مذاکرات فشردهای در وین درباره احیای توافق هستهای برجام در جریان است. احتمال داده میشود که آخرین مذاکرات بین ایران و قدرتهای جهانی خصوصا غربی نخواهد بود. موارد مناقشه بین ایران و غرب بسیار است. از انرژی هستهای گرفته تا برنامه موشکی و متحدان منطقه ای ایران و غیره. نکته حائز اهمیت اینجاست که توجه به عوامل دخیل در ایده پردازی برای تصمیم سازی کشورهای غربی میتواند به شناخت آنها کمک کند. چیزی که در تحلیل رفتار غرب بسیار حائز اهمیت است بررسی اتاقهای فکر و نقش آنها در سیاست سازی و دستورِکار سازی است.
تجربههای پیشین مواجهه با غرب، به خصوص در مذاکرات منتهی به برجام، نقش اتاقهای فکر در فکرسازی برای سیاست گذاران را بیش از پیش مشخص کرد. متن پیش رو از جانب یکی از برجسته ترین اتاقهای فکر در بریتانیا (موسسه تحقیقات استراتژیک بینالملل) منتشر شده است. ناگفته پیداست که ترجمه مقاله به منزله تایید محتوای آن و یا جهت گیریهای ضد ایرانی نویسنده یا موسسه منتشرکننده نیست. به منزله تایید اطلاعات ارائه شده در آن هم نیست. بلکه هدف از ترجمه آن، آگاه کردن عموم جامعه و به خصوص تصمیمگیران از روندها و جهت گیریهای فکری در محافل فکری غرب است. چه، همین افکار میتواند بعدا راه به دستورِ کارهای سیاست خارجی پیدا کند.
«جان کریزانیاک» در موسسه بینالمللی تحقیقات استراتژیک IISS که در در بولتن دانشمندان اتمی منتشر شد؛ مینویسد که درخواستها برای محدود کردن برنامه موشکی ایران در واشنگتن بسیار خشمگینانه شده است. در اوایل ماه مارس، یک گروه دو جانبه متشکل از 140 قانونگذار آمریکایی از دولت بایدن خواستند که یک توافق "جامع تر" با ایران را دنبال کند که فراتر از برنامه جامع اقدام مشترک جامع سال 2015 باشد که نه تنها شامل برنامه هسته ای ایران بلکه همچنین شامل برنامه موشکهای بالستیک و پشتیبانی آن برای گروههای غیر دولتی در خاورمیانه باشد. با وجود این درخواست و درخواستهای مشابه، چشم انداز حتی یک توافق موشکی متوسط با ایران روز به روز باریک تر به نظر میرسد. در حالی که پیشنهادهای بلند پروازانه اساسا غیر واقعی بود، اما ممکن است به زودی عملی ترین گزینه پیش رو هم - قفل کردن محدوده برد 2000 کیلومتری موشکهای بالستیک ایران - از دسترس خارج شود.
پیشنهادات برای یک توافق موشکی
علیرغم علاقه شدید به محدود کردن تواناییهای موشکی ایران، پیشنهادهای عملی کمی برای تحقق این هدف ارائه شده است و از این مقدار تعداد اندکی قابل ارائه و پذیرش هستند. اگر بخواهیم خیال پردازانهتر فکر کنیم، براساس این تز که این نوع موشکها، ذاتا توانایی حمل سلاح هستهای را دارند، یک پیشنهاد میتواند شامل این درخواست شود که ایران از تولید هر نوع موشکی که بتواند ظرفیت انتقال محموله 500 کیلوگرم را به برد 300 کیلومتر یا بیشتر داشته باشد را کنار بگذارد. روی هم رفته، چیزی که بیشتر عامل نگرانی سیاستگذاران غربی است، این احتمال است که موشکهای ایران به عنوان حامل سلاحهای هسته ای عمل کنند (هر زمانی که ایران تصمیم به ساخت آنها بگیرد). آونر گولوف و امیلی لندائو، در مقالهای در مجله فارن پالیسی در فوریه 2018، طرفدار توافقی برای از بین بردن موشکهای ایرانی هستند که از آستانه 500 کیلوگرم - 300 کیلومتر فراتر میروند.
