برای مدرسه های فنلاند، چه اتقاقی افتاده است؟ این پرسشی است که آموزشگران سراسر جهان،پس از واپسین نتیجه های پیزا می پرسند. در بیشتر سده 21م، فنلاند یکی از بهترین بازیگران برنامه ارزشیابی جهانی دانش آموزان (پیزا) بوده است. پیزا پژوهش و بررسی است که هر سه سال انجام می گیرد و سواد خواندن، ریاضی و علوم دانش آموزان 15 ساله کشورهای توسعه یافته را اندازه می گیرد. این آزمون در سال 2015 در 73 کشور جهان برگزار شد. پیزا مطالب حفظ کردنی را اندازه نمی گیرد بلکه به بررسی این می پردازد که دانش آموزان چگونه تئوری ها را به کار می گیرند و چگونه در پاسخ به پرسش ها می اندیشند. دانش آموزان فنلاند، در این آزمون ها بسیار موفق بودند. پیزا را آموزشگران و رهبران کشورهای دیگر راه انداختند تا ببینند کشورشان در سازمان دادن به یک نظام آموزشی کارآمد چگونه عمل می کند.
تیترهای درشت خبرها، خبر از دلباختگی جهانی به رویکرد فنلاندی می دهد : "چگونه فنلاند هر قانونی را زیر پا گذاشت و یک سیستم مدرسه ای برتر آفرید" ، "فنلاند درباره آموزش،چه می تواند به چین یاد بدهد" و "چه می شود اگر آموزگاران بزرگ فنلاند در مدرسه های آمریکا کار کنند". اما در پیزای 2015- که نتیجه های آن سه روز پیش منتشر شد- فنلاند به افتی ادامه داد که نخستین نشانه اش در نتیجه های 2012 پدیدار شد. در پیزای پیشین،نمره های ریاضی این کشور، برای نخستین بار،از گردونه رقابت 10 کشور برتر، کنار رفت. افت در نمره های ریاضی از 2009 تا 2012 به اندازه 2.8(دو و هشت دهم) درصد،در نمره های علوم 3 درصد، و در سواد خواندن 1.7(یک و هفت دهم) درصد بود. در نتیجه های 2015، نمره های پیزا در هر سه این درس ها،افت کرد : 11 امتیاز در علوم، 5 امتیاز در سواد خواندن، و 10 امتیاز در ریاضی. در میان کشورهای برتر دیگر،تنها ویتنام افتی همانند از خود نشان داد. همه کشورهای رده بالا،در همان جایگاه شان ایستادند و یا اندکی بالا رفتند. فنلاند هم اکنون در ریاضی در رتبه 12 ،در علوم در رتبه 5، و در سواد خواندن در رتبه 4 م قرار دارد. (همه این رتبه ها،هنوز خیلی بالاتر از رتبه ایالات متحده هستند که هیچ گاه در هیچ کدام از این درس ها، در میان 10 کشور برتر جهان نبوده است. در 2015،دانش آموزان آمریکایی،در ریاضی رتبه 40،در علوم رتبه 25،و در سواد خواندن رتبه 24م هستند.)
درباره آنچه که نتیجه های پیزا،به واقع،درباره نظام های آموزشی در کشورهای گوناگون به ما می گویند و این که این نتیجه ها تا چه اندازه باید جدی گرفته شوند،بحث هایی در جریان است. اما دانش آموزان فنلاند با عملکرد سطح بالای خود،زیر نظرند، به ویژه از سوی کشورهای غربی و به عنوان نمونه ای که باید با آنها رقابت شود. هم اکنون پرسش هایی وجود دارد درباره این که چه چیزی باعث این افت شده است و چگونه باید ارزیابی شود. واشنگتن پست برخی از این پرسش ها را با پاسی سالبرگ،آموزشگر و چهره پیشگام فنلاندی در سیاست آموزشی و نویسنده کتاب پرفروش " درس های فنلاندی : آنچه دنیا می تواند از تعییرات آموزشی فنلاند بیاموزد" در میان گذاشته است.[مترجم : خوشبختانه این کتاب سال گذشته به زبان فارسی ترجمه شد.]
