در طول سالهاي فعاليت سياسي در کشور با مسئولان زيادي در سطوح مختلف مديريتي برخورد داشتهام و کمابيش ميتوان عيار برخي افراد را از راه دور هم سنجيد.
مسئولان دولتي در جمهوري اسلامي معمولا چند دسته هستند.
دسته اول افراد تحصيلکرده و کاربلد که داراي IQ و EQ مناسبي هستند و سعي ميکنند تا مجبور نشدند صحبت نکنند تا کمتر دچار چالش شوند.
دسته دوم افرادي هستند که صرفا با روابط خويشاوندي يا حزبي به جايگاهي ميرسند. اين افراد هم بدون سروصدا و جلب توجه سالها از مسئوليتي به مسئوليت ديگر ميرسند و روزگار ميگذرانند.
اما گروهي ديگر از مسئولين هم وجود دارند که علاقه خاصي به ديده شدن دارند و برايشان اهميتي ندارد که در چه شرايطي و چگونه ديده شوند.
با حفظ احترام، براي مثال، استاندار يکي از استانها يک نمونه بارز از اين دست افراد است: يک روز پشت لودر ايشان را ميبينيم، يک روز خبر افتتاح تاکسي هوايي در استان را ميدهد، يک روز هم طوري وانمود ميکند که قرار است استاندار پايتخت يا معاون رئيسجمهور شود. او در مورد جمعآوري سگهاي خانگي و حجاب هم مصاحبههاي خاص ميکند .
اين درحالي است که عالمان سياست ميدانند طريقه حکومتداري و مديريت اجرايي چنين نيست. آري؛ بخشي از سياست نمايش است و لازمه مجريان است ولي بدين شکل هم نبايد باشد که يک مدير اجرايي به صورت کلي درگير کارهاي نمايشي و ويتريني باشد. اما به نظر ميرسد امثال اين قبيل افراد ظاهرا مسير پيشرفت خود را در مصاحبهها و حرکات نمايشي دنبال ميکند فارغ از اين که بينديشد صدها هزار چشم و گوش و فکر رفتارهاي ايشان را مينگرد و قضاوت ميکند.
مردم باتوجه به اينکه اين روزها به رسانه دسترسيهاي بيشتري دارند به سادگي ميتوانند عملکرد مسئولان را قضاوت کنند. از همينرو مسئولي نبايد تصور کند به صرف برخي کارهاي نمايشي و رسانهاي ميتواند القا کند که عملکرد قابل قبولي داشته است. جامعه چشمان بازي دارد و اسير بازيهاي نمايشي نميشود. اميد که رئيسجمهور محترم و وزارت کشور نگاه ويژهاي به اين نکته داشته باشند.