فرزندان بزرگان انقلاب تا چه اندازه در مسیر پدر حرکت کردند و چه سهمی در آبادانی کشور داشتند؟
به گزارش ایسنا، روزنامه آرمان نوشت: ۴۰ سال گذشت؛ ۴۰ سالی که سرشار از لبخندها و اشکها بود اما دیگر خبری از وابستگی و تبعیض نبود. ۴۰ سال ملت ایران نگاهی به خارج مرزها نداشتند و بر توان خود تکیه کردند هرچند بارها با مشکلات اقتصادی و تحریم مواجه شدند، اما هیچگاه تمایلی به حضور در زیر چتر بیگانه نداشتند. گرچه همه مردم ایران در شکلگیری انقلاب دارای نقش هستند، اما برخی از بزرگان بودند که به هدایت جامعه و آگاهی بخشی به آنها میپرداختند. این بزرگان از جان خود گذشتند تا مردم ایران طعم آزادی و امنیت را بچشند که از جمله این بزرگان میتوان به شهید مطهری، شهید بهشتی و مرحوم طالقانی اشاره کرد که در کنار امام خمینی (ره) به مبارزه با رژیم شاه پرداختند و پس از آن هم هدایت جامعه را بر عهده گرفتند. هر یک از این بزرگان فرزندانی داشتند که نگاه جامعه پس از شهادت یا فوت پدران به فرزندانشان دوخته شد و طبیعی است در پی یافتن پاسخ این سوال باشند که فرزندان تا چه اندازه در مسیر پدر حرکت کردند و چه سهمی در آبادانی کشور داشتند.
میراث صراحت در عین عدالت
محمد، علی و مجتبی پسران شهید مطهری هستند که هر یک تاکید دارند در مسیر پدر گام بر میدارند. محمد و علی بیش از مجتبی برای افکار عمومی شناخته شده هستند و مجتبی مطهری اهل سیاست نیست بلکه تدریس در دانشگاه را به سیاستورزی علی و امور پژوهشی محمد ترجیح میدهد. وضعیت پسران خانواده شهید مطهری به نحوی است که گویی علی فعالیت علنی و مجتبی و محمد فعالیت علمی و البته فارغ از مشغله را انتخاب کردهاند، اما هدف هر ۳ برادر یکسان است. از اظهارات و مواضع علی مطهری چنین نتیجهای حاصل میشود که او معتدلتر از قبل شده است و قائل به برخی تأکیدات سابق خود بهویژه در عرصه فرهنگی نیست. خلق و خوی فرهنگی علی مطهری شباهت زیادی به پدر دارد یعنی او آنچه را که لازم میداند بیان میکند و ترسی از منزوی شدن ندارد. چندی پیش محمدعلیایازی مؤسس «مجله حوزه» دفتر تبلیغات حوزه علمیه قم درباره کتاب جاوید گفت: «برخی جنجالها درباره این کتاب با پشتوانههای ساواک شکل گرفت. اسناد این سازمان به خوبی گویای این واقعیت است. اما گرچه عکسالعمل درباره کتاب مساله حجاب آشکار صورت نگرفت، اما در آن دوره بگومگوهایی در سطح جریان سنتی طرح میشد تا جایی که استاد مطهری در حوزه بایکوت شد.» اما مطهری واهمهای از این بایکوت نداشت. علیمطهری هم صریح است و گرچه بارها بهخاطر این صراحت هزینه پرداخت کرده اما سکوت را جایز نمیداند.
