۱
۰
يکشنبه ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۵ ساعت ۱۱:۰۷
«فریادگر» با بالاگرفتن احتمال برکناري رئيس رسانه ملي بررسي مي‌کند

صدا‌و‌سيما؛ سرافکنده يا سرافراز؟

18ماه بعد از انتصاب محمد سرافراز به رياست سازمان صدا‌و‌سيما، خبرها حکايت از برکناري وي و انتصاب دکتر علي عسگري به عنوان رئيس جديد رسانه ملي دارد. مديريت صد روزه سرافراز در صدا‌و‌سيما حاشيه‌هاي بسياري را به دنبال داشت.
صدا‌و‌سيما؛ سرافکنده يا سرافراز؟

18ماه بعد از انتصاب محمد سرافراز به رياست سازمان صدا‌و‌سيما، خبرها حکايت از برکناري وي و انتصاب دکتر علي عسگري به عنوان رئيس جديد رسانه ملي دارد. مديريت صد روزه سرافراز در صدا‌و‌سيما حاشيه‌هاي بسياري را به دنبال داشت.

به گزارش پایگاه خبری فریادگر، از برکناري يا به حاشيه بردن همه همتايان خود در بدو ورود گرفته، تا ماجراي بازرس جنجالي و کسري بودجه و درگيري با دولت، همه نشان دهنده عملکرد ضعيف رئيس فعلي سازمان صدا‌و‌سيما است.17 آبان 93 صدا‌و‌سيماي جمهوري اسلامي ايران، ششمين رييس خود را شناخت و پس از صادق قطب‌زاده، سيدمحمد موسوي‌خوئيني‌ها، محمد‌هاشمي، علي لاريجاني و عزت‌الله ضرغامي، محمد سرافراز سکان‌دار رسانه ملي کشور شد.از همان روز،صداوسيمايي‌ها، اذهان عمومي و رسانه‌ها، تغيير و تحولات گسترده‌اي در اين سازمان را انتظار مي‌کشيدند. البته که اين امر، خيلي زود به وقوع پيوست و تغييرات وسيعي در راستاي چابک سازي رسانه ملي کليد زده شد. موضوعي که پرداخت مفصل به آن، در اين گزارش در دستور کار قرار دارد.انتصاب‌هاي پرحاشيه سرافراز در اين 18 ماه بسياري از ناظران را حيرت‌زده کرد، بويژه آنکه او در بدو رياست خود بلافاصله تمام همتايان سابق خود را برکنار يا به حاشيه برد. سرافراز با شعار چابک سازي صدا‌و‌سيما کار خود را آغاز کرد و نشان داد معني چابک سازي از نظر او، حذف بي منطق برنامه‌ها از صدا‌و‌سيما و اخراج‌هاي پشت سر هم مديران است. سرافراز که از سال 71 به عنوان معاون برون مرزي صداوسيما منصوب شد و در دوران سيدعزت‌الله ضرغامي مديريت شبکه‌هاي پرس تي‌وي و هيسپان تي وي را نيز به صورت همزمان برعهده داشت، به عنوان اولين انتصاب، جايگزين خودش در معاونت برون مرزي را معرفي کرد و محمد اخگري را روي صندلي اين معاونت نشاند.

وي شاکر طاهري مديرکل اداري مالي معاونت برون مرزي را به سمت ذي‌حساب سازمان منصوب کرد و محمدمهدي طائب را نيز به عنوان رييس دفتر خود انتخاب کرد. وي در گام بعدي، 25 آبان طي حکمي امين صديقي را مشاور فرهنگي خود کرد. صديقي پيش از اين در حوزه رسانه مسئوليت داشته و در شبکه آي فيلم نيز صاحب مسئوليت بوده است.

رسانه ملي يا ميلي

دوره رياست سرافزار نيز مانند دوره عزت ضرغامي پر بود از لحظاتي که در حق دولت اجحاف شد. هنوز زمان زيادي از پخش نشدن مصاحبه محمد جواد ظريف وزير امور خارجه با برنامه نود نگذشته و يادمان نرفته که چطور در دقيقه از پخش اين مصاحبه جلوگيري شد. همچنين در حرکتي کاملا آشکارا تلويزيون از پخش اخبار مربوط به دومين دوره انتخابات مجلس دهم خودداري کرد که با انتقاد تند رسانه‌ها و همچنين چهره‌هاي صاحب نظر مواجه شد. اما به نظر مى‌رسد حتي سرافراز خم هم به ابرويش نياورده است! او در سخنان خود روحاني را پر توقع مى‌دانست و از بودجه ناکافي دولت سخن مى‌گفت. با اين حرف، دليل تمام کم لطفيهاي رسانه ملي به دولت کاملا آشکار مى‌شود. اين نخستين بار بود که رئيس صدا‌و‌سيما در موضع گيري آشکار دولت را محکوم مى‌کرد. اين در حالي است که رئيس‌جمهور پيش از اظهارات صريح سرافراز از عملکرد صدا‌و‌سيما در پوشش دادن اعمال دولت انتقاد کرده بود.

عملکرد ضعيف رسانه ملي حتي صداي مجلس را هم در آورد تا جايي که يکي از نمايندگان، صدا‌و‌سيما را رسانه «ميلي» و تريبون جبهه پايداري دانست. اين اظهار نظر‌ها زماني معنا پيدا مى‌کند که عملکرد صدا‌و‌سيما در اتفاقات مهم بررسي شود. صدا‌و‌سيما در ماجراي برجام نيز سنگ تمام گذاشت. در حالي که برجام از مهمترين اخبار روز جهان بود و مهمترين مطبوعات اروپايي و آمريکايي آن را به صورت لحظه به لحظه پوشش مى‌دادند، رسانه ملي ايران، حداقل زمان ممکن را براي پخش اخبارش در نظر گرفته بود. از سوي ديگر تلاش صدا‌و‌سيما براي نشان دادن آثار منفي برجام نيز قابل توجه است. سرافراز تمام تلاش خود را براي به حاشيه کشاندن برجام به کار بست و از طريق برنامه‌ها و بخش‌هاي مختلف خبري توافق هسته اي را مغاير با منافع ملي نشان داد و اين مسئله اعتراض بسياري از کارشناسان را در پي داشت.

