فیلم «فروشنده» هفتمین فیلم بلند اصغر فرهادی است. فیلمی که از همان روزهای نخست اکران، موافقان و مخالفان سبک و سیاق این کارفیلم «فروشنده» هفتمین فیلم بلند اصغر فرهادی است. فیلمی که از همان روزهای نخست اکران، موافقان و مخالفان سبک و سیاق این کارگردان جهانی را رو در روی هم قرار داد.
به گزارش پایگاه خبری فریادگر، از تهیه کننده خارجی آن تا انگ سیاه نمایی و ایرادهای ساختاری به فیلمنامه، جملگی انتقادهایی بود که همراه با آغاز اکران این فیلم در رسانه ها منتشر شد. با این همه اما، نه انگ سیاه نمایی و نه ایرادات ساختاری فیلم سبب نشد که مردم از خیرِ دیدن این فیلم بگذرند و فیلم در همان روز اول اکران شگفتی آفرید و رکورد فروش روز اول فیلم را در تاریخ سینمای ایران شکست و اگر نه پرفروش ترین بی شک یکی از فیلم های پر فروش امسال خواهد بود.
از فروشنده فرهادی تا فروشنده آرتور میلر
پرسوناژ اصلی فیلم فروشنده آموزگاری جوان به نام «عماد» است که افزون بر معلمی بازیگر تئاتر نیز هست. معلمی فرهیخته و اهل فرهنگ و مهربان که مورد لطف دانش آموزانش است. عماد در کلاسش از نمایشنامه ساعدی سخن می گوید و ساختار نمایش های او را برای دانش آموزانش شرح می دهد و فیلم «گاو» مهرجویی را در کلاس درس نمایش می دهد. عماد در حال بازی در نمایش معروف مرگ فروشنده آرتور میلر است و در طول فیلم درمی یابیم که ماجرای اصلی فیلم بی شباهت به برخی از فرازهای نمایشنامه میلر هم نیست. در هر حال، فیلم فروشنده فرهادی نام نمایشنامه آرتور میلر را بر سر زبان ها انداخت به طوری که فروش این نمایشنامه را چند برابر کرد. این نمایشنامه چند سال پیش با بازی و بازنویسی اکبر زنجانپور در تلویزیون نیز نمایش داده شد اما به فروش و خوانده شدن این کتاب کمکی نرسانده بود. شهرت جهانی و اقبال تماشاگران به فیلم های فرهادی بی شک در استقبال مردم به خریدن و خواندن این کتاب بی تاثیر نبوده است. این اما نخستین بار نیست که رویدادی باعث و بانی خوانده شدن کتابی می شود و امار فروش را بالا می برد. چند سال پیش زمانی که یکی از کاندیداهای ریاست جمهوری سال هشتاد و هشت از کتاب «گزارش یک آدم ربایی» گابریل گارسیا مارکز یاد کرده بود، فروش این کتاب به طرز حیرت آوری بالا رفت و ظرف چند روز کتاب مارکز در کتاب فروشی ها و بساطی های رو به روی دانشگاه تهران نایاب شد!
ریتم کند و طبقه متوسط
فیلم در دقایق اولیه با ریتم کندی پیش می رود و کارگردان با وسواس و حوصله در پانزده، بیست دقیقه اول به ارائه اطلاعات درباره شخصیت ها، روابط آدم ها و فضای شهر می پردازد. گره داستان زمانی رخ نشان می دهد که مردی غریبه هنگامی که همسر عماد در حمام است وارد خانه می شود و... از این پس ماجرای فیلم بر مدار پیگیری عماد و پیدا کردن مرد غریبه می گذرد. عمادی که در فرایند کنکاش از کار و بارِ مرد غریبه و سر در آوردن از ماجرای آن شب کذا، خُرده خُرده از انسانی مهربان و باگذشت و فرهیخته، به انسانی اخمو، کم حوصله و بی قرار بدل می شود. در این فیلم به سیاق فیلم های پیشین، فرهادی بازهم به طبقه متوسط شهری و زندگی این طبقه می پردازد. از پرسوناژهای فیلم «درباره الی» بگیرید تا «جدایی نادر از سیمین»، این طبقه متوسط شهری با میزان مشخصی از سواد و دارایی است که کاراکتر های اصلی فیلم ها را شکل می دهند و طبقات پایین بیشتر عناصری فرعی و حاشیه ای هستند که در فیلم تنها به درد تبیین مشکلات این قشر و بازنمایی ان ها می خورند و به نظر برخی منتقدین، این یکی از مشکلات بزرگ فیلم های اصغر فرهادی است. در فیلم تازه فرهادی هم پرسوناژهای داستان زن و شوهری فرهنگی و اهل تئاتر و کتابخوان هستند که همه نشانه های زندگی طبقه متوسط در زندگی شان به چشم می آید.
