز داشت: در مقابل ما باید شفافیت به خرج بدهیم. مساله اساسی این است که عدم شفافیت بغیر از اینکه انگیزه مشارکت فعال مردم را در ماجراهای مربوط به تحریم به حداقل میرساند، ظرفیتهای بزرگ مشروعیتزدایی را هم فعال میکند. من صمیمانه و مشفقانه از آقای رییس جمهور تقاضا میکنم که تعهدی که امسال چند بار تکرار کردند، مبنی بر اینکه تک تک تخصیصهای دلاری را شفاف میکنند، مورد پیگیری قرار بدهند. ما باید بدانیم که چرا دوباره انتشار لیست دریافت کنندگان ارز با اختلال روبرو شده است؟ در شرایط کنونی جامعهای که حساب پاک دارد و میخواهد شرافتمندانه زندگی کند، چه ترسی مانع از بررسی هویت دریافت کنندگان ارز میشود؟ چرا نباید این موضوع اعلام شود؟ ما فرصتهایی داریم که به واسطه این عدم شفافیتها به تهدید تبدیل میشوند. پیشتر مشخص شد ارزهای تخصیص یافته دولتی، در زمینه خودروسازی و قطعه سازی یکی از درشت ترین رقمها را تشکیل میداد؛ دولت محترم باید جدیت به خرج بدهد و این موارد را شفاف اعلام کند. یکی از تاسفهای بزرگ این است که بانک مرکزی در دوره آقای احمدی نژاد، تعدادی از حیاتیترین دادههایی که بانک مرکزی مستمرا اعلام میکرد را متوقف کرد. ما صمیمانه و مشفقانه از آقای روحانی و رییس بانک مرکزی میپرسیم که آیا مسیر احمدی نژاد را ادامه میدهید؟ چرا انتشار دادههایی که تا قبل از دوره او همواره انجام میشد مجددا به جریان نمیافتد؟ هیچ ابزاری به اندازه شفافیت نقطه گوهری موفقیتهای دکتر مصدق را نمیتواند توضیح دهد.
رویای آزادی مطبوعات
وی از رویای آزادی مطبوعات سخن به میان آورد و گفت: ضمن هر تحلیلی از منظر توسعه اجتماعی، هنوز با دریغ و تاسف گفته میشود که آن میزان آزادی مطبوعات در مصدق، هنوز تکرار نشده است. آنها این شفافیت را اعلام کردند و آن پشتیبانی مردمی را به دست آوردند. لذا توانستند از دل آن شرایط پر مخاطره فرصتهای استثنایی تاریخی ایجاد کنند و رکودهایی را ثبت کنند که برخی از آنها هنوز هم در تاریخ ایران تکرار نشده است. مثل تراز تجاری مثبت غیر نفتی که با این شیوهای که طی 15 سال اخیر کشور دنبال میکند، شاید هم تا 50 سال دیگر این تجربه را نتوانیم مجددا کسب کنیم. در هر حال الگوی تنظیم رابطه مردم با حکومت که در دوره دکتر مصدق به کار گرفته شد، جای کار دارد و باید از همه اصحاب خرد و دانایی و علاقهمندان به توسعه ایران بخواهیم که به ویژه از زاویه نحوه مواجه با تحریمهای ظالمانه قدرتهای بزرگ، آن تجربه را مورد واکاوی قرار دهند تا ضمن باز شدن افقهای تازه، بتوانیم با آبرومندی و عزت از این فشار ظالمانه عبور کنیم.