گروه بينالملل- هديه گلمحمدي: کودتاي نيجر نگرانيهاي غرب درباره رخنه روسيه در قاره سياه را به کابوس تبديل کردهاست. خشم فرانسه، بريتانيا و آمريکا در مقابل لبخند رضايت پوتين نشان دهنده گشايش جبهه جديد تقابل غرب و شرق است.
به گزارش
مردم سالاری آنلاین ،نيجر با 1.3 ميليون کيلومترمربع مساحت، پهناورترين کشور در منطقه غرب آفريقاست که 24 ميليون نفر جمعيت با اکثريت مسلمان دارد. برخورداري از منابع سرشار طبيعي بويژه اورانيوم، الماس، طلا و زغال سنگ از ديگر ويژگيهاي اين کشور و البته جذاب براي استعمارگران قديم و جديد است. پيش از هر تحليلي، نکته مهم اينجاست که کشورهاي فرانسويزبان قاره آفريقا کانون توجه روسيه و اقدامات ميداني گروه واگنر محسوب ميشود. کودتا در مالي، بورکينافاسو و کودتاي اخير در نيجر، به علاوه تقويت روابط ميان جمهوري آفريقاي مرکزي و روسيه، نشاندهنده نقش بيشتر مسکو در منطقه ساحل است. از طرفي، چين به عنوان شريک تجاري اصلي اين کشورها جايگزين فرانسه شده است.
علاوه بر اين، در حالي که فرانک سيافاي(CFA)- که «آخرين ارز استعماري» ناميده ميشود- به عنوان سازوکاري براي انتقال نفوذ از پاريس به وجود خود ادامه ميدهد، در بيست سال گذشته به ميزان قابل توجهي ضعيف شده است. همه اين موارد، شکست کامل استراتژي فرانسه در يک دهه گذشته در ساحل و مستعمرات آفريقايي سابق آن را تاييد ميکند.
فرانسهاي بدون کنترل ژئوپليتيکي در اين منطقه وسيع به معناي کاهش قابل توجه نفوذ جهاني اين کشور با وجود قدرت هستهاي و داشتن کرسي دائمي در شوراي امنيت سازمان ملل است. شايد مقصر فرسايش و تضعيف جايگاه فرانسه در کشورهاي فرانسويزبان آفريقا، اشتباهات و راهبردهاي شکستخورده پاريس باشد که به مدت شش دهه، يک نظام نواستعماري وابسته اقتصادي، سياسي و نظامي موسوم به فرانسآفريک (Françafrique) برگزيد. سيستمي که توسعه سياسي اين کشورها را خفه کرده، بر نارضايتي آنها افزوده است؛ به اين ترتيب، فرانسه با توجه به حضور فزاينده چين و روسيه، کار دشواري پيش رو خواهد داشت.
اقدام نيجر عليه فرانسه
پاريس ميخواهد از اهرم فشار در حمايت از دولت ساقط شده وارد عمل شود. حسومي مسعودو، نخستوزير موقت نيجر قانوني را امضا کرده که به فرانسه اجازه ميدهد به بهانه آزادي محمد بازوم، رئيسجمهوري منتخب نيجر، به کاخ رياستجمهوري حمله کند؛در اين فرمان نخست وزير موقت آمده است: من، حسومي مسعودو، وزير امور خارجه و نخستوزير موقت نيجر اين قانون را امضا کردهام و به موجب آن به فرانسه، کشور شريک اجازه ميدهم تا براي آزادسازي محمد بازوم که گروگان گرفته شده است، به کاخ رياستجمهوري نيجر حمله کند.
ظرف چند روز اخير، حاميان کودتاچيان با پرچم روسيه و نيجر مقابل سفارت فرانسه دست به اعتراض زدند. در همين حال،مقامهاي جديد در نيجر صادرات اورانيوم و طلا به فرانسه را ممنوع اعلام کردهاند.
نيجر هفتمين توليدکننده اورانيوم در جهان به شمار ميرود. همچنين رسانههاي اين کشور آفريقايي نيز گزارش کردند که حدود 15 تا 17 درصد از اين اورانيوم براي توليد برق در فرانسه به کار برده ميشود.
در همين حال اخيرا نيز آلمان و اسپانيا تصميم گرفتند که همکاري با نيجر را در پي کودتا در اين کشور به حالت تعليق دربياورند.بر اساس اعلام وزارت خارجه فرانسه، پاريس نيز برنامههاي حمايت مالي از نيجر را تا زماني که نظم قانون اساسي در اين کشور برقرار نشود، به حالت تعليق درآورده است.