اصولگرایان چه گفتند؟
همه چیز از جشن «حافظ» و تیتر موهن نشریه یالثارات شروع شد. هنگامی که نشریه یالثارات با الفاظی تند هنرمندان شرکت کننده در این جشن را نواخت، این توهین از سوی شهاب حسینی بازیگر فیلم فروشنده بی پاسخ نماند. او در صفحه شخصی اش خطاب به گردانندگان نشریه یالثارات نوشت: «آقایان نه چندان محترم و مجهولالحال که با وقاحت تمام، اقدام به چاپ مطلبی در شرمنامه خود کردید، پاسخ سؤالتان ساده است. دستان شما شایسته حرمت قلم نیست. آن را زمین بگذارید و به هم کیشان داعشی خود بپیوندید. برای آوردن نام هنر و هنرمندان این مرز و بوم دهان خود را آب بکشید که به هیچ عنوان صلاحیت اظهار نظر در مورد محبوبین دل این مردم را ندارید. ننگ بر شما». نشریه یالثارات هم در پاسخ به انتقاد سفت و سخت حسینی ساکت نماند و در اقدامی بی سابقه داستان فیلم فروشنده را لو داد که از نظر حقوقی می توانست مورد پیگرد قرار گیرد که البته از سوی تهیه کنندگان فیلم این ماجرا به سکوت برگزار شد. روزنامه کیهان نیز در ستون یادداشت روزش با تاکید بر بی اهمیت بودن فیلم از نظر منتقدان خارجی، فیلم را وسیله ای برای تحقیر حس تعصب مرد مسلمان در برابر ارزش های زندگی غربی دانست.( نقل به مضمون)
استقبال بی سابقه تماشاگران
با این همه استقبال مردم در روز اول نمایش، اتفاقی بی سابقه در تاریخ سینمای ایران است. در روز اول اکران فیلم، تمام سانس های سینما و حتی سانس های بامدادی سینما کورش به فروش رسید و خود کارگردان نیز همراه با مردم به تماشای فیلم نشست. فرهادی پس از پایان فیلم و در جمع مردم با اذعان به ماجرای اجتماعی فیلمش، ابراز امیدواری کرد که فیلم فروشنده و مضمونش بتواند گفت و گویی در میان مردم به راه بیندازد.
نماینده ای سزاوار
به اعتقاد بسیاری از اهالی سینما برگزیدن فیلم فروشنده به عنوان نماینده ایران در مراسم اسکار بهترین تصمیمی بود که می شد در این زمینه اتخاذ کرد. فیلمی با کارگردان صاحب سبک و شناخته شده و با تهیه کننده حرفه ای و بازیگرانی که قدرت خود را بارها در فیلم ها به رخ کشیده اند، نماینده سزاواری برای سینمای ایران در مراسم اسکار خواهد بود. این که شانس فیلم تازه فرهادی برای ربودن مجسمه اسکار تا چه اندازه خواهد بود، بستگی به کیفیت فیلم های رقیب و نظر داوران خواهد داشت اما با این وجود، چه با فیلم های فرهادی موافق باشیم چه نه، چه مخاطب فیلم های او باشیم چه نباشیم، فیلم های فرهادی نشان داده است توانسته نظر فیلم سازان و منتقدان داخلی و خارجی را به خود جلب کند و نماینده قدرتمندی برای سینمای ایران و در سطحی بالاتر فرهنگ ایرانیان باشد. شاید جراحت از دست دادن نابهنگام استاد سینمای جهان عباس کیارستمی با درخشش فیلم های فرهادی در داخل کشور و فستیوال های معتبر جهانی اندکی التیام یابد و جای خالی سازنده طعم گیلاس را برای مخاطبان سینما قابل تحمل تر کند. سینمای ایران پس از عباس کیارستمی، کارگردانی در قد و قواره جهانی دارد و این برای سینما و فرهنگ ایران به هیچ رو مسئله کوچکی نیست.
