۱
جمعه ۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۱۶:۲۲

چرا تحزب در انتخابات مهم است؟

محمدرضا خال سیاه*
انتخابات نماد مردم سالاری و دموکراسی است. دموکراسی به معنای حکومت مردم بر مردم و به رسمیت شناختن حاکمیت مردم است بگونه ای که تعیین و انتخاب تصمیم گیرندگان و اداره کنندگان امور با تکیه بر رأی اکثریت مردم صورت پذیرد.
چرا تحزب در انتخابات مهم است؟
انتخابات نماد مردم سالاری و دموکراسی است. دموکراسی به معنای حکومت مردم بر مردم و به رسمیت شناختن حاکمیت مردم است بگونه ای که تعیین و انتخاب تصمیم گیرندگان و اداره کنندگان امور با تکیه بر رأی اکثریت مردم صورت پذیرد.
از تعریف فوق میتوان به جایگاه رأی و حق انتخاب عموم مردم در دموکراسی اشاره کرد که اساسا در قالب انتخابات معنا پیدا میکند یعنی ابتدا قائل شدن به حق انتخاب مردم در برگزیدن و تعیین اداره کنندگان مملکت و سرنوشت خویش و دوم، پیاده سازی و تحقق این امر بوسیله رأی دهی در انتخابات.
 انتخاب بخودی خود در جایی معنا پیدا می کند که انسان، بیش از یک گزینه را جهت برگزیدن، پیش روی خود ببیند یا بهتر است اینگونه بگوییم که انتخاب یعنی از میان دو یا چند گزینه غیر یکسان، یک مورد برگزیده شود چرا که در غیر اینصورت یعنی اگر فقط یک گزینه یا اگر دو یا چند گزینه یکسان موجود باشد، اصل انتخاب زیر سوال می رود لذا تنوع و تعدد گزینه ها در امر انتخاب، معنای حقیقی آن است و این همان اصل آزادی در انتخاب است. با رعایت این اصل مهم و به جهت آزادی در انتخاب، حتی اگر انتخاب به غلط صورت گرفته باشد، انسان مسئولیت تصمیم خود را می پذیرد و با تجدید نظر در بررسی گزینه ها، به انتخاب صحیح خواهد رسید و همین رویه، سبب رشد فکری خواهد شد بنابراین نمیتوان با این ادعا که احتمال انتخاب غلط وجود دارد، انسان را از حق آزادی در انتخاب محروم ساخت زیرا با این کار برای همیشه وی را از رشد منع نموده اید.
انتخاب افراد برای ورود به مجلس و نیز دولت که از آن به عنوان حق تعیین سرنوشت و مشارکت مردم یاد میشود از طریق فرآیند انتخابات انجام می پذیرد و همانگونه که پیشتر اشاره شد شرط لازم برای مردم سالاری در یک کشور، برگزاری انتخابات است اما کافی نیست. به سوال زیر دقت فرمایید:
 آیا صرف برگزاری انتخابات، ملاکی برای وجود مردم سالاری و دموکراسی مطلوب در یک کشور است؟
پاسخ روشن است، خیر! یعنی علاوه بر الزامی بودن برگزاری انتخابات، کم و کیف و نحوه برگزاری آن نیز اهمیت دارد.
 بعنوان مثال اگر شاهد تعدد و تنوع کاندیداها در یک انتخابات نباشیم، انتخاب عملا به چالش کشیده میشود ولو آنکه سالی 10 انتخابات برگزار شده باشد. یا اگر افراد در یک جامعه، مجبور به حضور در انتخابات باشند و عدم حضورشان باعث ایجاد محدودیت یا محرومیت از امکانات، فرصت های شغلی و حقوق شهروندی شود، اصل حق اختیار و انتخاب در انسان چه از حیث تعیین یا عدم تعیین سرنوشت و چه از حیث چگونگی تعیین سرنوشت، نادیده انگاشته شده است. به زبان ساده، مردم باید در تصمیم برای حضور یا عدم حضور در پای صندوق رأی، آزاد باشند و نیز در صورت تمایل به حضور در انتخابات، باید نامزد ها را از طیف، جناح و احزاب سیاسی مختلف مشاهده کنند و بدون هیچگونه فشار بیرونی بتوانند به گزینه دلخواه و مطلوب خود رأی بدهند.
تحزب اما به معنای فعالیت داوطلبانه، هدفمند و ساختارمند افرادی همفکر تعریف میشود که با رسالت معین بدنبال اهداف خاص هستند لذا تنوع، تعدد و آزادی فعالیت احزاب سیاسی بعنوان یکی از مصادیق بارز مردم سالاری به شمار می رود. رابطه میان تحزب و انتخابات، حائز اهمیت است. اینگونه میتوان بیان کرد که انتخابات منهای حزب در دنیای امروز، در جوامع توسعه یافته و نظام های دموکراتیک، اساسا بی معناست و به همین علت است که در بسیاری از کشورهای جهان از افغانستان، ترکیه و عراق تا انگلستان و ایالات متحده، انتخابات و احزاب به یکدیگر گره خورده اند.
 در واقع فعالیت سیاسی در قالب احزاب، بصورت هدفمند، با نگاهی استراتژیک و بلند مدت به سیاست و مقوله انتخابات دنبال میشود که رقابت میان احزاب میتواند از میزان رانت و فساد کاسته و به میزان رعایت آزادی های اساسی و گردش آزاد اطلاعات منجر گردد. پیوند میان تحزب و انتخابات می تواند از به قدرت رسیدن بی مقدمه افرادی که عقبه سیاسی شناخته شده ای ندارند ممانعت بعمل آورد و دیگر خبری از افرادی که بصورت شعاری، بدون تجربه کافی و تخصص لازم، قصد ورود به ارکان قدرت و بازی های سیاسی را دارند، نخواهد بود یعنی در یک انتخابات حزبی، مردم در واقع به برنامه های حزب مورد نظر خود رأی میدهند و افراد برآمده از دل یک نظام انتخاباتی حزبی، نمایندگان احزابی هستند که مورد اقبال عموم واقع شده و بالطبع خود را نسبت به حزب، رسالت و اهداف آن متعهد می دانند. بدین ترتیب احتمال عدم پاسخگویی منتخبین نسبت به مطالبات و خواسته های حوزه انتخابیه نیز کاهش می یابد چرا که مردم بجای افراد و از روی اعتماد به حزب رأی داده اند و چنانچه حزب در بررسی و نظارت بر عملکرد کاندیدای خود موفق نباشد و از وی پاسخگویی، مسئولیت پذیری و عمل به وعده ها را طلب نکند آنگاه فرصت حضور بیشتر در قدرت را از دست خواهد داد و همین مسئله سبب میشود تا احزاب بصورت مستمر و فعالانه نسبت به رصد و ارزیابی عملکرد نمایندگان خود در پارلمان، دولت و دیگر مجامع اقدام نمایند.
 
