چند سالی است برخی کارگردانان سینمای ایران که اکران موفقی را در گیشه ها تجربه می کنند به ساخت سری دوم یا حتی سوم آثارشان روی می آورند اما برخلاف انتظارشان بازخورد قسمت اول را ندارد. البته یکی ازعلت های این موضوع قیاسی است که توسط مخاطبان صورت می پذیرد وفارغ ازدرست یا غلط بودن، برداشت ها را تحت الشعاع قرار می دهد.
شاید کارگردانان فراموش می کنند که خلق موقعیت های کمدی لورفته نمی تواند مجدد مخاطب را دام بیاندازد و او را واداربه خنده کند. از این حیث می توان نهنگ عنبر2 را با وجود اقبال مخاطبان به فیلم یک شکست هنری برای سامان مقدم دانست.
نهنگ عنبر2 فیلم خاطره های دهه شصتی است که ازهمان سکانس ابتدایی خاطره بازی می کند. صدایی خاطره انگیز فضای سالن را پر می کند و آهنگ نوستالژیک سلطان قلب ها گوش تماشاگران را می نوازد. کارگردان از همان ابتدا به مخاطب می فهماند که فیلمش قرار است خاطره بازی کند و گذشته ها را در ژانر کمدی- رمانتیک به رخ آنها بکشد.
اما ضعف وکاستی های بسیارفیلمنامه موجب شده تا «نهنگ عنبر 2» اثری قوی درکارنامه هنری سامان مقدم نباشد. زیرا این کارگردان که تسلط اجرایی خود درهدایت جمعیت زیاد وکنترل میزانسن را در فیلم مکس نشان داده بود در نهنگ عنبر 2 حتی نتوانسته از نواب صفوی، علی قربان زاده، رضا ناجی یا ویشکا آسایش که هسته اصلی فیلم است، استفاده درستی کند. چرا که قصه آن قدر درگیر شاخه های مختلف می شود که نمی تواند به انسجام کمیک در شخصیت پردازی برسد؛ بر خلاف تصور کارگردان، چهره بودن شخصیت ها نتوانسته خلأ قصه را درخلق فضاها پرکند. لحظات کمیک زیادی درمسیراکتشاف بازیگران وجود دارد که در لایه های نمایش پنهان می شوند و به راحتی قدرت خلق شان را از دست می دهند.
البته تغییر فضا از کمدی به ملودرام در سکانس های پایانی فیلم به ویژه صحنه تصادف ارژنگ در جاده و زخمی شدنش که برای لحظاتی ببینده را در کما می برد ناخودآگاه مخاطب را دچار شک و سردرگمی در بروز احساسات می کند. مخاطبی که به یکباره ناچار است از فضای کمدی سیال در فضای قصه فاصله بگیرد و برای لحظاتی تغییر موضع دهد.
«نهنگ عنبر2 : سلکشن رویا» با تمام تکرار فرمول های موفق قسمت نخست توسط منتقدانش قلع و قمع شد. گرچه «سامان مقدم» معتقد است: چیزی که امروز میبینید، لاشه فیلم ماست و خود آن چیزی نیست که میبینید!