روزگاری نه چندان دور یعنی در انتخابات ریاست جمهوری سال 1388 یکی از کاندیداهای محترم ریاست جمهوری خیلی راحت و در برنامه زنده تبلیغات انتخاباتی و حتی در وقت اضافه از طریق سیمای جمهوری اسلامی ایران اتهامات و مباحث مختلفی را به شخصیتهای مختلف و از جمله مرحوم آیت اللههاشمی رفسنجانی وآیت الله ناطق نوری نسبت داد. از آن دوران تاکنون و با وصف دارا بودن حق شرعی و قانونی برای دفاع از خویش، شخصیتهای مورد نظر که هر یک در تکوین، پیروزی و تداوم انقلاب اسلامی نقش مؤثر وجایگاه برجستهای داشته و دارند، این اجازه را نیافته و نتوانستند در سیمای جمهوری اسلامی حاضر شده واز خود در برابر اتهامات وارده دفاع نمایند. اما ظاهرا زمانه خیلی تغییر کرده و مدیران صداوسیما با نگرش واعمال سیاست یک بام و هوا فصل عجیبی در تقلیل گرائی منزلت رسانه ملی و انحصارسازی برای نیروهای به اصطلاح خودی ایجاد نمودهاند .
جریان موسسه ثامن الحجج و شایعه دریافت مبالغی از سوی دو تن از مرتبطین صداوسیما از این موسسه، این تغییرات را هویدا و مدیریت دوگانه وپر تناقض در موضوعات مشابه را به نمایش گذاشت.
علیالاصول آقایان مهران مدیری واحسان علیخانی دارای شخصیت حقیقی بوده و دارای امکانات مختلف برای پاسخگویی و دفاع از خود هستند. اما شبکه دوم سیما برخلاف رفتارهای گذشته ودر یک اقدام تاملبرانگیز برای این دو نفر سنگ تمام گذاشت و در یکی از مهمترین ساعات برنامه خبری یعنی بخش 20:30 روز شنبه سی ام تیر ماه که ثانیه به ثانیه آن متعلق به تک تک ایرانیان است حرفهای شخصی آنها را از جایگاه رسانه ملی پخش نمود. پس از آن نیز برنامه «حالا خورشید» تبدیل به برنامه تبلیغاتی دو ساعته برای احسان علیخانی شد!
اینکه هر کسی از طریق رسانه جمعی حقی از او ضایع شود، بتواند واین امکان را داشته باشد تا در رسانه ملی از خود دفاع کند، بسیار عالی و حرکتی قابل تحسین است. اما عملکرد رسانه ملی طی دهههای اخیر خلاف این آرزو را ثابت میکند.
جدای از صحت وسقم مطالب مطرح شده در خصوص آقایان مدیری وعلیخانی و آرزوی قلبی برای عدم صحت آن، مدیران این رسانه باید بدانند که صداوسیما ملک شخصی و حیاط خلوت آنان نیست تا هر طور اراده کنند، همان را عملی نمایند. چگونه است شخصیتهای ملی و ارزشمندی مانند مرحوم آیت اللههاشمی رفسنجانی و ناطق نوری که از جمله یاران امام و خادمان ملت بوده وهستند، و همچنین طیف قابل توجهی از کسانی که حتی در شبکههای مختلف صداوسیما مورد نقد قرار گرفته و مواردی به آنها نسبت داده شده است، نمیتوانند ونباید در این رسانه وقتی برای دفاع از خود داشته باشند ولی مجریان و برنامهسازان صداوسیما از خوان گسترده رسانه ملی برخوردارند؟!
آیا اگر هر وزارتخانه و سازمانی امکانات خود که در اصل متعلق به مردم جای جای این سرزمین است را در خدمت امورات شخصی نیروها و عواملش قرار دهد، همین صداوسیما آنان را بعنوان تخطی به چالش نمیکشد؟
به هرحال با تامل در این دوگانگیها، واینکه ای بسا تنها کسانی که به عنوان دُر دانه رسانه ملی محسوب خواهند شد مشمول این دست و دل بازیها میشوند، باید گفت: خوش به حال مهران و احسان؟!