صرف نظر از این که تعریف این که چه چیزی یک موشک «دارای توانایی هستهای» را تشکیل میدهد، مورد مناقشه است، سه مشکل دیگر نیز وجود دارد که این پیشنهاد را غیر قابل اجرا میکند. نخست؛ بسته به نحوه شمارش سیستمهای مختلف، ایران حداقل هشت نوع موشک دارد که تحت چنین توافقی قرار میگیرند و باید همه آنها را کنار بگذارد. دوم؛ اسرائیل، عربستان سعودی و امارات متحده عربی نیز موشکهایی دارند که از آستانه 500 کیلوگرم -300 کیلومتر فراتر میروند و ایران خواستار پیروی این کشورها از این توافق خواهد شد. سوم؛ راستی آزمایی چنین توافقی، امری است بسیار طاقت فرسا که مستلزم حضور و بازرسی گسترده روی زمین میشود.
باتوجه به فضای سیاسی موجود، هیچ یک از این شرایط به هیچ وجه امکان پذیر به نظر نمیرسد. در واقع، گولوف و لندائو خود اعتراف میكنند كه مجاب کردن ایران به موافقت با ممنوعیت موشكهای بیش از آستانه 500 كیلوگرم - 300 كیلومتر «بسیار بعید» خواهد بود.
پیشنهاد بعدی که متوازن تر است، توصیه برای قفل کردن موشکهای بالستیک ایران در برد 2000 کیلومتری است، از جمله ممنوعیت آزمایش پرتاب موشکهایی که دارای برد بیشتری هستند. این ایده از سوی مایکل اِلمان و مارک فیتزپاتریک در یک مقاله سال 2018 در مجله فارن پالیسی ارائه شد. رابرت آینهورن و ون فان دیپن نیز این را در میان توصیههای خود در یک گزارش برای موسسه بروکینگز در سال 2019 آوردهاند.
طرفداران این دیدگاه، عنوان میکنند که توافقنامهای که مانع از توسعه موشکهای بالستیک ایران با برد بیش از2000 کیلومتر فراتر میشود، به لحاظ سیاسی قابل انجام است، چرا که ایران، هم اکنون هم به طور داوطلبانه متعهد به چنین محدودیتی هست. در سال 2017، فرمانده وقت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به خبرنگاران گفت که رهبر عالی انقلاب، آیت الله علی خامنه¬ای این محدودیت را معین کرده اند چرا که ایران نیازی به بردهای بالاتر نداشت، دست کم فعلا. از آنجا که چنین محدودیتی، هیچ کدام از توانمندیهای فعلی ایران را به عقب برنمیگرداند، و فقط او را از رسیدن به انواع جدید بازمیدارد، حکومتهای غربی نیازی ندارند که زیاد به خود فشار بیاورند تا مشوقهای متناسبی را برای تحریک ایران دست و پا کنند.
چنین ترتیبی از نظر فنی نیز امکان پذیر است. با وجود رادارهایی که در منطقه مستقر هستند و همچنین حسگرهای ماهوارهای در بالای سر، ایالات متحده و متحدانش میتوانند نسبت به تشخیص هرگونه پرتاب موشک بالستیک با برد بیشتر در خاک ایران بدون نیاز به اعزام بازرسان روی زمین، اطمینان داشته باشند. هر زمان که ایران پرتابی انجام دهد، میتوان از دادههای مربوط به مسیر پرتاب موشک برای تعیین توانایی برد آن استفاده کرد. گرچه کامل نیست، اما چنین رویکردی از مزیت سادگی و کاربردی بودن، برخوردار است.
البته، محدود شدن در برد 2000 کیلومتر، یک راه حل جامع برای موشکهای ایران نیست. این [طرح]، هیچ کاری برای اطمیناندهی به همسایگان ایران در منطقه انجام نخواهد داد. هیچ کاری هم برای مواجهه با اشاعه سلاحهای موشکی ایران به حزب الله لبنان یا حوثیها در یمن نمیکند؛ و هیچ کاری برای کند کردن قابلیتهای در حال رشد موشکهای کروز و هواپیماهای بدون سرنشین ایران انجام نمیدهد اما از توسعه سامانههای موشکی بالستیک توسط ایران که میتواند مستقیماً اروپای غربی یا ایالات متحده را تهدید کند، پیشگیری میکند.
اما اگر سیاستگذاران غربی بخواهند از این گزینه معتدل اما ارزشمند استفاده کنند، باید سریعا اقدام کنند، زیرا وقایع اخیر نشان میدهد که ایران ممکن است در حال آماده شدن برای برداشتن محدودیت خودخواسته باشد. اگر ایران با موشکهای خود از محدوده 2000 کیلومتر عبور کند، دوباره برگرداندن غول به چراغ کار آسانی نیست.