مهران مال میر
گردان جهانی را رو در روی هم قرار داد. از تهیه کننده خارجی آن تا انگ سیاه نمایی و ایرادهای ساختاری به فیلمنامه، جملگی انتقادهایی بود که همراه با آغاز اکران این فیلم در رسانه ها منتشر شد. با این همه اما، نه انگ سیاه نمایی و نه ایرادات ساختاری فیلم سبب نشد که مردم از خیرِ دیدن این فیلم بگذرند و فیلم در همان روز اول اکران شگفتی آفرید و رکورد فروش روز اول فیلم را در تاریخ سینمای ایران شکست و اگر نه پرفروش ترین بی شک یکی از فیلم های پر فروش امسال خواهد بود.
از فروشنده فرهادی تا فروشنده آرتور میلر
پرسوناژ اصلی فیلم فروشنده آموزگاری جوان به نام «عماد» است که افزون بر معلمی بازیگر تئاتر نیز هست. معلمی فرهیخته و اهل فرهنگ و مهربان که مورد لطف دانش آموزانش است. عماد در کلاسش از نمایشنامه ساعدی سخن می گوید و ساختار نمایش های او را برای دانش آموزانش شرح می دهد و فیلم «گاو» مهرجویی را در کلاس درس نمایش می دهد. عماد در حال بازی در نمایش معروف مرگ فروشنده آرتور میلر است و در طول فیلم درمی یابیم که ماجرای اصلی فیلم بی شباهت به برخی از فرازهای نمایشنامه میلر هم نیست. در هر حال، فیلم فروشنده فرهادی نام نمایشنامه آرتور میلر را بر سر زبان ها انداخت به طوری که فروش این نمایشنامه را چند برابر کرد. این نمایشنامه چند سال پیش با بازی و بازنویسی اکبر زنجانپور در تلویزیون نیز نمایش داده شد اما به فروش و خوانده شدن این کتاب کمکی نرسانده بود. شهرت جهانی و اقبال تماشاگران به فیلم های فرهادی بی شک در استقبال مردم به خریدن و خواندن این کتاب بی تاثیر نبوده است. این اما نخستین بار نیست که رویدادی باعث و بانی خوانده شدن کتابی می شود و امار فروش را بالا می برد. چند سال پیش زمانی که یکی از کاندیداهای ریاست جمهوری سال هشتاد و هشت از کتاب «گزارش یک آدم ربایی» گابریل گارسیا مارکز یاد کرده بود، فروش این کتاب به طرز حیرت آوری بالا رفت و ظرف چند روز کتاب مارکز در کتاب فروشی ها و بساطی های رو به روی دانشگاه تهران نایاب شد!
ریتم کند و طبقه متوسط
فیلم در دقایق اولیه با ریتم کندی پیش می رود و کارگردان با وسواس و حوصله در پانزده، بیست دقیقه اول به ارائه اطلاعات درباره شخصیت ها، روابط آدم ها و فضای شهر می پردازد. گره داستان زمانی رخ نشان می دهد که مردی غریبه هنگامی که همسر عماد در حمام است وارد خانه می شود و... از این پس ماجرای فیلم بر مدار پیگیری عماد و پیدا کردن مرد غریبه می گذرد. عمادی که در فرایند کنکاش از کار و بارِ مرد غریبه و سر در آوردن از ماجرای آن شب کذا، خُرده خُرده از انسانی مهربان و باگذشت و فرهیخته، به انسانی اخمو، کم حوصله و بی قرار بدل می شود. در این فیلم به سیاق فیلم های پیشین، فرهادی بازهم به طبقه متوسط شهری و زندگی این طبقه می پردازد. از پرسوناژهای فیلم «درباره الی» بگیرید تا «جدایی نادر از سیمین»، این طبقه متوسط شهری با میزان مشخصی از سواد و دارایی است که کاراکتر های اصلی فیلم ها را شکل می دهند و طبقات پایین بیشتر عناصری فرعی و حاشیه ای هستند که در فیلم تنها به درد تبیین مشکلات این قشر و بازنمایی ان ها می خورند و به نظر برخی منتقدین، این یکی از مشکلات بزرگ فیلم های اصغر فرهادی است. در فیلم تازه فرهادی هم پرسوناژهای داستان زن و شوهری فرهنگی و اهل تئاتر و کتابخوان هستند که همه نشانه های زندگی طبقه متوسط در زندگی شان به چشم می آید.