به نظر شما چه چیزی می تواند به بهترین نحو افت فنلاند در نتیجه های پیزا را توضیح دهد؟ آیا این افت به این دلیل است که کشورهای بیشتری به جایی رسیده اند که فنلاند رسیده بود یا یک دگرگونی بنیادی در فنلاند درباره آنچه بچه ها یاد می گیرند و شیوه آموزش این کشور رخ داده است؟
توضیح این که برخی کشورها،و از آن میان فنلاند، در سنجش های جهانی نظام آموزش مدرسه ای خوب عمل کرده اند کار دشواری است. به همان اندازه نیز دشوار است که خیلی دقیق توضیح بدهیم که چرا کشورها در این نمودار به پایین می لغزند. هنگامی که به نتیجه های کشورهای OECD(سازمان همکاری اقتصادی و توسعه) نگاه می کنیم همواره باید دیدی فراخ تر از نگاه صرف به میانگین نمره های آزمونی داشته باشیم. یک بُعد مهم،عدالت در آموزش است؛یعنی سیستم مدرسه برای کودکانی که از پیش زمینه های گوناگون می آیند تا چه اندازه عادلانه است؟ حتی در چشم اندازی گسترده تر،افتی درخور درنگ در عملکرد فنلاند وجود دارد،هم برحسب نتیجه های یادگیری دانش آموزان و هم عدالت سیستم آموزشی( و می دانیم که هم اکنون این دو بُعد،دست در دست همدیگر پیش می روند). من سه دلیل اصلی برای توضیح این افت که از حدود 8 سال پیش،یا پیش از آن،آغاز شد پیشنهاد می دهم.
نخست این که یک روند رو به پایین ِ هشدار دهنده و آشکار در عملکرد آموزشی پسر مدرسه ای های فنلاندی در طول دهه گذشته وجود داشته است. این پدیده نگران کننده،در فنلاند از هر کشور دیگر عضو OECD شدیدتر است. پس فنلاند تنها کشوری است که دخترانش به طور چشمگیری از پسرانش،نه تنها در سواد خواندن بلکه همچنین در ریاضیات و علوم،بهتر عمل می کنند. یک عاملی که این شکاف جنسیتی در دستآورد های مدرسه ای فنلاند را توضیح می دهد نقش کاهش یافته خواندن برای لذت بردن در میان پسران است. فنلاند،پیش از این و تا سال های آغازین دهه 2000 و نه پس از آن،بهترین خوانندگان دبستانی جهان را داشت. آیتم های آزمون پیزا،سخت بر درک مطلب آزمون دهنده تاکید دارند. پیدایش فنآوری های دستی همچون گوشی های همراه هوشمند در میان بچه های در سن مدرسه در این دهه،احتمالا به این روند، شتاب بخشیده است.
دوم به "زمان نگاه به صفحه" [screen time] رسانه ها برمی گردد که به شدت افزایش یافته است و اغلب زمان با کتاب بودن و خواندن معمول را می خورد. بر اساس برخی آمارهای ملی، بیشتر نوجوانان در فنلاند، بیش از چهار ساعت در روز صرف اینترنت می کنند( تازه این بدون زمان نگاه به تلویزیون است) و این که شمار بهره گیرندگان شدید از اینترنت و رسانه های دیگر(بیش از 8 ساعت در روز) در حال افزایش است؛ درست همچون آمریکا،کانادا و آن سوتر. بر اساس پژوهش ِ در حال انجام درباره این که چگونه اینترنت بر مغز – و شاید بر یادگیری- اثر می گذارد سه پیامد اصلی : پردازش اطلاعات سطحی تر،افزایش پرتی پذیری ذهن [distractibility]،و دگرگونی در ساز و کارهای خویشتن داری[self- control] به میان می آید. اگر این مساله درست باشد می توانیم بپذیریم که افزایش به کارگیری فنآوری دیجیتال برای ارتباطات، کنش و واکنش،و سرگرمی،تمرکز روی موضوع های مفهومی پیچیده،همچون تمرکز بر ریاضیات و علوم را دشوارتر خواهد ساخت. درخور درنگ این که بیشتر کشورها،شاهد این پدیده حواس پرتی دیجیتالی در میان جوانان شان هستند.
