شاید آن سیاستی که رقم خورد تا قوای یکدست، در خدمت دولت سیزدهم قرار گیرد و آن را مطلوب خود و کعبهی آمال ملت تصور میکرد هرگز انتظار نداشت که از قوهای به نام مجلس انقلابی، حرفهای تازهی انقلابی بشنود. اما واقعیت امر، بهگونهی غیرمنتظره و دیگری رقم خورد و این امر، مسلم شد که آن ماه عسل خیالی، خیلی زود بساطش برچیده میشود و این حقیقت محتوم که:
ما کهنه چناریم که از باد ننالیم
بر خاک ببالیم
لیکن چه کنیم، آتش ما در شکم ماست
از ماست که بر ماست
آن روز که همهی وزیران پیشنهادی دولت سیزدهم رای اعتماد گرفتند اما آموزشوپرورش نگرفت، به کنه چرایی آن نیندیشیدیم که روشنی فتیله از کجاست؟ و چون این اشتباه را با آوردن چهرهای دیگر و با ریسهای از اقدامات نکرده تکرار کردیم و ۱۴۰ رای مخالف از مجلس همراه بیرون آمد و این تیر دوباره هم به سنگ خورد، میبایست ما را به صرافت میانداخت که این معلول، علتی دارد وگرنه آنها که رأی اعتماد گرفتند، هیچ برتری محسوسی نسبتبه گزینهی وزارت آموزشوپرورش نداشتند، فقط سدی بزرگ و مؤثر به نام افکار عمومی فرهنگیان و به تبع این قشر مورد اعتماد مردم، افکار عمومی جامعهی ایران، نمیتوانست پذیرا باشد و چنانچه با همین سیاست گزینش دیگری هم به اضطرار بر مسند بنشیند، درعمل همانی خواهد شد که دربارهی «فیاضی» نوعی خواهیم دید.
گفتنی است که آنجا حرف دیگری بود و اینجا سخن دیگری است. اینجا تاثیرگذاری بیبدیل این افکار عمومی است که در سپهر سیاسی و فرهنگی رسالت تازهای برای خود میبیند و سعادت مردم جامعه را همنوا با ارادهی آورندگان امثال فیاضی نمیداند و همین به مصلحت ندانستن است که حرفهای تازهای را از خانهی ملت به گوش بانیان سیاست یکدستی قوا میرساند.
پس این واقعیت باید خیلی زود دریافت ذهن آن بانیان شود که این مجلس نیست که دستی تازه برمیآورد، بلکه دست افکار عمومی است که از آستین آن ۱۴۰ مخالف بیرون آمده و هر روز نیز اگر روال همین باشد، شمارش رو به افزونی خواهد بود. انگار در این عرصه، ماهی سیاه کوچولویی است که برخلاف پیشبینیها، دیگر در این شنای مخالف جریان آب، همراهانی یافته و تنها نیست.
بیراه نیست اگر بگوییم که افکار عمومی، هنوز هم از اهالی فرهنگ و اندیشه و درس و بحث، متأثر است و آن را سواری میداند که اگرچه از اسبش انداختهاند اما اصل و اصالت خود را محفوظ داشته و این مجلس موصوف به صفت انقلابی است که بهدرستی و برای سعادت حال و آیندهی کشور از آن در سیاست داخلی و خارجی، متأثر میشود. واقعیتی غیرقابلانکار که برای آن بانیان، هرگز خوشایند نیست. شاید بسیار عجیب باشد اگر با سیطرهی افکار عمومی امروز حاکم بر مجلس، اذعان کنیم که اگر دولت برای وزیران اعتماد گرفتهی خود، دوباره تقاضای اعتماد کند، امثال فیاضی، یارانی بیش از شمار انگشتان دو دست خواهند داشت!
البته در جهان توسعهیافتهی امروز با حکومتهای مردمی که ما «مردمسالار»ش را مرادف آوردهایم، میکوشند تا افکار عمومی را اصل و اساس تدبیر کشورداری و روش و منش و کنش خود قرار دهند تا بین ملت و حاکمیت، سرمایهای به نام اعتماد، رقم بخورد تا موضوع مخربی به نام «از هم بیگانگی» نباشد. اما جامعهی ما از سنخ دیگری است. در اینجا دولتی بر سر کار آمده که قریب به ۷۰ درصد رأی مردم را پشتوانهی خود نمیبیند اگرچه طبق قانون رئیسجمهوری قاطبهی ملت ایران، تلقی شود. بههمینعلت کار دولت سیزدهم در ادامه خیلی سخت است.
این اما و اگرهایی که در فضاهای مجازی به گوش میرسد و نمای طنزهای تلخ و گزندهای است، بازتاب همان افکار عمومی است که درنهایت با سیاست داخلی و خارجی حکومت یکدست، موافق نیست و چنانچه دولت سیزدهم میخواهد موفق باشد باید با استقلال رای، شالودهی سیاستکاری خود را بر خواست و ارادهی افکار عمومی، بنا بنهد وگرنه این کشتی طوفانزده، مشکل که به ساحل نجات و مراد برسد و رنگ موفقیت و اثرگذاری ببیند.
و اما در مورد معرفی وزیر پیشنهادی آموزشوپرورش، و برای اینکه جلو چالشهای بیشتر گرفته شود و از رهبری هم هزینه نشود، تعمق و تأمل در افکار عمومی و همراهی با آن، لزوم نشستی کارشناسانه با بزرگان و خبرگان این بزرگترین دستگاه تولید علم و اندیشه، بیشاز هر زمانی احساس میشود تا در یک جمعبندی عالمانه از بدنهی این وزارتخانه، فردی لایق و هموزن با این نهاد مهم که از سربازی به سرداری رسیده باشد، به مجلس معرفی شود.