عامری یا اهواز قدیم امروز شاهد فاجعهای انسانی و دردناک بود. مرگ، خون، بیکاری و بیپولی.
محلهی عامری از مناطق کمبرخورداری است که از نظر گردشگری میتوانست یکی از مقاصدِ جذاب برای گردشگران باشد اما همواره مورد بیمهری متولیان بوده و به محلهای کمبرخوردار و بدون امکانات تبدیل شده است.
بر اثر انفجار گازِ خانهای جنبِ بازارچهی عامری اهواز گفته میشود هفت کشته و پنج زخمی تا کنون شناسایی شدند که برخی منابع رسمی از کشته شدن شش و بعضی از کشته شدن پنج نفر خبر دادند.
بیش از ۱۵ مغازهی اطرافِ حادثه نیز به صورت جدی آسیب دیدند و مغازهداران از حادثهی پیش آمده سردرگم شدهاند.
همچنین چهار خانه و پنج دکهی فروش میوه و سبزیجات نیز صدمه دیدند.
خودروی جوان سبزی فروش نیز بر اثر موجِ انفجارِ گاز به هوا رفت و واژگون شد و جوانِ سبزیفروش در َدم کشته شد.
به گفتهی یکی از بازاریان، پیرزنی که روزانه صبحها برای خرید به بازار میآمد نیز از کنارِ خانهای که منفجر شد عبور میکرد که ایشان نیز درجا کشته شد.
عمو خلیلی یکی از فروشندگانِ بازارچه عامری میگوید بازارمان بر اثر کرونا بیرمق بود و این انفجار هم یک مشکل به مشکلاتِ بیپایانمان اضافه کرد.
مغازهی سوپرمارکتی که پشتِ خانهی منفجر شده قرار داشت نیز توسط اهالی در حال تخلیه بود و هیچ نیروی ایمنی برای راهنمایی مردم در محل مستقر نبود.
اهالی با سنگِ جت مشغول به بریدنِ جا کولری بودند و در این میان عدهای از جوانانِ بیکار فرصت را غنیمت شمردند و پلاستیکهای پخش شده در سطح زمین را جمع کردند تا روزی امروزشان را تامین کرده باشند.
همسایگانی که خانه و دکانهایشان آسیب دیدند همگی سردرگم بودند و در شرایط کنونی اقتصادی وقوع این اتفاق را در حدِ عذاب میدانند. یکی از این اهالی گفت که کرکرهی مغازهام برقی است و کامل از جا کنده شد. این یعنی باید نزدیک به ۱۰ میلیون تومان زیر قرض بروم.
آنچه که حضوری دیدم تلاشِ اهالی برای یاری رسانی به یکدیگر بود. نه مسئولِ ایمنی حضور داشت و نه امدادرسانی برای کمک به مغازهدارهای آسیب دیده. گویا مسئولان امداد فقط در ساعتهای اولیه برای یافتنِ کشته و مجروحان حضور داشتند. آنچه بود، خرابی و بدبختی بود و بس.
قاسم آلکثیر