ایران تا کنون به راه نوین ابریشم چین نپیوسته است.
چین پس از امریکا دومین اقتصاد برتر جهان است، و نزدیک به ۱۶ درصد اقتصاد جهان را با حجمی نزدیک به ۱۴ تریلیون دلار از آن خود کرده است. با همهی این، چین با دو گرفتاری بزرگ دست و پنجه نرم میکند: یکی، دسترسی به منابع انرژی و مواد خام برای ادامهی رشد اقتصادی و پاسخگویی به نیازهای داخلی و صادرات؛ دیگری، پاسخگویی به نیازهای جمعیت فراوان و رو به ازدیادش. هر اختلالی در این دو موضوع، اقتصاد چین را با تلاطمهایی جبرانناپذیر مواجه خواهد کرد؛ به ویژه آن که، اقتصادهای برتر قدیمی در اروپا و امریکا به چین به عنوان یک تهدید نگاه میکنند، و جنگ تجاری میان چین و امریکا زنگ خطر را برای چینیها به صدا درآورده است تا راهی برای برونرفت از هر آن چه میتواند اقتصاد آنها را تهدید کند بیابند.
به گزارش «
مردمسالاری آنلاین»، مهمترین ابتکار چین در این زمینه، «راهِ ابریشمِ دریاییِ سدهی بیستویکم» است. همانگونه که راه ابریشم باستانی شرق را به غرب متصل میکرد، این طرح تازهی چینیها چنین سودایی در سر دارد، و در واقع این راه اَبَربرنامهی چینیها است که آنان را از راهِ شهرهای بندریِ کشورهای جنوبِ چین (در اندونزی، ویتنام، میانمار، سریلانکا، شرقِ آفریقا و آبراههی سوئز) به اروپا پیوند میدهد.
از نگاهِ سیاسی، کوششِ چین بر این است که با ساختِ این راهِ نوینِ ابریشم نه تنها در استانهای غربیِ خویش ثبات ایجاد
«راهِ ابریشمِ دریاییِ سدهی بیستویکم» اَبَربرنامهی چینیها است که آنان را از راهِ شهرهای بندریِ کشورهای جنوبِ چین به اروپا پیوند میدهد
کند که کشورهای غربِ خود، همچون افغانستان و پاکستان، را نیز بدین ثبات گره بزند و با تأمین بودجهی ساختِ این راه، نفوذِ سیاسیاش را در سرزمینهای غربی خود و غربِ سرزمین خود افزایش دهد.
از نگاه اقتصادی نیز کوشش چین بر این است که راههای تازهی بازرگانی، بازارهای جدید و منابع انرژی نو برای خود فراهم کند، و بدینگونه از وابستگی خود به منابع و بازارهای پیشتر موجود بکاهد.
هدف نهایی این راه نوین ابریشم، جابهجایی و گسترش گسترده و سرراست کالا، خدمات و سرمایه میان آسیا و دیگر قارههای جهان است که با راهاندازی راههای تازه و گسترش و درهمآمیزی بیشتر بازارها شکل میگیرد و به دسترسی هر چه بیشتر و سهلتر به بازارهای آسیا (از شرق تا غرب این قارهی پهناور)، اروپای شرقی و مرکزی و اقتصادهای نوظهور این مناطق خواهد انجامید.
ایران و راه نوین ابریشم
ایران تا کنون به این برنامهی بلندپروازانهی چین نپیوسته است که جا دارد مسئولان پس از بررسی همهجانبه از امکانی که این طرح میتواند برای ایران به ارمغان آورد غفلت نورزند و از کاروان کشورهای بهرهمند از بازارهای تازه این راه نوین بیبهره نماند؛ به ویژه آن که کوشش چینیها بر آن است که راه ابریشم تازه را به گونهای برد ـ برد و با همکاری همهی کشورهای این راه برای پیشرفت و رفاه متقابل پیش ببرند. بر همین پایه است که پس از مطرح شدن این برنامه کشورهایی
تاریخدانان جهان یکی از مهمترین علتهای افول ایران در جهان را پیدایش راههای آبی تازه میدانند، چراکه تا پیش از پیدایش این راهها تنها کشوری که شرق و غرب عالم را به هم وصل میکرد، ایرانزمین بود
بسیار در اروپا و آسیا با حکومتها و اقتصادهایی گوناگون برای پیوستن به این طرح نو درخواست دادهاند.
امروزه، یکچهارم حجم بازرگانی خارجی ایران با چین است. ایران برای حضور در این برنامهی بزرگ چین با موانعی جدی همچون پیشامدرن بودن ساختار تجاریاش و جایگاه ضعیفش در بانک سرمایهگذاریِ زیرساخت و دشواری در دادوستد مالی روبهرو است. افزون بر اینها، مرکز پژوهشهای مجلس در پژوهشی به نام «ابتکار کمربند و راه» دیگر موانع ایران در این زمینه را «فضای تحریم ایران، ژئوپلیتیک و خاورمیانهزدگی سیاست خارجی ایران، ابهام در سیاست تجاری و صنعتی، شکست در هماهنگی بوروکراتیک، الگوهای کهنه رفتار صنعتی و تجاری، پیشبینیناپذیری و فضای آشفتهی کسبوکار» برشمرده است.
گفتنی است که تاریخدانان جهان یکی از مهمترین علتهای افول ایران در جهان را پیدایش راههای آبی تازه میدانند، چراکه تا پیش از پیدایش این راهها تنها کشوری که شرق و غرب عالم را به هم وصل میکرد، ایرانزمین بود؛ به ویژه آن که تمدن ایرانی از دیرباز تمدنی بازرگانیمحور بوده است، ولی از زمانی که غرب راههای آبی تازه را یافت، نقش متصلکنندهی ایران کمرنگ و کمرنگتر شد و بازرگانی ایران و کلیت تمدن ایرانی رو به افول نهاد. پس، این طرح چینیها میتواند موقعیتی برای احیای نقش تاریخی ایران در بازرگانی جهان باشد.