«مرا فراماسونر، انجمن حجتيه، ضد ولايت فقيه و جادوگر ناميدند. امسال تخريبها عليه احمدينژاد غوغا ميشود. تلاش ميکنند که رقيب شان رد صلاحيت شود تا خودشان به تنهايي در صحنه بمانند.»
به گزارش پایگاه خبری فریادگر، گرچه اين روزها هنوز زمان تبليغات انتخاباتي براي سال آينده نرسيده است اما محمود احمدينژاد فعالتر از سالهاي قبل به سفرهاي استاني ميرود و حرفهاي جالبي ميزند! حرفهايي که با عملکرد هشت ساله او در دوران رياست جمهورياش زمين تا آسمان فرق دارد. او که به تازگي در حسينيه ارشاد مشهد بين مردم صحبت کرده است، نکاتي را مطرح کرده که بسيار جالب توجه است. احمدينژاد طوري فسادهاي دو دولت نهم و دهم را تطهير ميکند که انگار اختلاس 3000 ميليارد توماني، گم شدن دکل نفتي، زمين خواريها و تولد بابک زنجاني، در کشور ليليپوتها رخ داده است. در طول سه سال گذشته آنقدر فساد در دولت نهم و دهم کشف شده که اگر بخواهيم از آنها بگوييم ميشود مثنوي هزار من کاغذ. بد نيست بخش مهم صحبتهاي رئيس دولت به اصطلاح مهرورزي را مرور کرده و صحت و سقمش را بررسي کنيم.
مساله اول
احمدينژاد: «برخي از افراد زماني که با مردم صحبت ميکنند انگار با کودکان حرف ميزنند. به اين دليل نيازمند تبيين دقيق از انقلاب اسلامي هستيم. با گذشت 37 سال با آوردن اسم آزادي برخي رو ترش ميکنند. آزادي انسانها مقدس است و پيامبران براي آزادي آنان آمدند.در 7 تا 8 سال گذشته برخي انقلاب را تمام شده ميدانند. متاسفانه لفظ انقلاب برخي را به اشتباه مياندازد اين در حالي است که انقلاب اسلاميايران نسبت به ديگر انقلابهاي جهان بسيارمتفاوت است. منظور از انقلاب اسلاميتحول درون انسانها وطي کردن مسير کمال براي جامعه بشري است. انقلاب ايران، محصول عقدههاي فروخورده و فشار و فقر نبود و تنها محصول خداخواهي ملت ايران بوده است. در حال حاضر با گذشت 37 سال از انقلاب، اين موضوع بسيار عميق تر از سال 57 بر دل ملت است.»
هنوز يادمان نرفته است که بعد از انتخابات سال 88، احمدينژاد در حالي که شالي به گردنش انداخته بود پشت تريبوني در ميدان وليعصر، طرفداران رقيب را خس و خاشاک خطاب کرد و حقوق شهروندي ملت ايران را زير پاهايش له کرد و از سوي ديگر يکي از وجوه آزادي، آزادي بيان است. بسياري از رسانههايي که همراه دولت بودند موفق به دريافت يارانه بسيار بالا ميشدند. از طرفي رسانههاي منتقد با قطع يارانه مواجه ميشدند.
مساله دوم
احمدينژاد: «نظام سلطه معتقد است که ايران نميتواند کشورخود را اداره کند و با تراشيدن دشمنهاي بيروني سعي دارد مردم را از موضوعات داخلي غافل کند. متاسفانه برخي از افراد داخلي نيز همين فکر را دارند. اصل انقلاب سلطه را نميپذيرد. امام خميني (ره) فرمودند؛ آمريکا همان شيطان است؛ زيرا شيطان نيز از پذيرش برخي موارد سر باز ميزند. ريشه تماميمفاسد دنيا اين است که عدهاي خود را بالاتر از بقيه ميدانند.»