چهارشنبه گذشته بخشهايي از گارد رياستجمهوري نيجر با محاصره کاخ رياستجمهوري در نيامي، پايتخت اين کشور و مسدود کردن دفتر و اقامتگاه محمد بازوم، رئيسجمهوري منتخب نيجر شورش و کودتاي نظامي را آغاز کردند. امروز دوشنبه سخنگوي گروه «شوراي ملي حفاظت از ميهن» نيجر اعلام کرد که حسومي مسعودو، نخستوزير موقت نيجر قانوني را امضا کرده که به فرانسه اجازه ميدهد به بهانه آزادي محمد بازوم، به کاخ رياستجمهوري نيجر حمله کند.
اهميت راهبردي نيجر
نيجر از گذشته تاکنون مقر اصلي استقرار نيروهاي نظامي و پايگاههاي نظامي و اطلاعاتي کشورهاي غربي ابتدا از سوي فرانسه و سپس آمريکا است. بروز کودتاهاي مکرر در اين منطقه، وضعيت سياسي و امنيتي آن را همچنان شکننده نگه داشته است. همين امر به نوشته شبکه الجزيره، باعث شده که کشورهاي غربي و کشورهاي همسايه و نيز مجمع اقتصادي کشورهاي غرب آفريقا با شتاب به ميدان بيايند و ابتدا کودتا را رد و سپس با مشاهده موفقيت کودتا، براي بدتر نشدن اوضاع در اين کشور و حمايت از نخستين تجربه انتقال مسالمت آميز و دموکراتيک قدرت در نيجر تلاش کنند. شبکه الجزيره چند روز پيش در گزاشي نوشت که کودتاي گارد رياست جمهوري در نيجر با موجي از انتقادات در غرب مواجه شد، نخست به اين دليل که رئيس جمهور کنار زده شده، يکي از قويترين متحدان کشورهاي غربي به حساب ميآيد، دوم اين که نيجر يکي از مهم ترين مراکز استقرار پايگاههاي نظامي کشورهاي غربي است؛ به گونه اي که فرانسه 4 پايگاه، آمريکا يک پايگاه بعلاوه حضور گسترده امنيتي در اين کشور دارد. ضمن اين که نيجر اخيرا به مرکز آموزش نيروهاي ناتو تبديل شده بود. نکته ديگري که باعث اهميت تحولات نيجر براي غربيها ميشود، برخورداري نيجر از منابع غني زيرزميني از جمله داشتن دومين ذخاير اورانيوم بزرگ جهان است.
شبکه الميادين نيز با طرح اين سوال که چرا فرانسه و آمريکا از کودتا در نيجر نگران شده اند، نوشت: برکناري محمد بازوم از رياست جمهوري، موجي از اعلام محکوميتها را در غرب برانگيخت که بارزترين آنها مربوط به موضع پاريس و واشنگتن است. به نظر ميرسد که فرانسه و آمريکا نگران استفاده روسيه از اين فرصت براي تعميق نفوذ خود در قاره آفريقا هستند و همچنين از افزايش مهاجرتهاي غيرقانوني به غرب بيم دارند.
فرانسه با محکوم کردن شديد اللحن هر گونه تلاشي براي گرفتن قدرت با استفاده از زور در نيجر، در واقع نگران آن است که مهمترين همپيمان خود در منطقه ساحل آفريقا از دست بدهد و نيجر بعد از مالي و بورکينافاسو سومين کشوري در اين منطقه باشد که از اردوگاه نزديک به فرانسه جدا شده و به سمت اردوگاه روسيه ميرود.
پاريس پس از خارج کردن نيروهاي نظامي اش از مالي، نيجر را بعنوان مرکز اجراي راهبرد جديد خود در آفريقا قرار داد تا بتواند اهداف جغرافياي سياسي (ژئواستراتژيک) خود در غرب آفريقا را دنبال کند. همچنين فرانسه اي که چراغ روشناياش با انرژي حاصل از منابع طبيعي نيجر روشن است به گونه اي 70 درصد از برق توليدي فرانسه را نيروگاههايي توليد ميکنند که از اورانيوم وارد شده از نيجر بعنوان سوخت استفاده ميکنند و فرانسه 35 درصد از نياز خود به اورانيوم را از نيجر تامين ميکند که به نوبه خود چهارمين توليد کننده اين ماده راهبردي در جهان است.
