در کوران رقابت های انتخاباتی و مناظره ها؛ آنچه شاید از نظر دور افتاد و کمتر بدان پرداخته شد؛ شباهت عجیب زبان مردم و سیاستمداران بود! به عبارت بهتر اغلب کاندیداهایی که برای رییاست جمهوری و گرفتن فرمان ماشین اجرایی کشور با یکدیگر در رقابت بودند، به زبان «باید» ها سخن می گفتند که زبان مردم کوچه و بازار است و زبان یک سیاستمدار نیست! به دیگر سخن وقتی مردم در خانه یا محل کار می گویند باید فلان جنس ارزان شود یا باید فلان مسئله بوروکراتیک را به سرعت حل کرد (و هزاران باید دیگر که در این مقال نمی گنجد!) روش و اسلوب رسیدن به ارزانی یا گشودن گره بوروکراتیک را نمی دانند و در این ندانستن کاملا محق هستند چون نه ادعای وزیری و وکیلی در سر دارند و نه لزوما همه مردم در رشته علوم سیاسی درس خوانده اند یا تخصصی در جامعه شناسی سیاسی دارند! با این همه اما برخی سیاستمداران ما نیز زبان شان نرم نرمک شبیه همان مردم عادی کوچه و بازار می شود که فقط از بایدها دم می زنند و با زبانی شاید بزک کرده تر و دایره لغاتی بیشتر همان «باید» هایی را می گویند که مردم خود همه آنها را در حافظه دارند و در سطحی بالاتر هر روز با آنها کلنجار می روند. زبان سیاست اما زبان کلی نگر و گفتن از بایدها نیست یا دست کم کار سیاستمدار این نیست که باید ها و نباید ها را به یاد مردم بیاورد. کار یک سیاستمدار نشان دادن روش ها و تمهیدهایی است که برای گشودن مشکلات ضروری است. به زبان دقیقتر، لسان یک سیاستمدار نمی تواند همانند مردم عادی لسانی کل نگر و خطابی باشد بلکه می باید با ارقام و با استدلالات روشن و اشاره به جزییات (البته به زبان ساده) بتواند راه برون رفت از وضع موجود را به مردم نشان دهد. در مناظره های انتخابات ماه گذشته؛ ادبیات بیشتر کاندیداها خطابی و پیش کشیدن ضرروت ها بود که همه مردم بیش و کم با آنها آشنا بودند اما انچه در این میان گور و گم شده بود؛ ابزارهای رسیدن به مطلوب های سیاسی بود که انگشت کمتر کاندیدایی بدان ها اشاره رفت. این که باید عرصه سیاست ما شفاف شود، اینکه باید بوروکراسی ما سر و سامان درستی پیدا کند و باز اینکه باید در عرصه ورود و خروج کالا دقت بیشتری صورت پذیرد، نکته هایی است که بی اغراق فعالان عرصه تجارت و اقتصاد و... به اصطلاح رایج همه را فوت آب هستند اما مشکل چگونگی سر و صورت دادن به این مشکلات و نشان دادن مسیر های منتهی به حل مشکل است که سوگمندانه در زبان بسیاری از سیاستمداران ما غایب است. خلاصه اینکه: سیاستمداران ما بهتر است صحبت از باید ها را به مردم بسپارند و خود به جای خطابه و تکرار هزار باره «باید» ها به روش های رسیدن به «باید» های توسعه در کشور بیندیشند.