نتایج انتخاب هیأت رییسه مجلسین خبرگان رهبری و شورای اسلامی، موج رسانهای گستردهای در فضای مجازی و برخی مطبوعات ایجاد کرد. با این حال، شایسته است فارغ از حب و بغضهای جناحی و بر مبنایی منصفانه به تحلیل آن پرداخت. تبیین این نتیجه هم از جنبة راهبردی و هم از لحاظ فنی قابل بحث است. پیش از این بیان کردم که انتخاب رییس مجلس خبرگان عموماً به طریق اجماع پیشینی صورت میگیرد و فردی که پیش از رقابت در صحن، اغلب فقهای عضو این مجلس بر وی اجماع کردهاند، بر کُرسی ریاست تکیه میزند و رقابت با او از پیش شکستخورده است. و البته گمان میشد محافظهکاران بتوانند با اصولگرایان بر یک گزینة مرضیالطرفین به اجماع برسند ولی به دو جهت این اتفاق نیفتاد. اول اینکه، در جریان انتخابات خبرگان در تهران، رقابت سختی برای حذف برخی نامزدها میان آنان برقرار بود و دوم اینکه حامیان آیتالله هاشمی در مجلس خبرگان به جهت مواضع وی پس از دهمین انتخابات ریاستجمهوری کاهش یافته است. در حالی که او پیش از آن دو بار در رقابت با آیات یزدی و جنتی به پیروزی رسیده بود. بنابراین نتیجة رقابت با رقیبی از جریان مقابل، از پیش معلوم بود. اما چرا ریاست آیتالله جنتی در فضای رسانهای، شکست جریان اعتدالگرا تلقی شد؟ دلیل اول، تعمیم پیروزی لیست «خبرگان مردم» در تهران به دیگر استانها بود. حال آنکه غالب نامزدهای پیروز در سایر استانها، نامزدهای اختصاصی جامعتین بودند و لیست «خبرگان مردم» پس از اعلام لیست جامعتین از آنان حمایت کرد. به همین دلیل طبیعی بود در انتخاب هیأت رییسه، منتخبان لیست جامعتین حرف نهایی را خواهند زد. در واقع، حامیان لیست «خبرگان مردم» باید بر همان پیروزی در تهران و آن هم نه یک پیروزی ایجابی بلکه پیروزی سلبی تأکید میکرد و داعیهای جهت کُرسی ریاست اعلام نمیکردند. دلیل دوم، نزدیکی آیتالله امینی به آیتالله هاشمی بود. حال آنکه اگر وی در این رقابت شرکت نمیکرد و حامیان این جریان نیز به گزینة دیگر یعنی آیتالله شاهرودی رأی میدادند، عدم پیروزی آیتالله شاهروی به واسطة اینکه در لیست «خبرگان مردم» قرار نداشتند، چنین تلقیای ایجاد نمیکرد.
دربارة انتخاب رییس مجلس شورای اسلامی، عزم اصلاحطلبان موجب شد محافظهکاران برای حفظ موقعیت خود به سوی اصولگرایان گردش کنند. در نتیجه، شکافی که پیش از این میان آنان بود به طور موقت رفع شد و در مقابل، در ائتلاف اصلاحطلبان و محافظهکاران شکاف افتاد. نتایج این انتخاب مجلس مشخص کرد برخی افرادی که در جریان انتخابات در «لیست امید» قرار داشته و به مجلس راه یافتهاند، در انتخاب هیأت رییسه به دکتر عارف رأی ندادهاند. زیرا رویة دکتر لاریجانی در حمایت از دولت و برجام در مجلس نهم موجب شده برخی منتخبان حامی دولت وی را بر گزینة اصلاحطلبان ترجیح دهند. از سوی دیگر، بقای مسائل ناشی از دهمین انتخابات ریاستجمهوری نیز از دلایلی بود که برخی منتخبان مردم از جمله نامزدهای مستقل، از گزینش نامزد اصلاحطلبان پرهیز کردند. هر چند فراکسیون اصولگرایان توانست با انسجام و چشمپوشی از اختلافات پیشین به وحدت و پیروزی برسند، اما این اختلافات، اساسی و غیرقابل انکار است و در بزنگاهی دیگر سر برخواهد آورد. در این میان، دلیل شکست مدعیان پیروزی در انتخاب هیأت رییسة مجلسین خبرگان و شورا، رقابت در صحن بود در حالی که پیش از رقابت در صحن علنی، باید مسائل پیشین را حلوفصل میکردند. دربارة کرسی ریاست خبرگان باید سکوت میکردند و میپذیرفتند که در این مجلس، اکثریت را در اختیار ندارند. و دربارة ریاست مجلس نیز رقابت با محافظهکاران، برخلاف ائتلاف پیشگفته در جریان انتخابات بود و فعالان و بزرگان جبهة اصلاحات باید پاسخگوی این تغییر راهبرد باشند. هر شکستی آینة عبرت است، به شرط آنکه از تکرار خطا، پرهیز شود.