در تعریف ساده صندوق های بازنشستگی(Pension Fund) آمده است که : به صندوقی می گویند که توسط کارفرما برای حفظ و مدیریت سرمایه کارمندان شرکت تاسیس شده و وجوه سرمایهگذاری شده در این صندوق، توسط کارفرما و کارمندان جمعآوری شده است.
به گزارش پایگاه خبری فریادگر، هدف اصلی تاسیس این صندوقها به طور معمول، افزایش دارایی آن و سودآوری با درآمد ثابت، برای آن دسته از کارکنانی است، که به سن بازنشستگی رسیدهاند. صندوقهای بازنشستگی معمولاً توسط موسسات مالی ثانویه در خارج از خود نهاد، مدیریت میشوند. وجوه این صندوق نیز بسیار بالا بوده و در بسیاری از کشورها، سرمایهگذاریهای بلوکی انجام میدهند.
بنابر گزارش اکونومیست در سال ۲۰۰۸ مجموع دارایی صندوقهای بازنشستگی در سراسر جهان، در حدود ۲۰ تریلیون دلار برآورد شد،که بزرگتر از تمامی نهادهای سرمایهگذاری مانند صندوقهای سرمایهگذاری مشترک، شرکتهای بیمه، صندوقهای سرمایهگذاری، سهام اختصاصی یا صندوقهای ذخیره ارزی است. صندوق های بازنشستگی در جهان تحت قوانین سخت گیرانه عدم لغزش به ریسک های غیر معقول معمولاً در سرمایه گذاری های با ثبات اقدام به سرمایه گذاری می نمایند و از لغزش به موارد پر ریسک پرهیز می کنند. در ایران اما مولفه های تثبیت شده حاکم بر صندوق های بانشستگی مانند بسیاری دیگر از بنگاههای اقتصادی مقداری با تعاریف جهانی متفاوت است. کسری مانده وجوه صندوق ها، ناتوانی در پرداخت حقوق بازنشستگان، فعالیت در فعالیت های اقتصادی با ریسک بالا، ضعف های مدیریتی، از جمله مشکلات این صندوق هاست.
علاوه بر صنــدوق تامیــن اجتماعی که کارگــران را تحت پوشــش قرار داده است، صندوق بازنشستگی کشوری برای مســتخدمین دولت، صندوق بازنشســتگی لشــگری برای نیروهای مســلح، صنــدوق کشــاورزان، روستاییان و عشایر نیز جمعیت روستایی کشور را تحت پوشش دارند. 18 صندوق دیگر نیز حوزه های دیگر را پوشش می دهند و به این ترتیب 22 صندوق بازنشستگی در کشور فعالیت می کنند.
هشدار مقامات دولتی نسبت به وقوع بحران در صندوق های بازنشستگی بیش از 17 میلیون بازنشسته مستمری بگیر از صندوق های تأمین اجتماعی و کشوری را نگران کرده است؛ این نگرانی زمانی تشدید می شود که راه حال ها برای حل این بحران بیشتر حول محور افزایش سن بازنشستگی مطرح می شود. رئیس سازمان مدیریت و برنامه ریزی در آخرین اظهاراتش از مشکلات صندوق های بازنشستگی به عنوان یکی از کانون های بحران کشور در آینده نزدیک نام برده است. محمدباقر نوبخت در تشریح این بحران تنها به این نکته اشاره کرد که «اکنون دولت حقوق بازنشستگی لشکری و کشوری را از جیب خود میپردازد. در حال حاضر ما از یک نفر بازنشستگی کم میکنیم و به هفت نفر حقوق بازنشستگی میدهیم. به عبارت دیگر صندوقهای بازنشستگی ورشکسته هستند. بررسی ها نشان می دهد در مورد یکی از بزرگترین صندوق های بازنشستگی کشور یعنی صندوق بازنشستگی کشوری در حال حاضر «نســبت پشــتیبانی» به یک رسیده اســت. به عبارت دیگر یک نفر حقوق می گیرد و یک نفر حق بیمه می پــردازد. این در حالی است که رقمی که از حقوق یک نفر کارمند به عنوان ســهم صندوق کم می شود، 27 درصد است، یعنی باید از حقوق سه نفر حق بیمه کم شــود تا به یک نفر حقوق بازنشســتگی داده شود و در صورتی که کســورات در نظر گرفته شود، این نسبت باید حداقل یک به 4 باشد.
