در دنیا همواره حوادث دردناکی اتفاق می افتد که دل تک تک مردم دنیا را به درد می آورد. این اتفاقات ناخوشایند برای مردم سرزمینی که از نزدیک آن درد را لمس می کنند به مراتب بیشتر از دیگر مردم دنیا زجر آور است. به همین جهت دولت ها برای تسکین دل شهروندان خود بنا بر بزرگی اتفاق آن روز را عزای عمومی اعلام کرده و پرچم را به نشان همدردی با از دست رفتگان نیمه افراشته می کنند.نمونه های بسیاری در این زمینه وجود دارد که می توان به عنوان نمونه به سونامی ژاپن، کشتار دانش آموزان آمریکایی در مدرسه در ماهها و سالهای اخیر اشاره کرد. این امر باعث می شود که نه تنها مردم دنیا به عمق فاجعه پی ببرند بلکه می تواند این اعلام اعزای عمومی مقداری درد جامعه را تسکین داده و نشانه احترامی برای از دست رفتگان باشد. این امر نشان می دهد که دولت آن کشورها برای مردم خود ارزش قایل بوده و از دست دادن حتی یک نفر را برای خود کشور فاجعه ای بزرگ می دانند . در ماه های اخیر در کشور ما نیز اتفاقات ناخوشایندی رخ داده است. در پیرانشهر مدرسه ای به آتش کشیده شد و چند دانش آموز به شکل بسیار غم انگیزی جان خود را از دست دادند که برای جامعه این فاجعه بسار سنگین بود یا در آذربایجان زلزله ای بی سابقه رخ داد و بسیاری از آذری زبانان ما خانواده های خود را از دست دادند.ابعاد این دو فاجعه آنقدر زیاد بود که دل هر ایرانی به در آمد و حتی در جامعه مجازی نیز پوششی گسترده داشت. بسیاری از چهرهای ورزشی و هنری کشور به کمک زلزله زگان شتافتند و بسیاری نیز بر بالین دانش آموزان سوخته حاضر شدند تا بتوانند تسکین دهنده درد کسانی باشند که از این دو حادثه صدمات جبران ناپذیری را متحمل شده بودند.
اما بر عکس واکنش هایی که شاهد بودیم دولت محمود احمدی نژاد بسیار منفعل عمل کرد. در حالی که مردم آذربایجان به شدت محتاج همدری بودند رییس جمهور با فراغ بال به سفر خارج از کشور خود رفت و تنها دو وزیر را بر بالین مردم فرستاد. با اینکه بسیاری منتظر بودند تا رییس جمهور کشور سفر خود را لغو کند و در همان ساعات اولیه پیغام تسلیت خود را اعلام کند اما این اتفاق رخ نداد و بسیاری از این حرکت محود احمدی نژاد متعجب شدند. این امر در مورد دانش اموزان شین آبادی به مراتب بدتر بود. اما این حوادث داشت کم کم به مانند بسیاری از اتفاقات ناخوشایند دولت نهم و دهم به دست فراموشی سپرده می شد که متحد و دوست نزدیک محمود احمدی نژاد یعنی هوگو چاوز بر اثر بیماری سرطان درگذشت. هنگامی که این خبر منتشر شد هنوز به یک روز نرسیده بود که محمود احمدی نژاد در حرکتی بسیار نادر یک روز در ایران به خاطر رییس جمهور ونزوئلا عزای عمومی اعلام کرد. این حرکت احمدی نژاد بدین جا ختم نشد و وی در پیامی بلند بالا هوگو چاوز چپ گرای ونزوئلا را فردی عدالتخواه دانست و اطمینان داد که وی پشت سر مسیح برای مبارزه با ظلم و جور مجددا بر زمین خواهد آمد. این همه مغلطه برای کسی که وقتی به ایران می آمد چفیه بر گردن می بست و حتی به حرم امام رضا (ع) رفت و وقتی به کشورش برمی گشت کارهایی می کرد که حتی صدای حوزه علمیه و بسیاری از علمای دینی را به هوا برد. اینگونه تحویل گرفتن رییس جمهور کشوری که با ما فرسنگ ها چه از نظر فرهنگی و چه اعتقادی و چه مسافتی فاصله دارد داغ بی توجهی به شین آباد و آذربایجان را مجددا تازه کرد. رییس جمهور یک کشور برای مردم خود با تامل پیام می فرستد و با تعلل عزای عمومی اعلام می کند اما برای یک متحد خود این چنین ناله سرایی می کند و این امر واقعا به یک علامت بزرگ برای تک تک ایرانیان تبدیل شده است. آیا به راستی عظمت هوگو چاوز ببیشتر از مردم آذربایجان و کودکان شین آبادی بوده؟ باید گفت هوگو چاوز به تنهایی جلوتر از تمام مردم آذربایجان و کودکان شین آبادی قرار گرفت که این امر جای تعجب دارد.