متاسفانه برچسب و انگ بانیان وضع موجود چندیست در دایره لغات ادبیات انقلابیون و اصولگرایان مشاهده میشود اما هنوز متوجه نیستند گزاره بانیان وضع موجود، گزارهای برای زدن دولت قبل و همچنین اصلاحطلبان نیست بلکه گزارهای برای زدن و تخریب ساختار نظام سیاسی موجود است. برای مثال وقتی همه اقدام و عملها در زمینه سیاستهای خرد و کلان با مشورتپذیری نهادهای بالادستی صورت پذیرفته است پس گزاره بانیان وضع موجود در اصل تهاجم به سیاستهای کلان مملکت است و به تعبیری تخریب افراد و نهادهای بالادستیست. رئیسجمهور در قانون اساسی به عنوان دومین مقام رسمی مملکت تعریف شده است قاعدتا دومین مقام رسمی مملکت از حوزه اختیارات وسیعی برخوردار است اما متاسفانه دولتهای مختلف هنوز این قدرت اجرایی را باور ندارند که اگر داشتند این جایگاه و قدرت اجرایی مهم را محدود به فرمانبری از فرمانده خطاب نمیکردند بنابراین پیامِ چنین لفظی که دولت اوامر فرمانده را اجرا میکند در واقع واگذاری اختیارات به مقام مافوق است و مسئولیت وضعیت موجود هر چه که هست بر عهده فرمانده است! متاسفانه پس از انقلاب اسلامی ادبیات مسئولیتپذیری نزد مسئولان مملکت به دلیل تعارفات کلامی و موجودیت قدرتهای موازی، ادبیاتِ گمشده است بر همین اساس نتایج کلیه اقدام و عملهایی که منافع عمومی را تامین نمیکند در نهایت به غیر تفویض میشود. نکته مهم و کلیدی این است این نقطه ضعف عمومی مسئولان مملکت باید برطرف شود بنابراین رئیسی به عنوان رئیسجمهور فعلی مملکت باید مسئولیت تمام اقدام و عملهای خود و دولت تحت نظرش را بپذیرد و نکته قابل تاملتر اینکه از لفاظیها و تعارفات کلامی مثلِ فرمانبر و فرمانده و از این دست اصطلاحات پرهیز کند. درک و شناخت جامعه امروز ایران و همچنین جهان سخت نیست اگر مسئولان مملکت به درستی مختصات و واقعیتهای پیدا و پنهان ایران و جهان را بشناسند قاعدتا نحوه مواجههشان با جامعه امروز ایران متناسب با خرد عمومی و متناسب با پذیرش اکثریت خواهد شد. متاسفانه اکثر مسئولان مملکت به دلیل عدم شناخت صحیح جامعه کاه را کوه و کوه را کاه میکنند به همین دلیل همواره دچار خطای محاسباتی میشوند. یک مسئول مملکت در کنار برخورداری تخصص از حوزه فعالیتش باید تحلیلگر و همچنین تفسیرگر رَوند حرکت جامعه و ادبیات غالب زیر پوست مملکت نیز باشد در چنین شرایطی نحوه کنش و واکنشهایش به موضوعات مختلف جامعه در عرصه فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی متناسب با پذیرش ذائقه اکثریت ملت، خواهد شد در غیر این صورت کنش و واکنشها همواره باری بر بارها و زخمی بر زخمهای مملکت اضافه میکند. هر گونه اختلاف و جنگهای بیحاصل سیاسی که باعث و بانی متفرق شدن ملت شود و جامعه را به بیاطمینانی و بیباوری برساند قاعدتا همه مسئولان گذشته و حال ضرر و زیان خواهند دید! جامعه امروز ایران به دلیل دسترسی آسان به دادههای محلی و جهانی صاحب تحلیل و تفسیر جهانشمول شدهاند بنابراین وقتی میبینند مسئولان مملکت آب در هاون میکوبند قاعدتا به دنبال افراد و جریانهایی میروند که خواست و مطالباتشان را برآورده کند