چرا ممکن است پنجره در حال بسته شدن باشد؟
اولین و آشکارترین دلیل این که چرا یک توافق موشکی بر روی محدود کردن موشکهای ایران در 2000 کیلومتری - یا هر توافق موشکی برای این موضوع - ممکن است فراتر از دسترس باشد، این است که هیچ توافقی بر سر احیای توافق هسته ای سال 2015 صورت نگرفته است. از زمان بسته شدن توافق، مقامات ایرانی از جمله رهبر عالی [انقلاب] اعلام کردهاند که به انجام رسیدن توافق هسته ای ملاک مهمی برای تعیین اینکه آیا کشورهای غربی شرکای خوبی برای مذاکره با حسن نیت هستند یا خیر، خواهد بود. جواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران، بر این نکته در مصاحبه¬ای که در 17 مارس در پولیتیکو منتشر شد، تاکید کرد. وی در آنجا گفت: «اگر ایالات متحده راستی آزمایی [توافق هسته ای] را قبول کند ... آن وقت ما میتوانیم موارد دیگر را بررسی کنیم.»
شش سال بعد، ایرانیها - هم مقامات دولتی و هم عموم مردم - از تجربه توافقنامه 2015 تلخکام شدهاند. از نظر ظریف، ایالات متحده در آزمون پیش گفته «به طرز رقت انگیزی شکست خورده است». حتی اگر این توافق احیا شود و دولت بایدن تحریمها را لغو کند، متقاعد کردن ایران برای مذاکره در مورد موشکهای بالستیک خود، به ویژه که مقامات ایرانی بارها تأکید کرده اند که غیر قابل مذاکره است، به آسانی قابل دستیابی نیست.
اما این پیشرفت فناورانه ایران است که در حال پاک کردن محدودیت برد 2000 کیلومتری است و این احتمال را افزایش میدهد که با گذشت زمان، ایران رسماً آن را لغو کند. برای درک بهتر، مهم است که به شرایطی برگردیم که در وهله اول ایران محدودیت داوطلبانه را برقرار کرد. اگرچه مقامات ایرانی محدودیت وضع شده از سوی رهبر عالی انقلاب را فقط در سال 2017 تصدیق کردند، اما همانطور که تحقیقات فابیان هینز ثابت کرده است، منشأ آن به اواسط تا اواخر دهه 2000 برمیگردد. «محدودیت برد» با تصمیم [رهبری] برای اولویت بندی بهبود دقت موشکهای ایران، همراه شد. در سال 2009، امیرعلی حاجی زاده که به تازگی به عنوان فرمانده نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی منصوب شده بود، اولین دیدار خود را با رهبر عالی انقلاب داشت. به گفته حاجی زاده، وی برای آماده شدن برای جلسه طرحی جاه طلبانه ارائه داد تا به [حضرت آیت الله] خامنهای در مورد چگونگی تحول یگان موشکی ایران به یک نیروی در سطح جهانی توضیح دهد - طرحی که میتوانست شامل طراحی و استقرار موشکهای با برد بیشتر باشد. در حین جلسه، حاجی زاده از اینکه [حضرت آیت الله] خامنه ای ایدههای دیگری برای برنامه موشکی داشت، متعجب شد: «این کارهایی که میخواهید انجام دهید - اولویت من نیست. او به حاجی زاده گفت، «اولویت من دقت است».
ایران در دهه گذشته گامهای بزرگی در بهبود دقت موشکهای خود برداشته است که بارزترین آن حمله موشکی ایران در ژانویه 2020 به پایگاه هوایی «عین الاسد» در عراق بود و در آن اکثر موشکهای شلیک شده به اهداف خود اصابت کردند. اگرچه موشکهای مورد استفاده در این حمله از نوع سیستمهای کوتاه برد بودند، مقامات ایرانی گفتهاند که از دقت مشابهی برای موشکهای میان برد خود، که اخیراً طی تمرینات نظامی «پیامبر اعظم 15» در ژانویه 2021 استفاده شد، نیز برخوردارند. در حالی که ادعاهای مقامات ایرانی غالباً با مبالغه عجین است[اما] پذیرفتنی است که با انجام پیشرفتهایی در حوزه دقت، به زودی رضایت رهبری به اندازه کافی جلب شود که اجازه دهند مهندسان ایرانی توجه خود را به حوزههای دیگر از جمله رسیدن به بردهای بلندتر معطوف کنند.