هنوز دو ماه نگذشته است از زماني که مشخص شد در دولت نهم، اقدام به خريد اوراق قرضه از يکي از بانکهاي آمريکايي شده است. خريدي که باعث شد 2 ميليارد دلار از داراييهاي ايران در آمريکا بلوکه شود. رييس کل بانک مرکزي درباره اين خريد گفته است: «متاسفانه در دولت گذشته به رغم هشدارهاي دلسوزانه کارشناسان و مديران بانک مرکزي مبني بر پرهيز از سرمايهگذاري روي اوراق بهادار دلاري و اينکه اين رفع ممنوعيت دائمي نيست، اين اوراق را خريداري کردند و اينگونه زمينه تضييع حقوق ملت ايران را پديد آوردند. هشدارهاي کارشناسان صحيح بود و متاسفانه در سال 1387 مجددا قانون ممنوعيت مبادلات دلاري با ايران برقرار شد و بانکهاي آمريکايي از نقل و انتقال وجوه دلاري و تبادلات دلاري با ايران منع شدند؛ علاوه بر اين دستور اجرايي 13599 که مبني بر توقيف داراييهاي ايران در آمريکا بود نيز در سال 1391 صادر شد.» حميد بعيدينژاد مديرکل سياسي و امنيت بينالملل وزارت امور خارجه گفته است؛ اصولا اقدام سرمايه گذاري توسط مسوولان وقت بانک مرکزي ايران که به خريد اوراق قرضه دولتي آمريکا بهعنوان يک کشور متخاصم انجاميد با سياست کلان ايران هماهنگ نبوده است، بهويژه که در همان زمان پروندههايي در آمريکا عليه ايران مطرح بود و اصلاحيه قانون جديد مصونيت دولتها در آمريکا، امکان ضبط اموال دولتها براي پرداخت به قربانيان آمريکايي را مجاز شناخته بود.» اين اتفاق چيزي جز تمايل احمدينژاد براي برقراري ارتباط با آمريکا را نشان نميدهد و در تناقض کامل با صحبتهاي شعارگونه او است.
مساله سوم
احمدينژاد: «در حال حاضر نميخواهم عملکرد و گزارشي ارائه دهم. اما بايد يادآوري کنم که اين دولت بيشترين هجمه و فشار را در طول تاريخ تحمل کرده است. يک جريان عليه خط امامت در طول تاريخ و صدر اسلام فعال هستند و همين جريان نيز اين هجمه را عليه دولتهاي نهم و دهم ايجادکردند. يعني دولتهاي نهم و دهم هيچ نقطه سفيد و عملکرد مثبتي نداشت؟ تماميتهمتها از جمله ضد ولايت فقيه بودن، بهايي بودن و غيره را به اين دولت زدند. مشکل اين جريانها با احمدينژاد نيست، من که کسي نيستم و تنها سرباز کوچک ملتم. اين هجمه منظور ديگري دارد.»
سوال اين است که چرا احمدينژاد درباره تخلفات و فسادهاي صورت گرفته در دو دولتي که خود سکاندار آن بود، سخني به ميان نياورده است؟ فارغ از آن، به زعم بسياري از صاحبنظران سياسي، خرافات يکي از رکنهاي اصلي کشورداري در دوران احمدينژاد بود. او کسي است که معتقد بود هالهاي نور در دور سرش تشکيل شده (که به خاطر غيرقابل باور بودنش، بعدها آن را تکذيب کرد) و او نظرکردهاي از سوي خداست. ارديبهشت ماه سال 90 خبري منتشر ميشود که ميگويد نيروهاي اطلاعاتي نسبت به مراودات يك جريان خاص انحرافي در دولت با برخي از رمالان و جنگيرها اطلاعاتي به دست آورده است. در همين زمان مطرح ميشود که چهار گروه «فرقههاي رمالي، عرفاني، رسانهاي و رانتخوار» با افرادي در دولت در ارتباط هستند. اين درحالي است که نام اسفنديار رحيم مشايي که به عنوان پدرخوانده جريان انحرافي در دولت دهم بود، بار ديگر به خاطر خرافاتش بر سر زبانها افتاد. به طوري که حتي بعد از دستگيري يکي از جن گيران(!) او به ارتباط با نزديکان دولت اعتراف کرد.