میراث بهشتی
شهید بهشتی هم دارای اندیشه آزاد بود چنانکه به دخترش میگوید: «حجابت اختیاری است»، به همسرش توصیه کرد: «این قدر در خانه نشین افسرده میشوی، برو رانندگی یاد بگیر» و به پسرانش بگوید «انتخاب رشته تحصیلیتان برعهده خودتان». برای خانوادهاش رادیو و تلویزیون بخرد آن هم در روزگاری که نام بردن از آنها هم موجب «گناه» بود و از هنرمندان حمایت کند و ساعتها وقت بگذارد برای راضی کردن کسانی که پرداختن به هر هنری را «قرتیبازی» میدانستند و حرام. فرزندان شهید بهشتی هم مانند او بودند و همواره در برابر آنانی که قرائت اشتباه خود از اسلام را داشتند ایستادند. در این خانواده هم علیرضا بهشتی پسر کوچک خانواده مسیر سیاست را پیمود و محمد در عرصه فرهنگی حضور پیدا کرد. برخی علیرضا بهشتی را به سبب پیمودن مسیری که خودشان مخالف نظر شهید بهشتی میدانند مورد مواخذه قرار میدهند اما محمد بهشتی دیگر فرزند شهید بهشتی معتقد است: «ما در خانوادهای بزرگ شدیم و طرز فکر و زندگیمان شکل گرفت که زندگی فردی و خانوادگی و اجتماعیمان در پیوند با هم بوده و چون مرحوم بهشتی کسی بود که همانطور که فکر میکرد، همانطور هم زندگی میکرد». دختران شهید بهشتی علاقه زیادی به علنی شدن فعالیتهایشان ندارند. ملوکالسادات بهشتی در عرصه فرهنگی و پژوهشی فعال است و از پدر آموخته که اجبار بدون ذکر دلیل انجام یک کار نتیجهای نخواهد داشت. او چندی پیش گفته است: «حجاب من برای دیگر هممدرسهایهایم عجیب بود که این چه نوع اسلامی است که بعضی از خانوادهها بر اساس آن به رعایت حجاب مقید نیستند و برخی دیگر مقیدند و به خاطر همین توضیحی که من باید میدادم نیز در خانه با پدر راجع به حجاب بحث میکردم و همین بحث کردنها و استدلالهایی که ایشان میآوردند باعث شد که حجاب را مستدل بپذیرم و بتوانم از آن دفاع کنم آن هم در جامعهای که اصلاً هیچ نوع قیدوبندی نداشت و من سعی میکردم که خوب و مناسب سنم لباس بپوشم و این مقیداتی بود که هم پدر و مادر بر آن تاکید داشتند.» او علاقه دارد دیدگاههای پدرش را به دیگران هم انتقال دهد بنابراین میگوید: «در حال حاضر نیز یکی از مشکلات ما در خانوادهها این است که خانواده به طور عرفی میگوید که دختر حجاب داشته باشد و فرزندان هیچ نوع استدلالی را در بطن این حجاب ندیده و نمیشناسند و در نتیجه در دبیرستان و دانشگاه نمیتوانند از آن دفاع کنند و همین ناتوانی در دفاع کردن باعث میشود که فرد در حجابش سست شود». دیدگاههای شهید بهشتی آن اندازه بهروز بود که محمد بهشتی میگوید: «اگر شهید بهشتی زنده بودند یا از قطار انقلاب پیادهشان میکردند و یا احتمالاً ریل گذاری این قطار را مورد تجدید نظر قرار میدادند».
رفاقت در عین تکثر سیاسی
مرحوم طالقانی هم سهم پررنگی در تحقق انقلاب داشت. او ١٠ فرزند دارد. فرزندان: مریم، وحیده، حسین، مهدی، مجتبی، اعظم، ابوالحسن، طیبه، طاهره و محمدرضا. فرزندان مرحوم طالقانی علاقه زیادی به حضور در عرصه علنی ندارند و از میان آنها وحیده و اعظم بیش از همه فعالیت سیاسی داشتند. طاهره هم در انتخابات شورای شهر سوم تهران کاندیدا شد و به بهشت راه پیدا کرد. مرحوم طالقانی هم مانند شهید بهشتی معتقد به آزادی در عین رعایت چارچوبهای قانونی و اسلامی بود چنانکه وحیده طالقانی میگوید: «با اینکه فرزندان افراد روحانی اکثراً در خانه بودند، زمانی که من دانشگاه قبول شدم و حتی زمانی که من تصدیق رانندگی گرفتم، پدرم بسیار خوشحال شدند.» البته وحیده رویکردی متفاوت با برخی خواهران و برادرانش دارد و به سمت جریان اصولگرایی کشیده شد مانند مهدی که او هم مشی اصولگرایانه دارد. طاهره طالقانی میگوید: «به توصیه پدر در کارهای دولتی وارد نشدیم. توصیه پدر به ما از جوانی این بود که بچهها تلاش و کار کنند و هم درس بخوانند. در نتیجه فرزندان به خصوص پسران هم کار میکردند، هم به مدرسه میرفتند و درس میخواندند. از کارهای کوچک شروع کردند تا مراحل بعدی. ما دختران آقا نیز بعد از گرفتن دیپلم به عنوان معلم مدرسه استخدام شدیم».