آیتالله عبدالله جوادیآملی در دیدار وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی سخنان تامل برانگیزی مطرح کردند که به نظر نباید به سادگی از کنار آن ها گذشت. اهمیت این سخنان در این است که از زبان مرجع تقلید عالی قدری مطرح می شود که کمتر کسی از جناح های سیاسی کشور و صاحب نظران چپ و راست دانشگاهی و حوزوی در علم و اشراف وی بر مسائل دینی تردید دارد و همه او را به عنوان یکی ازعالی تری صاحب نظران حکومت داری اسلامی می شناسند.
آیت الله جوادی آملی از بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تا کنون در کنار فعالیت های جدی حوزوی خود نسبت به مسائل سیاسی و اجتماعی جامعه اسلامی بی تفاوت نبوده است و در سال های اخیر بارها بر حل معضل فقر و معیشت مردم و ربا خواری بانک ها تاکید کرده و متناسب با مسائل مهم روز در مورد مسائل دیگر نیز اظهار نظر داشته است اما از آنجایی که انگار گوش شنوایی احساس نکرده اند هر بار نکات خود را صرح تر از دفعات قبل بیان می کنند و نسبت به عملکرد مسئولین در این زمینه ها انتقاد هایی دارد.
اما به یقین صریح ترین انتقادات ایشان در دیدار وزیر کار و رفاه اجتماعی مطرح شد، سخنانی که سر و صدای زیادی در افکار عمومی، فضای مجازی و رسانه های داخلی و خارجی به پا کرد. آیت الله جوادی آملی در این دیدار با اشاره به وضعیت اقتصادی نامطلوب کشور و فقر مردم گفت:« بدانیم که اگر با وجود این مشکلات ملت قیام کند همه ما را به دریا خواهد ریخت البته بسیاری از کشور فرار کردند یا جای فرار خود را فراهم آوردند اما ما جای فرار نداریم. این بیعدالتیها و بیعرضگیهای برخی مسوولان قابل تحمل نیست.»
قسمت اول این جمله هشداری سفت و سخت به مسئولان در مورد خطر جان به لب شدن مردم و قیام آن ها در برابر مسئولین است.
بعد از اعتراضات دی ماه 96 که به یک باره کشور را فرا گرفت و در شهر هایی که تا به حال شاید در تاریخ اعتراض سیاسی را به خود ندیده بودند شعله ور شد، نیروهای مختلفی از رسانه ها و موسسات افکار سنج تا نظریه پردازان و صاحب نظران علوم اجتماعی دست به کار شدند تا این اتفاقات را درکشور ریشه یابی کنند و به مسئولین بگویند که چه شد که به یکباره این گونه شد و باگ هایی که باید ترمیم شود کجاست. به شخصه در هر نشستی شرکت کردم یا هر نوشته ای را خواندم، تقرباً همه صاحب نظران در دو نکته اشتراک نظر داشتند. ا. این اعتراضات ادامه خواهد داشت 2. برای پیشگیری، نظام جمهوری اسلامی نیاز به تحولات یا اصلاحات ساختاری دارد. پیشنهاد دادند مسئولین از چپ و راست و میانه در درجه اول با قبول اصل گفت و گو بر سر یک میز بنشینند و با حل اختلافات درونی، یک پارچه بر روی مشکلات کلان کشور و مردم متمرکز شوند و...
اما از آنجایی که رژیم اخلاقی حاکم بر برخی مسئولان ما بر خلاف فرمایش آن بزرگوار که فرمودند« نگاه کن چه چیزی گفته می شود نگاه نکن چه کسی می گوید» همیشه نگاه می کند که چه کسی می گوید!، هر یک از صاحبان هشدارها و پیشنهاد ها یا لیبرال از آب درآمدند و غرب زده بودند یا منافع شخصی و جناحی داشتند و یا اساساً صلاحیت اظهار نظر در مورد مسائل جمهوری اسلامی را نداشتند. بنابراین گوشی بدهکار این راهکارها نشد که هیچ بدتر فضا به سمت بسته تر شدن و انسداد سیاسی پیش رفت و همه تدبیر ها در بستن و نبستن و کند کردن تلگرام خلاصه شد.
اما این بار این هشدار ها از زبان کسی مطرح شد که نه لیبرال است نه منافع جناحی دارد و نه کسی می تواند در صلاحیت او در اظهار نظر در مسائل کشوری شبهه ای وارد کند. به عبارتی فکر نمی کنم کسی از اصولگرا و اصلاح طلب پیدا شود که آیت الله جوادی آملی را به عنوان یک عالم و صاحب نظر، قبول نداشته باشد. پس اهمیت این سخنان درآن است که هر دو بخش این قائده یعنی "چه کسی می گوید و چه می گوید" را در بر می گیرد. یعنی تا به حال اگر هشدار ها به بهانه چه کسی بودن صاحب سخن نشنیده گرفته می شد، این بار دیگر نمی توان به این بهانه ها سخن را نشنیده گرفت. اگر کسی از طرفداران وضع موجود، ادعایی در برابر این سخنان دارد دست به قلم شود، اگر نه چه بهانه ای برای سرپوشی بر آن باقی می ماند.
مخلص کلام این که دیگر چه کسی و چه کسانی باید بگویند و هشدار دهند تا اقدام بنیادینی در راستای سر و سامان دادن به این وضع آشفته انجام گیرد.
البته این جمله ادامه ای هم داشت که شاید بسیار تامل برانگیز تر از قسمت اول آن بود و نشان می دهد خیلی ها این هشدار ها را شنیده اند اما به جای فکر چاره فرار را بر قرار ترجیح داده اند.
آیت الله جوادی آملی فرمودند: "البته بسیاری از کشور فرار کردند یا جای فرار خود را فراهم آوردند اما ما جای فرار نداریم."
بسیاری از کشور فرار کرده اند؟! یا در تدارک فرار هستند؟! اگر بگویم این جمله مهمترین خبری است که در چند سال اخیر شنیده ام، بی راه نگفته ام. کم و بیش در چند ماه اخیر در رسانه های غیر رسمی یا در برخی شایعات شنیده بودیم که عده ای از مسئولان دو تابعیتی هستند یا فرزندانشان در خارج از کشور به سر می برند یا در چند ماه اخیر 30 میلیارد دلار از کشور، سرمایه خارج شده است ولی برخی از آن ها را به حساب شایعه می گذاشتیم و در مورد برخی هم تامل جدی نکرده بودیم. ولی حالا دیگر موضوع فرق می کند. اگر بسیاری از کشور فرار کرده اند یا در صدد فرار هستند پس چه کسی قرار است که به درد مردم برسد، پس این همه مشکل و آوارهای فروریخته بر سر مردم چه می شود؟ یعنی تا این حد اوضاع کشور خراب است که هیچ کس امیدی برای اصلاح امور نمی بیند و همه به فکر نجات خود هستند؟
بیشتر از این در این مورد چیزی نمی گویم، فقط "تو خود بخوان حدیث ازین مجمل."
سخن این است که اگر هنوز کسی مانده است که به فکر این وضعیت است و هنوز در پی راه و چاره ای می گردد، توجه داشته باشد که این صحبت ها از زبان آیت الله جوادی آملی بیان شده است و اگر این مملکت کارش به جایی رسیده است که حرف و هشدارهای امثال ایشان نیز خریدار ندارد و قرار است که خریدار نداشته باشد، پس همان عده ای که فرار را بر قرار ترجیح داده اند بهتر از همه عمق فاجعه را درک کرده اند.