به گفته مسئولان، صنــدوق تامین اجتماعــی هم اکنون از نســبت پشــتیبانی 6 به یک برخوردار است و مشکلی ندارد ولی 70 درصد درآمد صندوق بازنشســتگی کشوری از محــل بودجه عمومی اســت. صندوق بازنشستگی لشگری وضع نامطلوب تری دارد و حقوق تمام بازنشستگان آن توسط دولت پرداخت می شود. در زمینه اداره صندوق های بازنشستگی می توان گفت صندوق های بازنشســتگی بخشی از نظام تامین اجتماعی و آن هم بخشی از نظام رفاه اجتماعی اســت و هدف آنها هم این اســت که معیشت و زندگانــی و کرامت انســان ها را حفظ کنند. شــکل اداره صندوق ها این گونه است که افراد در زمــان توانایی و اشــتغال مبالغــی را در آن ذخیره می کنند تا در زمان بازنشســتگی از آن منابع اســتفاده کنند. به عبارت دیگر مستمری بازنشســتگی به عنوان نیاز اولیه معیشــتی فرد بیمه شده یا بازماندگان وی محسوب می شود. این صندوق ها ســاختاری بین نسلی دارند. یعنی در حال حاضر کسانی که ســهمی از حقوق خود را به صندوق می پردازند، در واقع حقوق بازنشســتگی کسانی را پرداخت می کنند که اکنون بازنشســته اند. در سال های بعد هم کســانی که کار می کنند حقوق فردی را که در حال حاضر مشــغول کار است، خواهند پرداخت. عوامل موثر بر بر پایداری مالی یک صندوق فراوان هستند ،اما در این میان دو مولفه مهم از بقیه پررنگ تر می نمایانند: جمعیــت، و منابــع و مصارف آن صندوق. در مرحلــه جوانی هر صندوق، تعداد کســانی که ســهم خود را به آن می پردازند، زیاد اســت و تعداد کسانی که از آن سهمی دریافت می کنند کم است. در این مرحله صندوق پایدار است اما به مرور که تعداد بازنشستگان زیاد می شــود، منابع و مصارف تغییــر می کند.
از سوی دیگر منابع و مصارف نیــز از عوامل مهم و تأثیر گذار بــر روی یک صندوق بیمه ای اســت. در ســال 1357 امید به زندگی در کشور ما بین 58 تا 60 سال بود. در واقع کسی که در سن 52 سالگی بازنشسته می شد، حداکثر 8 سال حق بازنشستگی می گرفت و بعد فوت می کرد. امروز اما امید به زندگی در کشــور ما به 72 سال رســیده است، به این ترتیب کسی که در سن 52 سالگی بازنشسته می شود، 20 سال هم باید حقوق بازنشستگی بگیرد. بنابراین در صندوق های بازنشســتگی اگر نسبت پشتیبانی درســت نباشــد، تعادل منابع و مصارف به هم می خورد. در این میان مهمترین سوال این است که چه زمانی یک صندوق واقعاً به لحاظ مالی با ثبات تلقی می شود؟ واقعیت این است که اگر نسبت دریافت و پرداخت حقوق در یک صندوق 1 به 6 باشد می تواند آن صندوق را با ثبات کند، اما نکته نگران کننده در مورد صندوق های کشور این است که با این معیار پذیرفته شده بین المللی فاصله بسیاری دارند، در واقع مدیریت نامناسب و سرمایه گذاری های غیر کارشناسی بر عکس بسیاری از کشورها صندوق های بازنشستگی را به جای کمک حال بودن نظام اقتصادی به باری بر دوش دولت بدل ساخته است .