محور ديگري که نيجر را نزد فرانسه با اهميت ميکند، استقرار پايگاههاي نظامي و نيز يک هزار و 500 نظامي فرانسوي در خاک نيجر است. نيجر همچنين ميزبان پايگاه اصلي ناتو در منطقه ساحل آفريقاست. به نوشته فايننشال تايمز، ناظران بر اين باورند که وجود ثبات در نيجر و مناطق اطراف آن، به نيروهاي فرانسه امکان نظارت بر مرزهاي ليبي و نيز مبارزه با مهاجرت غيرقانوني را ميدهد.
آمريکا نيز که بسرعت انجام کودتا در نيجر را محکوم کرد و خواستار آزادي بازوم شد، به اين دليل نگران است که ممکن است بعد از بورکينافاسو، نيجر يازدهمين کشور آفريقايي باشد که در سالهاي اخير از از اردوگاه غرب جدا و به سمت روسيه متمايل شود.
زمينههاي کودتا
شبکه الميادين در گزارشي از زمينهها و بسترهاي منتهي به کودتا در نيجر مينويسند: بروز کودتا در نيجر، توجهات را به کاهش نفوذ فرانسه و آمريکا در اين کشور جلب کرده است، به ويژه آنکه محمد بازوم، مهمترين سياستمدار وابسته به فرانسه در ساحل آفريقا به شمار ميرود. اين سومين تلاش براي کودتا در نيجر از سال 2021 است که يکي قبل و ديگري بعد از به قدرت رسيدن بازوم بوده است و هفتمين کودتا در منطقه آفريقاي غربي و مرکزي از سال 2020 تاکنون است.
از سوي ديگر، توجه به اين نکته ميتواند مفيد باشد که به قدرت رسيدن بازوم، به مذاق گروههاي نژادي در نيجر که خود را آفريقاي الاصل و بازوم را فرزند قبايل عرب و بعدا ساکن شده در اين مناطق ميدانند، خوش نيامده بود.
مخالفان بازوم همچنين وي را متهم کرده اند که او به نقشه راهي که با سلف خود درباره چگونگي اداره کشور توافق کرده بود، پايبند نماند و حتي سعي کرد از نفود رئيس جمهور سابق در دستگاههاي حکومتي بکاهد و به اين منظور دنبال تغييراتي در ارتش و ساير نهادي مهم بود و همين امر رقباي وي را نگران کرد.
از سوي ديگر بايد به وجود اختلافات و رقابتهاي نژادي و قبيله اي نيز اشاره کرد زيرا بازوم در واقع نماينده اقليت عرب نژاد نيجر است که حدود 1.5 درصد از جميت اين کشور را تشکيل ميدهند و همين امر براي قبائل غير عرب گران آمده است.
اين دعواها به حدي بالا گرفته بود که حتي بازوم متهم شد که هويت نيجري خود را جعل کرده و همچنين براي پيروزي درانتخابات دست به تقلب گسترده زده است.
عامل ديگر در مخالفت با بازوم در نيجر، افزايش مخالفتها در اين کشور با افتادن دوباره در دامن فرانسه بود چرا که وي بعد از به قدرت رسيدن اقدام به تثبت و تحکيم ائتلافات با کشورهاي غربي کرده بود. به نوشته رسانهها، بازوم همچنين ارتباطات وثيقي با نيروهاي پيشتيباني سريع در سودان و شخص محمد حمدان دقلو فرمانده اين نيروها دارد و درحالي که از کمکهاي مالي دقلو در تبليغات انتخاباتي خود استفاده کرد و او را به مراسم تحليف رياست جمهوري خود دعوت کرد؛ ارتباطي با ارتش سودان ندارد و حتي عبدالفتاح البرهان فرمانده ارتش سودان را به اين مراسم دعوت نکرد. تحولات پسا کودتا در نيجر درحالي ادامه دارد که از کارشناسان و ناظران از يکسو تبعات افزايش بي ثباتي در اين کشور بر کل منطقه و از جمله کشورهاي همسايه را مورد توجه ويژه خود قرار داده اند و از سوي ديگر افق تحولات آتي در منطقه غرب آفريقا را بر محور احتمال تشديد رقابت ميان قدرتهاي بزرگ ترسيم ميکنند. آيا غرب و بويژه فرانسه با سابقه استعماري بر نيجر وبخش وسيعي از آفريقا، به راحتي و بدون تحميل هزينههاي مادي و بشري به ملتهاي منطقه، حاضر است با کاهش نفوذ خود کنار بيايد يا درصدد حفظ آن به هر قيمت ولو با تداوم بي ثباتي و تشديد فقر در اين کشور باشد؟ اينها سوالاتي که روزهاي آينده شايد پاسخهاي روشنتري بيابد.