آزمایش مجدد موشک خرمشهر توسط ایران سند چنین تغییراتی است. خرمشهر یک موشک بالستیک یک مرحلهای، با سوخت مایع و برد متوسط است که به نظر میرسد از موسودان کره شمالی مشتق شده باشد؛ موشکی که خود بر اساس موشک زیردریایی آر-27 (اس اس-ان-6) شوروی ساخته شده است. مقامات ایرانی ادعا میکنند که برد موشک فقط 2000 کیلومتر است، اما این تا حدودی با ارزیابی کارشناسان از برد موشک موسودان که بین 2500 کیلومتر و 4000 کیلومتر است (بسته به سر جنگی آن) مغایرت دارد.
گزارشهای انجام شده از آزمایشهای ناموفق پرتاب خرمشهر در سالهای 2016 و 2017، در ابتدا برخی از کارشناسان مستقل را به این نتیجه رساندند که مشابه تجربه کره شمالی با موسودان، ایران نیز ممکن است برنامه توسعه موشکی خود را کنار بگذارد اما مشخص است که چنین نیست. در آگوست سال 2020، فیلم ویدیویی از یک آزمایش پرتاب جدید منتشر شد که موشکی را با عنوان «خرمشهر -2» نشان میدهد. خبرگزاري نيمه رسمي فارس از موفقيت آزمايش خبر داد و ادعا كرد كه كلاهك به هدف 40 متر در 40 متر مربعی اصابت كرده است. اگرچه شواهد کافی در دسترس عموم برای تأیید این ادعا وجود ندارد اما فراتر از آن، موضوع مهم آن است که ایران در حال توسعه برنامه موشکی است که میتواند به بیش از برد 2000 کیلومتر برسد. هرچه پیشرفتهای موشکی بیشتر شود، ایران در دست کشیدن از آن مرددتر خواهد شد.
سرانجام، پرتاب افتتاحیه ماهوارهبر ذوالجناح توسط ایران (در تاریخ 1 فوریه 2021 فاش شد، اما در اواخر سال 2020 به فضا پرتاب شده بود) یکی دیگر از عوامل پیچیده کننده موضوع است. ذوالجناح از پیشرانه جامد استفاده میکند و با قطر 1.5 متر، موتور مرحله اول آن بزرگتر از هر پیشرانه سوخت جامد است که ایران تاکنون تست پرتاب آن را انجام داده است. در مقایسه با ماهواره برهای فضایی با سوخت مایع ایران، ذوالجناح توانایی بالقوه بیشتری برای توسعه موشکهای بالستیک دوربرد دارد. طبق برآورد تقریبی جفری لوئیس، متخصص کنترل تسلیحات، در صورت تبدیل به موشک بالستیک، ذوالجناح میتواند سر جنگی 1000 کیلوگرمی را به برد 4000 تا 5000 کیلومتر بفرستد.
این بدان معنا نیست که ایران لزوماً ذوالجناح را به یک موشک بالستیک دوربرد تبدیل خواهد کرد. اما هند و اسرائیل در گذشته، نمونههایی را از چگونگی استفاده از پرتاب کننده فضاپیما با پیشرانه جامد، در توسعه موشک بالستیک قاره پیما ارائه داده اند. موشکهای برد متوسط اگنی 1 و 2 هند از موتورهای مرحله اول استفاده میکنند که به نظر میرسد از سیستم پرتاب فضایی SLV-3 آن گرفته شده باشد. به طور مشابه، موشکهای جریکو اسرائیل یک موتور مشترک با ماهواره بر شاویت دارند. بنابراین، پرتاب موفقیت آمیز ذوالجناح این خطر را به وجود میآورد که برنامه فضایی ایران میتواند به توسعه موشکهای با برد بیشتر کمک کند.
چیزی که مشخص نیست، آن است که ایران تا چه مدت دیگر به محدودیت داوطلبانه برد 2000 کیلومتر خود پایبند باشد. اما ممکن است آن روزی که ایران تصمیم بگیرد آن را کنار بگذارد، به سرعت نزدیک شود. وقتی این اتفاق بیافتد، بهترین فرصت غرب برای توافق موشکی با ایران ممکن است محو شود.
مترجم: جلال ملکوتیفر/استاد مدعو رشته روابط بینالملل دانشگاه یسه نوف قزاقستان