چهار ماه و دو هفته و یک روز از بحران قطر میگذرد و در این مدت چهار کشور عربستان، امارات متحده عربی، بحرین و مصر به هیچیک از اهداف سیاسی خود دست نیافتهاند. قطر میلیاردها دلار از ذخایر ارزیاش را استفاده کرده تا اقتصاد این کشور پویایی خود را از دست ندهد و دو کشور در مقام برندگان این بحران، از فرصت به وجود آمده نهایت استفاده را کردهاند: ایران و عمان!
به گزارش
مردمسالاری آنلاین، چهار کشور عربی که در سحرگاه 15 خرداد 96 مرزهای زمینی و هوایی خود را بر روی کشور کوچک قطر بستند و این کشور را تحت محاصره شدید اقتصادی قرار دادند تا آن را به تسلیم وادارند، شاید فکر نمیکردند بحران قطر تا این حد به درازا بکشد.
آنان صفی از درخواستها را مقابل قطر قرار داده بودند: قطع رابطه با ایران، تعطیلی شبکه تلویزیونی الجزیره، پایان دادن به حمایت از اخوان المسلمین، تعطیلی پایگاه ترکیه در قطر و غیره. شرطها طوری تعیین شده بود که پذیرش آنها توسط قطر به معنای دست شستن این کشور از حاکمیت ملیاش بود. قطر اگر شروط را میپذیرفت، در واقع میپذیرفت در دو دهه گذشته مسیر اشتباهی را در سیاست خارجی انتخاب کرده و از این بعد باید همواره در سایه عربستان حرکت کند و رهبری ریاض را بیقید و شرط بپذیرد.
از ابتدا مشخص بود که قطر زیر بار خواستههای بلوک تحت رهبری عربستان سعودی نمیرود. اما مشخص نبود که نتیجه این بحران، کاملاً عکس چیزی است که تحریمکنندگان در سر میپرورانند: قطر نه تنها روابط خود با ایران را قطع نکرد، بلکه دوحه تحت محاصره، روابط خود با ایران را گسترش نیز داد. حجم مبادلات اقتصادی بین ایران و قطر در سال گذشته (2016) چندان بالا نبود و تنها 98 میلیون دلار بود. اما در تابستان امسال و در اوج محاصره اقتصادی قطر توسط 4 کشور عربی، مبادلات ایران و قطر، بنا به گزارشی که توسط اکونومیست منتشر شده، 60 درصد افزایش یافت.
عربستان مسیر هوایی خود را به روی قطر بست و در عوض هواپیماهای قطری، آسمان ایران را به عنوان مسیر پروازهای خود انتخاب کردند و میکنند. این امر سود سرشاری را نصیب ایران میکند. گذشته از این، ایران به یکی از منابع تأمین مواد غذاییِ قطرِ تحت محاصره تبدیل شده است. یک اقتصاددان در دبی به اکونومیست گفته است که اگر بحران قطر، سالها ادامه یابد، صدها میلیون دلار درآمد نصیب ایران میشود. در واقع، محاصره قطر نه تنها باعث انزوای ایران نشد، بلکه علاوه بر ایجاد درآمدهای اقتصادی جدید برای ایران، شکاف در شورای همکاری خلیج فارس را بیشتر از همیشه افزایش داد.
بحران قطر برنده دیگری نیز دارد و آن عمان است. منافع اقتصادی محاصره قطر برای عمان حتی بیشتر از ایران بوده است. حجم مبادلات تجاری عمان و قطر در تابستان سال جاری 2 هزار درصد افزایش یافت. تردد کشتیها در بندر صلاله عمان به خاطر افزایش تردد کشتیهای قطر به این بندر، 29درصد افزایش یافت. قطریها که نمیتوانستند از بندر جبل علی امارات متحده عربی برای امورات لجستیکی حمل و نقل دریایی خود استفاده کنند از این بندر عمان استفاده کردند و سهم این بندر از حمل و نقل دریایی خلیج فارس افزایش یافت. مدتها است که برخی از کشورهای حوزه خلیج فارس به این چشم بسته بودند تا از سهم بندر جبل علی دبی (که بزرگترین بندر تجاری در خلیج فارس است) بکاهند و سهم خود را افزایش دهند. بحران قطر این فرصت را برای بندر صلاله بوجود آورد تا بتواند سهم خود در حمل و نقل دریایی را افزایش دهد. اگر ایران توسعه بندر چابهار را تکمیل کرده بود، میتوانست از این حیث نیز از فرصت پیش آمده استفاده کند و چابهار را به یک هاب ترانزیتی در منطقه غرب آسیا تبدیل نماید. با این حال، به دلیل مناسب نبودن زیرساختها در چابهار، این فرصت از دست رفت. قطر خود بندر حمد را که 7.4 میلیارد دلار در توسعه آن سرمایهگذاری کرده بود، در شهریور ماه افتتاح کرد تا این بندر بخش بزرگی از فشارهایی که به این کشور وارد آمده است را از میان بردارد.
بنا به گزارش موسسه اعتبارسنجی مودی، قطر از آغاز محاصره، 39 میلیارد دلار از ذخایر ارزی 340 میلیارد دلاریاش را هزینه کرده است تا ثبات اقتصادی این «مینیکشور» حفظ شود. از جمعیت 2.6 میلیون نفری قطر، 2.3 میلیون نفر کارگران خارجی ساکن قطر هستند و این کشور تنها 313 هزار شهروند قطری دارد؛ حتی جمعیت هندیهای ساکن قطر، دو برابر جمعیت شهروندان قطری است. علیرغم این ضعف جمعیتی، قطر تاکنون توانسته به خوبی بحران به وجود آمده را مدیریت کند و آثار سوء محاصره اقتصادی را به حداقل کاهش دهد.
قطر در مدت محاصره اقتصادی، سعی کرد روابط خود را با شرکتهای غربی، نظیر توتال، اکسون موبیل و رویال داچ شل، افزایش دهد تا بدین ترتیب مانع از این شود که علیه این کشور اجماعی صورت گیرد. حتی ترامپ که در روزهای آغازین بحران قطر، جانب بلوک تحت رهبری عربستان را گرفته بود در ماههای اخیر در این زمینه سکوت کرده است و وزیر امور خارجه آمریکا نیز به جای فشار بر دوحه، مسیر فشار بر تحریمکنندگان قطر را برای حل و فصل بحران از طریق مذاکره، انتخاب کرده است.
در کل، چهار کشور محاصرهکننده قطر نه تنها به اهداف سیاسی خود دست نیافتهاند، بلکه اقدام آنها نتیجه عکس داده و به نزدیکی بیشتر بین قطر و ایران و شکاف هرچه بزرگتر در شورای همکاری خلیج فارس منجر شده است. بحران در حال حاضر حتی شخصی نیز شده و به تقابل بین خاندان پادشاهی در عربستان و امارات، از یک سو، و قطر از سوی دیگر، کشیده شده است. با توجه به سختسری محمد بن سلمان، ولیعهدِ همهکاره عربستان بعید است این بحران به زودی حل و فصل شود.