اما ریشه واقعی بحران در صندوق های بازنشستگی در کجاست؟ دکتر حمید پوراصغری رئیس امور رفاه اجتماعی سازمان مدیریت و برنامه ریزی درباره ریشه های ایجاد مشکل در صندوق های بازنشستگی کشور می گوید:« ایــن مشکلات علل متعــددی دارد؛ در سال های گذشته قوانین متعددی برای بازنشستگی زودرس تصویب شده است. به عنوان مثال فردی با 20 سال سابقه کار در سن 45 سالگی بازنشسته شده است اما قرار است تا 75 سالگی حقوق بگیرد. این نشان می دهد در تصویب قوانین مربوط به بازنشستگی به این موضوع دقت نشده است. یکی دیگر از این مشکلات به قانون بازنشستگی پیش از موعد صاحبان مشاغل سخت و زیان آور مربوط اســت. بســیاری از گروه ها ازاین قانون استفاده کرده و با 15 سال سابقه کار بازنشسته شده اند. نکتــه دیگــر این اســت کــه در صندوق های بازنشســتگی برخــورداری از مزایا متناســب با ســنوات و میزان بیمه پردازی نیســت به همین دلیل همه ســعی دارند زودتر بازنشسته شوند تا آن حقوق را بگیرند». وی می افزاید: « از سوی دیگر سیاست گذاری ها هم گاه غلط بوده است. به عنوان مثال، از سال 1382 به بعد پس از تصویب قانون مدیریت خدمات کشــوری هر کس که به اســتخدام دولت درآمد، پیمانی شد و به صورت طبیعی زیرمجموعه ســازمان تامین اجتماعی قرار گرفــت. در چنین حالتی ورودی صندوق بازنشســتگی کشوری بســته شد و به شدت کاهش یافت. از آن سال تا کنون جمعیــت ورودی صندوق بازنشستگی کشوری از یک میلیون و 500 هزار نفر به یک میلیون و 50 هزار نفر کاهش یافته است. یعنی 450 هزار نفر از تعداد ورودی ها کم شد، در حالی که جمعیت بازنشسته تحت پوشش آن از 600 هزار نفر به یک میلیون و 200 هزار نفر رسیده است». رئیس امور رفاه اجتماعی سازمان مدیریت و برنامه ریزی برای نمونه به صندوق فولاد اشاره می کند و می گوید:« در این صنــدوق افراد متعددی از مدیرعامل گرفته تا کارگر ســاده عضویت دارنــد اما از زمانی که قانون اصل 44 اجرایی شــد، صنعت فولاد در قســمت های مختلف به بخش خصوصی واگذار شد. حاصل این روند این بود که ورودی صندوق فــولاد کاهش یافت اما تعداد بازنشســتگان رو به تزاید رفــت و نتیجه آن عدم توانایی پرداخت حقوق بازنشستگی از طریق منابع صندوق است». با تمام این تفاسیر راه حل نهایی کارآمد نمودن صندوق های بازنشستگی در کجا نهفته است؟
مسئولان دولت برای حل بحران صندوق های بازنشستگی چند راه حل را برمی شمارند؛ افزایش سن بازنشستگی، تغییر محاسبه حقوق بازنشستگی و تغییر قوانین فعالیت این صندوق ها. پوراصغری در مورد تغییر سن بازنشستگی می گوید: در قانــون تامین اجتماعی که در ســال 1354 نوشته شــده، آمده است قوانین این بخش باید هر سه ســال یک بار بر اساس محاسبات اکچوئری بازنگری شود ولی 30 سال است که این قوانین در مورد عواملی مثل سن بازنشستگی تغییری پیدا نکرده است. در کشوری که امید به زندگی بالا می رود، ســن بازنشستگی هم باید بالا برود.
گزارش : هیرش سعیدیان