بودجه، مشکل هميشگي سرافراز

اگر بخواهيم انصاف را در نظر بگيريم، سرافزار در زمان جلوس بر صندلي رياست سازمان در واقع لاشه اي از عزت ضرغامي گرفته بود که البته با ادامه دادن همان سياستها، صداوسيما را از آنجايي که بود، به پايينتر فرستاد. کمبود بودجه آن چيزي است که هميشه مديرانش را مى‌نالاند! اما سالهاست که برنامه‌هاي توليدي سازمان براي ساخت برنامه‌هايشان، اسپانسرهايي از بيرون سازمان دست و پا مى‌کنند.

صدا‌و‌سيما در برابر همه کم کاري‌ها و ضعف‌هاي خود، کمبود بودجه را مطرح مى‌کرد و در صدد افزايش بودجه بود که با مخالفت دولت مواجه شد. اما بايد ديد مشکلات صدا‌و‌سيما تا چه حد به کمبود بودجه بر مى‌گردد.

شايد در يک نگاه کار‌شناسي، منابع مالي2000 ميلياردي سازمان صداوسيما براي تأمين هزينه‌هاي معمول اين سازمان عظيم ـ حتي در حوزه توسعه فني ـ کفايت کند؛ اما حقيقت امر آن است که اين مجموعه رسانه‌اي در سال‌هاي اخير، آنچنان بزرگ شده که ديگر توان حرکت ندارد و چيزي ‌حدود 85 درصد بودجه و درآمد‌هايش صرف پيشتيباني و نيروي انساني مي‌شود که نقش مستقيم حداقلي در توليد دارند و شايد ‌حدود 300 ميليارد تومان از بودجه رسانه ملي، مستقيم‌ صرف توليد شود.

اما به اين پروسه‌هاي اشتباه، مي‌توان حجم بالاي نيروي انساني را افزود که بازنشستگيشان تمديد و در اين مجموعه بدين شکل حفظ شده‌اند تا بدنه روز به روز بزرگ‌تر شود. بدين ترتيب در شرايطي که از يک دهه پيش بايد سياست کوچک‌سازي رسانه ملي و برون‌سپاري فرآيند‌ها و به ويژه توليدات رسانه ملي به بخش خصوصي در پيش گرفته مي‌شد، اين نقش با گسترش نيروي انساني در رسانه ملي تعريف شد و بدين شکل امروز رسانه ملي هر چه درمي‌آورد، بايد خرج کارکنانش کند.

‌شايد صداوسيما را در مقايسه با رقبايش بتوان تنها رسانه‌اي دانست که حوزه ستادي و پشتيباني‌اش، چندين برابر نيروي انساني فعال در حوزه توليدش است. اين اتفاق نيز از آن جهت رخ داده که نگاه اداري به شدت در اين سازمان تقويت شده و با زايش‌هاي مديريتي، قدرت مانور در ارائه و پياده‌سازي طرح بزرگ در حوزه توليد به شدت کاهش يافته و چاره‌اي ‌جز تمرکز بر‌ حفظ ساختار اداري کنوني ‌نمانده و بخشي از آنچه رخ داده نيز نتيجه شکل‌گيري قدرتي با نام معاونت مالي و اداري بود.

در همين راستا در بهمن ماه سال گذشته، حسن روحاني با درخواست رئيس جديد رسانه براي رفع مشکلات سنگين مالي صداوسيما با پرداخت 1000 ميليارد ريال به اين سازمان موافقت کرده بود و حال شنيده مي‌شود، محمد سرافراز در رايزني با رئيس دولت يازدهم درصدد است با دريافت مبلغ يک ميليارد و سيصد ميليون دلار از صندوق توسعه ملي، به مشکلات مالي اين سازمان‌ پايان دهد؛ رقمي که طبيعتاً با توجه به شرايط کشور بسيار سنگين تلقي مي‌شود.

افزايش برنامه‌هاي بي‌کيفيت

يکي ديگر از مشکلات هميشگي صدا سيما، جذب مخاطب است. صدا‌و‌سيما مخاطبان خود را مديون برنامه‌هايي چون خندوانه و نود است که جذابيت اين برنامه‌ها نيز وابسته به سازندگان آن است نه خود صدا‌و‌سيما و اين مسئله يکي از مشکلات است. چراکه صدا‌و‌سيما به خودي خود خلاقيتي در ساخت برنامه‌ها و جذب مخاطب ندارد و سازندگان خوش ذوق نيز به تدريج در حال حذف شدن هستند. ريشه اين مشکل را مى‌توان در افزايش مميزي‌هاي سازمان جست‌و‌جو کرد. هنگامي که قوانين دست و پا گير سازمان جلوي عملکرد قوي را مى‌گيرد، افراد نيز ترجيح مى‌دهند به سراغ پخش خانگي بروند و هيمن عاملي است که مخاطب را از رسانه ملي مى‌گيرد و به سمت ديگري مى‌برد. از طرف ديگر حذف سازندگان خلاق فضا را به دست کساني مى‌دهد که توان زيادي در ساخت ندارند.
گزارش : سحرمهرابي

کد مطلب: 55600
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *


Iran, Islamic Republic of
نتیجه تائین مدیر انتصابی وغیر پاسخگو.