سوم این که فنلاند از سال 2008 تاکنون،با رکود اقتصادی خیلی جدی بسر کرده است که بیش از هر بخش دولتی دیگر،بر آموزش و پرورش اثر گذاشته است. سختی[اقتصادی] پایدار،شهرهای با بیش از 300 هزار جمعیت فنلاند را وادار به کم کردن بودجه،ادغام مدرسه ها،افزایش شمار دانش آموزان کلاس،و محدود کردن دسترسی به رشد حرفه ای و پیشرفت مدرسه کرده است. زیان بارترین پیامد این فشار مالی،کاهش کارکنان کمکی، دستیاران کلاس درس،و کارکنان آموزش و پرورش استثنایی است. نقطه قوت فنلاند در پیش از این،شمار نسبتا کم دانش آموزان با عملکرد ضعیف بود. اما اکنون شمار شاگردان با عملکرد آموزشی کمتر از حد بایسته در سواد خواندن،ریاضیات و علوم دارد به میانگین جهانی نزدیک می شود. این رخداد در فنلاند،احتمالا مهم ترین محرک افزایش نابرابری در درون آموزش و پرورش است. یک اندرز فنلاندی که در این زمینه می تواند به کار گرفته شود چیزی است در این مایه : "عدالت در آموزش،با پای پیاده وارد می شود اما سوار بر اسب می گریزد." من فکر می کنم این که بیشتر کشورهای OECD سیاست های ملی آموزشی شان،یعنی برنامه درسی،زمان آموزش،و آزمون گیری را همسو با پیزا شکل داده اند امید دارند که این کار،نمره های پیزایشان- که بر موقعیت جهانی فنلاند اثرگذار بوده - را افزایش خواهند داد. سیاست های آموزشی در فنلاند،به هیچ رو، برای خوب عمل کردن در پیزا سوگیری نمی شوند.
آیا نتیجه های تازه پیزا، مایه نگرانی رهبران آموزشی فنلاند شده اند؟
در فنلاند،پژوهش پیزا،بیشتر به عنوان شاخصی به کار گرفته می شود که یافته های بدست آمده از ارزشیابی ها و پژوهش ملی را تایید می کنند نه به عنوان یک شاخص مستقل. این بدین معناست که برای نمونه، بیشتر یافته های پیزا 2015،در فنلاند از پیش به خوبی شناخته شده بودند. پیزای 2015 برای رسانه های فنلاندی خبر بزرگی نبود. فرادستان مسئول،در برابر این نتیجه ها،با گفتن این که فنلاند هنوز در میان کشورهای برتر OECD است واکنش نشان دادند اما در همان زمان،نگرانی ها درباره افزایش نابرابری و فرسایش عدالت در آموزش که صفت بارز مدرسه های فنلاندی بودند مطرح شد. همچنین عملکرد هشداردهنده ضعیف پسران فنلاندی و رشد اختلاف منطقه ای، از جمله موضوع هایی بودند که فرادستان مسئول به آن پرداختند.
در مدرسه های فنلاند،شمار رو به رشدی از دانش آموزان مهاجر وجود دارد. هیچ یک از آنان،به هنگام رسیدن به فنلاند،بلد نیستند به زبان فنلاندی سخن بگویند و آموختن زبان فنلاندی هم به تلاش بیشتری نسبت به خیلی از زبان های دیگر نیاز دارد. پیزای 2015 شکاف نسبتا بزرگ میان این دانش آموزان ِ زاده شده در بیرون از فنلاند و دیگر دانش آموزان را در هر سه زمینه آزمون گرفته شده نمایان ساخت. گرچه شمار دانش آموزان با پیش زمینه مهاجر در نمونه پیزا،بزرگ نیست (پیرامون 4 درصد) این شکاف عملکردی رخدادی رو به رشد در فنلاند است. اما عاملی که افت کلی فنلاند را توضیح بدهد، نیست.
