حمله نظامی آمریکا و همپیمانانش به سوریه از هر زاویهای که به آن نگاه کنیم مخالف آن باشیم یا موافق، حملهای به شدت مذبوحانه بود که در پی معاملهای دم دستی و عجولانه با شاهزاده خاماندیش ریاض محمدبن سلمان انجام شد و به همین دلیل در پس و پشت آن اگر نگوییم ترس، تردیدی عمیق وجود داشت.
محمد بن سلمان که تلاش میکند با انجام اصلاحات ظاهری در عربستان خود را به غرب و ایدههای حقوق بشری آنها نزدیک کند. در سفر به آمریکا و در پی آن به فرانسه و انگلیس همه تواناش را به کار گرفت تا نمایش حمایت آمریکا و اروپا از ریاض و در تقابل با ایران و سوریه را به روی صحنه ببرد و این نمایش میتوانست با حمله آمریکا به سوریه کاملا باورپذیر شود به همین دلیل در معاملهای به ظاهر پنهان با ترامپ دسته چک طلاییاش را از جیب دشداشهاش بیرون کشید تا هزینه اجرای این نمایش را هرچه هست بپردازد و پرداخت و بعد هم برای راضی کردن شرکای اروپایی ترامپ به فرانسه و انگلیس رفت و همین معامله را با رئیس جمهور فرانسه و خانم «ترزا می» انجام داد و چک هزینهها را البته چند لا پهنا روی میز امانوئل مکرون و نخستوزیر انگلیس گذاشت و این معاملهای شیرین برای خانم «می» بود که در شرایط بد اقتصادی کشورش میتوانست تا حد زیادی حلال مشکلات باشد و موقعیت متزلزل او را تا حدی و دست کم در جامعه انگلیس محکمتر کند. هرچند که خانم می و رئیس جمهور فرانسه هم میدانستند با شرکت در این حمله بزن و در رو با موجی از اعتراضات شهروندانشان روبرو خواهند شد. همانطور که ترامپ و هم مسلکانش در کاخ سفید.
اما ظاهرا چکهای دریافتی و قرارهای بعدی برای بیشتر دوشیدن شاهزاده رویاپرور عرب آنقدر ارزش داشت که تلخی این اعتراضات را بپذیرند و مخصوصا خانم می، چنان از معاملهای که انجام شد خرسند بود که برای مشارکت در این حمله نیازی به موافقت پارلمان هم ندید. چون میشد بعدا آنها را راضی کرد اما چگونگی این حمله به ظاهر برقآسای ترامپ و شرکا در صبح روز شنبه چهاردهم آوریل به خوبی نشان داد که به رغم رجزخوانیهای ترامپ در روزهای قبلتر و برگزاری نمایشی از یک لشگرکشی به نسبت با شکوه! که بیشتر برای افزایش سطح چانهزنی با محمد بن سلمان و بالا بردن ثمن معامله انجام شد، حملهای مذبوحانه و نمایشی و به نوعی از جنس همان دروغ آوریل بود و موشکهای شلیک شده از سوی آمریکا و متحدانش که شماری از آنها با پدافند هوایی سوریه و روسیه منهدم شد عموما به اهدافی اصابت کرد که بنا به گفته مقامات سوری در روزهای پیش از حمله تخلیه شده بود و این واقعیتی است که نمیتوان و نمیشود آن را کتمان کرد مگر اینکه بپذیریم نیروهای اسد و همپیمانانش در روزهایی ن آکه ترامپ از حمله به سوریه حرف میزد در گوشهایشان پنبه گذاشته بودند و آنقدر بیدرایت بودند که داشتههای نظامیشان را دم دست دشمن قرار دهند و همین امر نشان میدهد که رجزخوانیهای پیش از حمله ترامپ بیشتر، از ترس بود تا تهدید و امیدوار بود که پس از این حمله ارزش آنچه طرف مقابل از دست داده آنقدر نباشد که دعواهای سیاسی بیش از آن اکنون هست بیخ پیدا کند.
در واقع آقای ترامپ که ساعتی بعد از انجام حمله با ژستی فاتحانه اعلام کرد "همه چیز موفقیتآمیز بود و حملهها ادامه پیدا نخواهد کرد"، قصد انتقال این پیام را به سوریه و متحدانش داشت که ما طبق معاملهای با بن سلمان عمل کردیم و تمام. پس لطفا شلوغش نکنید! به معنای روشنتر آمریکا، انگلیس و فرانسه همانند اراذل و اوباش باج بگیر، پولی گرفتند و شیشهای را شکستند و فرار را بر قرار ترجیح دادند و به گونهای عمل کردند که کلانتری محل هم انگیزه چندانی برای پیگیری ماجرا نداشته باشد.
اما نکته جالب این بود که هیأت تحقیق در مورد صحت و سقم حمله شیمیایی نیروهای اسد به مخالفان، عصر روز شنبه به سوریه رسید؛ زمانی که ترامپ و شرکایش وظیفه خود را در قبال دریافت وجوهات از شاهزاده عرب انجام داده بودند و بسا که اگر حمله به تأخیر میافتاد، مسئله استفاده از سلاح شیمیایی توسط دولت سوریه منتفی میشد و بهانه ای برای انجام عملی معامله وجود نداشت.
اما نکته مهمتر این که رئیس جمهور آمریکا که نشان داده است. فقط یک تاجر است و عقل دیپلماتیک ندارد، بعد از حمله در توییتی اعلام کرد که حمله با همکاری همپیمانان اروپاییاش انجام شده یعنی به نوعی معرفی شرکای جرم تا شاید از حجم مخالفت افکار عمومی نسبت به کاخ سفید کاسته شود، و احتمالا فکر نمیکرد در تظاهراتی که در جای جای جهان علیه این حمله انجام خواهد شد تصویر او همان قدر سوزانده میشود که تصویر ترزا می و رئیس جمهور فرانسه.
به هر حال حمله روز شنبه نیروهای ائتلاف به غرب سوریه به بهانه منهدم کردن سلاحهای شیمیایی و مراکز ساخت آن در واقع پیامد اتحاد و معامله آمریکا و متحدانش برای بیشتر دوشیدن شاهزاده خوش باور عرب بود که تصور میکرد با کمک دلارهای نفتی میتواند معادلات سیاسی و برنامههایی را که برای آینده خاورمیانه تدوین شده بر هم بزند و با جلب حمایت آمریکا و کشورهای اروپایی در رویارویی عربستان با ایران و سوریه کشورش را به قدرت برتر خاورمیانه تبدیل کند و با پررنگتر شدن حضور آمریکا در سوریه این امر محقق خواهد شد. بدون اینکه فکر کند ترامپ در حال حاضر بیش از آنکه به فکر افزایش هزینههای نظامیاش در خاورمیانه باشد به کسب درآمد بیشتر برای کشورش فکر میکند؛ چیزی که تا حدی میتواند بیلیاقتیهای او را در عرصه دیپلماتیک بپوشاند و موفقیت او را در انتخابات آینده تا حدی تضمین کند.