مسعود بارزانی در دهه هشتم زندگی خویش دست به برگزاری همه پرسی استقلال کردستان عراق زده است ؛ اقدامی که اگر چه ظاهرا بدیع است و برای اولین بار اتفاق می افتد اما یادآور اتفاقی تاریخی است که سالها پیش بوقوع پیوست و کمتر به آن پرداخته شده است و شاید مسعود بارزانی جزو معدود افرادی باشد که همیشه آن را به یاد داشته است و آغاز زندگی اش به نوعی با آن پیوند خورده است .
به گزارش
مردم سالاری آنلاین، مسعود بارزانی اگر چه از کردهای عراقی است اما متولد 25 مرداد 1325 (16 اوت 1946 ) در شهر مهاباد از شهرهای کردنشین استان آذربایجان غربی ایران است . خاندان بارزانی اغلب در تبعید به سر میبردند. عموی بزرگ مسعود، عبدالسلام بارزانی 32 سال پیش از تولد مسعود ، پس از یک سری مبارزات در موصل به دست حکومت عثمانی اعدام شد. پس از او احمد بارزانی به مبارزه ادامه داد و چندین بار توسط حکومت سلطنتی عراق تبعید شد. سلسله مبارزات در اینجا هم پایان نیافت و پدر مسعود ، ملا مصطفی بارزانی ادامهٔ این مبارزات را به دست گرفت و یک سال پیش از تولد مسعود، پس از مدتی مبارزه با دولت عراق، بههمراه خانواده و خاندان بارزانی وارد ایران شد و به شهر مهاباد رفت .
در آن زمان ، ضعف دولت مرکزی ایران که ناشی از اتفاقات پایان جنگ جهانی دوم ، برکناری رضا شاه ، اشغال ایران و ناتوانی محمدرضای جوان بود ، باعث شده بود که فردی به نام «قاضی محمد» با حمایت دولت شوروی سابق در شهرستان مهاباد اظهار خودمختاری و تشکیل کشوری تازه به عنوان «جمهوری مهاباد » کند .قاضی محمد پیش از آن از ملامصطفی بارزانی که تقریباً دههزار نفر بارزانی شامل سههزار جنگجو و دوهزار خانوار به همراه داشت، دعوت نمود تا به ایران بیاید. این عده در اطراف اشنویه و پیرانشهر و مهاباد و تکاب و چند جای دیگر به طور پراکنده ساکن شدند و چندی پس از آن قاضی محمد با حمایت این افراد اعلام جمهوری کرد اما سران عشایر بزرگ منطقه همچون دهبکری و مکریهای در بوکان، منگور و شکاکها در سایر شهرهای اطراف این جمهوری را قبول نداشتند و حتی امیراسعد رئیس یکی از بزرگترین ایلهای مکریان یعنی دهبُکریها، زیرسلطه این جمهوری نرفت و با آن مخالف بود. به این ترتیب زمانی که پرچم جمهوری مهاباد در قلعه سردار بوکان برافراشته شد ، مدت زیادی طول نکشید با اختلافهای میان گروههای مختلفی از کُردها در این شهر روبه رو شد و آن را از ساختمان این قلعه پایبن آوردند.
نهایتاً کشور تاسیس شده توسط قاضی محمد و با یاری خاندان بارزانی ، کمتر از یازده ماه برقرار بود ؛ از 2 بهمن 1324 تا 16 آذر 1325 . در واقع ، آذر ماه 1325 انعقاد قراردادی از جانب دولت وقت ایران با اتحاد جماهیر شوروی و حمله ارتش ایران به مناطق تحت اشغال قاضی محمد ، شکست و سپس اعدام او ، به غائله جمهوری مهاباد پایان داد ؛ اما در این مدت ، کودکی در خاندان بارزانی به دنیا آمد که «مسعود» نام گرفت که وارث و بزرگ خاندان بارزانی و رهبر حزب دموکرات کردستان عراق شد .
اقدام مسعود بارزانی در تجزیه عراق با تمسک به «همه پرسی » بی شباهت به کاری که «قاضی محمد » در روزهای تولد مسعود کرده بود ، نیست . در روزهایی که عراق به علت حمله داعش ، احتیاج بیش از پیش به اتحاد و همدلی همه اقوام دارد ، مسعود بارزانی به بهانه های واهی ، دست به تجزیه عراق زده است ؛ گویی رویای خام قاضی محمد در طول همه این سالها با مسعود بارازنی همراه بوده و حالا بعد از هفتاد و یک سال قصد دارد یکبار دیگر دست به تجربه ای تاریخی بزند ؛ تجربه ای که می تواند مصداق این جمله معروف باشد که تاریخ دو بار تکرار می شود ؛ یک بار به شکل تراژدی و بار دوم به شکل کمدی!