آیا شما می توانید برخی دگرگونی هایی را پیش بینی کنید که فنلاند برای برخورد با این افت درنظر خواهد گرفت؟
در فنلاند، پیزا به عنوان آغازگری برای بهسازی های آموزشی دیده نمی شود. در این کشور،هیچ دگرگونی سیاستی که از سوی پیزا دمیده شود رخ نخواهد داد. وزیر آموزش و پرورش،برنامه ای ملی به راه انداخته است که پیشرفت آموزش ابتدایی و متوسطه اول را هدف می گیرد. این برنامه،شیوه های آموزشی دانش آموز – محورتر،درگیر کردن شدیدتر دانش آموز در مدرسه،کنش های بدنی بیشتر برای همه دانش آموزان،و فنآوری بیشتر در کلاس های درس را دربرمی گیرد. شیوه فنلاندی اندیشیدن این است که بهترین راه برخورد با عملکرد آموزشی نامناسب،بالا بردن استانداردها یا افزایش زمان آموزش(یا مشق) نیست بلکه گیرا و لذت بخش تر کردن مدرسه برای همه است. در کل،افزایش انگیزه دانش آموزان به مطالعه و به زیستی [well- being] در مدرسه،در میان هدف های اصلی سیاست آموزشی جاری در فنلاند است.
بسیاری از کشورها می کوشند تا از آنچه در آموزش فنلاند رخ داده، بیاموزند. آیا این نتیجه های تازه فنلاند،در این کشورها،ایجاد دودلی می کند؟ کشورهای دیگر از این افت چه درس هایی می توانند بیاموزند و فکر می کنید که فنلاند باید از این نتیجه ها چه درسی بگیرد؟
از لحاظی،فنلاند یکی از سیستم های مدرسه ای با بالاترین عملکرد در سطح جهان،برجای خواهد ماند. می توانم بگویم که فنلاند،همچنان یک نمونه ی جالب برای کشورهای دیگر خواهد ماند زیرا از بسیاری لحاظ، سیستم مدرسه ای فنلاند،در سنجش با ژاپن و کانادا- که هر دو در پیزا خیلی خوب هستند- بسیار متفاوت است. آنچه ما باید در اینجا بر آن پای بفشاریم این است که پیزا، تنها بخش کوچکی از آنچه در آموزش هر کشوری رخ می دهد را به ما می گوید. بیشتر آنچه فنلاند انجام می دهد به هیچ رو در پیزا نمود نمی یابد. در جایی که ایده ها و اندیشه های آموزشی خوب ممکن است پیدا شوند کوته بینانه خواهد بود که تنها با نگاه به نمره های پیزا بخواهیم نتیجه گیری کنیم. آموزش سال های نخست دوران کودکی در این کشور، پیشه بسیار ارجمند آموزش، تمرکز زیاد بر به زیستی و رشد کلی کودک،و مدل های دیگر [جایگزین alternative] پاسخگویی،هنوز هم به عنوان زمینه های مفید برای یادگیری دیگران برجای خواهد ماند. حتی می توانم بگویم که هم اکنون برای دیگران خیلی جذاب تر است تا نگاهی دقیق تر به کاری بیندازند که فنلاند در برخورد با این موقعیت تازه در حال سُر خوردن در نتیجه های جهانی از خود نشان خواهد داد.
بی گمان نخستین درس این است که بهترین روش واکنش نشان دادن،سازگار کردن آموزش مدرسه ای با آزمون های پیزا برای دست یابی به نمره های بالاتر نیست. در سال های آینده،مشاهده گران خارجی،یاددهی- یادگیری میان رشته ای [interdisciplinary] درهم آمیخته تری را در مدرسه های فنلاند خواهند دید که در عمل،زمان آموزش ریاضیات و علوم را کاهش خواهد داد. آنها همچنین تاکید بیشتر بر هنرها و کنش های بدنی در همه مدرسه ها را شاهد خواهند بود.
دومین درس، این است که پیشرفت پایدار آموزش،نیازمند افزایش و پشتبانی از عدالت و برابری در آموزش است. مشاهده گران جهانی احتمال دارد که در حزب های سیاسی و در افکار عمومی درباره این که نظام آموزشی باید به همه کس خدمت بهتری ارائه دهد با گفت و گوهای بیشتری برخورد کنند.
سرانجام آنچه فنلاند باید از این نتیجه های تازه بیاموزد این است که کاهش هزینه های آموزش،همیشه همراه با پیامدهایی خواهد بود. خیلی کوته بینانه است که بپنداریم عملکرد آموزشی بالا و بهبود پیوسته مدرسه ها،در زمانی رخ خواهد داد که منابع دارند آب می روند. آینده نشان خواهد داد که سیاستمداران و دیوان سالاران فنلاندی از آنچه دارد رخ می دهد درس های جدی خواهند گرفت یا نه.
ترجمه : مهدی بهلولی -عضو کانون صنفی معلمان استان تهران