مساله چهارم
احمدينژاد: «بيانات مقام معظم رهبري درباره دولتهاي نهم و دهم را «بزرگترين افتخار» براي خود ميدانم. با نزديک شدن به انتخابات دوباره هجمه و تهمتها دو چندان ميشود. انسان هوشمند بايد متوجه باشد که دلايل اين هجمهها چيست. اين جريانها ميخواهند اصل انقلاب و رهبري را تخريب کنند. متاسفانه برخي از افراد نيز در دام آنها افتادهاند.» اگر به آرشيو اخبار و يا حتي به حافظه تاريخي مان رجوع کنيم، ميرسيم به يازده روز غيبت احمدينژاد از پست رياست جمهوري. 28 فروردين 1390، خبر استعفاي حيدر مصلحي از سمت وزارت اطلاعات همراه با متن موافقت محمود احمدينژاد با آن در خبرگزاريها منتشر ميشود. اما بعد از مدتي مشخص ميشود رهبر با اين استعفا و همچنين با موافقت آن توسط رئيس دولت مخالف است و از مصلحي خواسته است در جايگاه خود بماند. با گذشت مدتي، رسانهها از عدم شرکت رئيسجمهور در جلسات کابينه و همچنين ساير برنامههايش خبر دادند که ناظران آن را نشانه اعتراض احمدينژاد به رهبر انقلاب تفسير کردند. اين کار در تاريخ رياست جمهوري ايران به شکل کاملا پررنگي ثبت شده است و از آن به قهر احمدينژاد ياد ميشود. به طوري که او يازده روز در دفتر کارش حاضر نشد و به گفته محمدرضا باهنر نايبرئيس وقت مجلس، در اين ماجرا احمدينژاد قصد استعفا داشت اما در نهايت به اين نتيجه رسيد که بهتر است به کار خود ادامه دهد! و جالب اينجاست احمدينژاد همچنان درگير خودبزرگ بيني است و طوري وانمود ميکند که انگار اصل انقلاب با اسم وي گره خورده است!اما زهي خيال باطل، نام احمدينژاد با فساد و قطعنامههاي ظالمانه عليه ملت ايران گره خورده است.
مساله پنجم
احمدينژاد: «تماميثروت اين افراد يک صدم يک نفر از افراد دولت جديد نميشود! اين موضوع مشخص ميکند چه کسي براي خود تلاش ميکند و چه کسي تمامي تلاش خود را براي مردم دارد!»
در جواب اين صحبت احمدينژاد بد نيست اشاره اي کنيم به مختصري از فسادهاي دولت نهم که گل سر سبدش اختلاس 3000 ميلياردي است. اختلاسي که تاريخ اختلاسها در ايران را به دو بخش، قبل و بعد از خود تقسيم کرد! درست است که اطرافيان احمدينژاد آنچنان ثروتمند نبودند اما بعد از رسيدن به قدرت، ثروتشان به قدري زياد شد که ديگر حتي قابل مقايسه با ثروتمندان اول کشورها هم نيست. سوال اين است که وقتي گفته ميشود خزانه کشور در زمان احمدينژاد خالي شد، دقيقا هزينه کرد اين پولها در کجا صورت گرفت؟ سال 88 غلامحسين کرباسچي از محصولي، عليآبادي و سعيدلو به عنوان سه تن از اعضاي هيئت دولت احمدينژاد ياد کرد که ثروت آنها بيش از تماميوزرا و روساي جمهوردولتهاي گذشته است. او همچنين با اشاره به مفقود شدن 300 ميليارد تومان از بودجه شهرداري در دوره خدمت احمدينژاد گفته است: «هيچ سندي مبني بر چگونگي هزينه کرد اين مبلغ هنگفت وجود ندارد اما شوراي شهر و مجلس هم خط با شهرداري تهران اجازه ندادند که تحقيق و تفحص براي پيدا کردن اين مبلغ انجام شود. اين در حالي است که تحقيق و تفحص مذکور در کميسيونهاي مجلس هفتم به تصويب رسيده بود اما برخي از دوستان احمدينژاد مانع از انجام آن شدند.ما هم اگر بخواهيم دزد بگيريم بايد راجع به حضور پسر آقاي احمدينژاد در شستا و معاملات اقتصاديشان در کيش تامل کنيم. علاوه بر موضوع مفقود شدن 300 ميليارد تومان در شهرداري تهران، آقاي احمدينژاد بايد توضيح بدهد که چرا مبلغ 160 ميليون تومان از بودجه شهرداري را در شب پيروزيشان در انتخابات رياست جمهوري، هزينه کرده و به مردم شيريني دادهاند. پس از افشاي اين مسئله، آقاي سعيدلو به سرعت آمدند و اين پول را به شهرداري بازگرداندند.
تمام اين صحبتها فارغ از 520 اتهام فسادي است که به شخص احمدينژاد وارد است. اتهاماتي که سالهاست دادگاه منتظر حضور او براي پاسخ دادن به آنها است. فسادهايي در زمان احمدينژاد رخ داد که باعث به فنا رفتن ثروتهاي کشور شد. در تبليغات شيوه اي وجود دارد که از آن به عنوان «خريد ترحم خريدار» ياد ميشود. يعني هر کاري ميکنيد تا مشتري به شما ترحم کند تا هر چه بيشتر کالاي شما را خريداري کند. اينجا احمدينژاد با بيان اين حرفها در واقع مردم را به راي مجدد به خود وا ميدارد.