اصولگرایان چه گفتند؟
همه چیز از جشن «حافظ» و تیتر موهن نشریه یالثارات شروع شد. هنگامی که نشریه یالثارات با الفاظی تند هنرمندان شرکت کننده در این جشن را نواخت، این توهین از سوی شهاب حسینی بازیگر فیلم فروشنده بی پاسخ نماند. او در صفحه شخصی اش خطاب به گردانندگان نشریه یالثارات نوشت: «آقایان نه چندان محترم و مجهولالحال که با وقاحت تمام، اقدام به چاپ مطلبی در شرمنامه خود کردید، پاسخ سؤالتان ساده است. دستان شما شایسته حرمت قلم نیست. آن را زمین بگذارید و به هم کیشان داعشی خود بپیوندید. برای آوردن نام هنر و هنرمندان این مرز و بوم دهان خود را آب بکشید که به هیچ عنوان صلاحیت اظهار نظر در مورد محبوبین دل این مردم را ندارید. ننگ بر شما». نشریه یالثارات هم در پاسخ به انتقاد سفت و سخت حسینی ساکت نماند و در اقدامی بی سابقه داستان فیلم فروشنده را لو داد که از نظر حقوقی می توانست مورد پیگرد قرار گیرد که البته از سوی تهیه کنندگان فیلم این ماجرا به سکوت برگزار شد. روزنامه کیهان نیز در ستون یادداشت روزش با تاکید بر بی اهمیت بودن فیلم از نظر منتقدان خارجی، فیلم را وسیله ای برای تحقیر حس تعصب مرد مسلمان در برابر ارزش های زندگی غربی دانست.( نقل به مضمون)
استقبال بی سابقه تماشاگران
با این همه استقبال مردم در روز اول نمایش، اتفاقی بی سابقه در تاریخ سینمای ایران است. در روز اول اکران فیلم، تمام سانس های سینما و حتی سانس های بامدادی سینما کورش به فروش رسید و خود کارگردان نیز همراه با مردم به تماشای فیلم نشست. فرهادی پس از پایان فیلم و در جمع مردم با اذعان به ماجرای اجتماعی فیلمش، ابراز امیدواری کرد که فیلم فروشنده و مضمونش بتواند گفت و گویی در میان مردم به راه بیندازد.
نماینده ای سزاوار
به اعتقاد بسیاری از اهالی سینما برگزیدن فیلم فروشنده به عنوان نماینده ایران در مراسم اسکار بهترین تصمیمی بود که می شد در این زمینه اتخاذ کرد. فیلمی با کارگردان صاحب سبک و شناخته شده و با تهیه کننده حرفه ای و بازیگرانی که قدرت خود را بارها در فیلم ها به رخ کشیده اند، نماینده سزاواری برای سینمای ایران در مراسم اسکار خواهد بود. این که شانس فیلم تازه فرهادی برای ربودن مجسمه اسکار تا چه اندازه خواهد بود، بستگی به کیفیت فیلم های رقیب و نظر داوران خواهد داشت اما با این وجود، چه با فیلم های فرهادی موافق باشیم چه نه، چه مخاطب فیلم های او باشیم چه نباشیم، فیلم های فرهادی نشان داده است توانسته نظر فیلم سازان و منتقدان داخلی و خارجی را به خود جلب کند و نماینده قدرتمندی برای سینمای ایران و در سطحی بالاتر فرهنگ ایرانیان باشد. شاید جراحت از دست دادن نابهنگام استاد سینمای جهان عباس کیارستمی با درخشش فیلم های فرهادی در داخل کشور و فستیوال های معتبر جهانی اندکی التیام یابد و جای خالی سازنده طعم گیلاس را برای مخاطبان سینما قابل تحمل تر کند. سینمای ایران پس از عباس کیارستمی، کارگردانی در قد و قواره جهانی دارد و این برای سینما و فرهنگ ایران به هیچ رو مسئله کوچکی نیست.
مهران مال میر