در ایران، عمر انتخابات ها و مجالس حدود یک قرن است و روشنفکران و نخبگان سیاسی همواره بدنبال کاستن از اختیارات نامحدود شاه و افزودن بر قانون مداری و مردمی شدن حکومت بوده اند. تاریخچه فعالیت حزبی اما نشان میدهد که همواره احزاب به عنوان مخالف نظام سیاسی مستقر انگاشته شده اند. به عنوان نمونه تا قبل از کودتای 28 مرداد، حزب توده و حزب جبهه ملی از پرطرفدار ترین و فعالترین احزاب سیاسی کشور به شمار می رفتند اما پس از ماجرای کودتا، جایگاه خود را از دست دادند اما برای آنکه نمایش دموکراسی و نظام حزبی به مانند کشورهای غربی نمود پیدا کند، احزابی مانند ملیّون، مردم و ایران نوین، تشکیل شدند که بعدها جای خود را به حزب رستاخیز ملّی، تنها حزب مورد تایید حاکمیت پهلوی دوم دادند.
 پس از انقلاب اسلامی، امیدها نسبت به حاکمیت قانون و به رسمیت شناختن آزادی های اساسی، قوت گرفت. در حال حاضر و پس از گذشت چهار دهه از انقلاب، بیش از یکصد حزب در کشور داریم که البته فعالیت بسیاری از آنها نمود بیرونی نداشته، بی اثر است و در جامعه نیز شاید کمتر کسی حتی نام آنها را شنیده باشد لذا ضروری است حاکمیت از فعالیت سیاسی قانونی و مدنی احزاب حمایت کند و احزاب نیز با ایجاد تحول در ساختار خود بتوانند ضمن استمرار فعالیت خود در دوره های زمانی مختلف، با برنامه مشخص، ظهور و بروز بیشتر و موثرتری در بین آحاد جامعه داشته باشند و فعالیت شان صرفا محدود به موعد انتخابات نباشد.
واقعیت این است که اگر نظام انتخاباتی در کشور از حالت فعلی به نظام انتخاباتی حزبی تغییر یابد، پویایی جامعه مدنی، احساس مسئولیت پذیری، مشارکت پرشور، آگاهانه و رشد اجتماعی- سیاسی مردم را بیش از پیش، شاهد خواهیم بود چرا که حکومت ها بدون به رسمیت شناختن حقوق مردم و به همراه داشتن پشتوانه و پایگاه مردمی، ضمانتی برای رشد، دوام و بقا نخواهند داشت.
*مسئول جوانان حزب مردم سالاری استان خوزستان
کد مطلب: 150741
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *