۰
سه شنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۱۵:۵۱

رویای عدالت

سید مسعود آریادوست
قلم ما این روزها به‌سان تابوتی شده که همنشین با حمل مردگان است. شب و روز ندارد و همیشه آبستن خبر مرگ است. دلیل مرگ‌ها هم آنقدر مضحک شده که آدمی گاه از بازگو کردن دلیلش شرم دارد. دلیل مرگش چه بود؟
رویای عدالت
قلم ما این روزها به‌سان تابوتی شده که همنشین با حمل مردگان است. شب و روز ندارد و همیشه آبستن خبر مرگ است. دلیل مرگ‌ها هم آنقدر مضحک شده که آدمی گاه از بازگو کردن دلیلش شرم دارد. دلیل مرگش چه بود؟ افتادن در چاله خیابان؛ سقوط اتوبوس دانشگاه؛ آتش گرفتن بخاری مدرسه؛ اشتباه پزشکی، خودسوزی در اثر فقر... و  اینبار مرگ در خودرو. حتما می‌پرسید تصادف بوده؟ خیر؛ دیوار بر سر سرنشینان جوان خودروی ملی‌مان آوار شد. بپرسید کدام دیوار؟ همان دیوار مسکن مهر. به لیست مرگ‌ها، مرگ در "خودروی زیر دیوار مسکن مهر" را هم اضافه کنید. مرگ دو هموطن جوان مهابادی به‌سان همان مرگ‌های دیگر بود. آری؛ با آن‌ها یک‌دست و برابر است. فرقی ندارند.
مقصر کیست؟ هیچ‌کس. چرا تشویش اذهان عمومی می‌کنید؟ چه کسی گفته زیر دیوار پارک کنند؟
بی‌مروت‌ها؛ شما که پاسختان این است، لااقل تابلوی "پارک زیر دیوار مسکن مهر ممنوع" را هم باب کنید. پاسخ همه مسئولان پاسخی یک‌دست است. کسی جواب تازه‌ای ندارد. خبری از استغفار نیست. استغفار پیش‌کش؛ استعفا کنید.
کفن مسکن مهر تا کی باید زنده‌ها را زنده به گور کند؟ این مصداق کدام عدالت واهی است که ساکنان یک خانه خراب، جان بدهند و بانی خراب این خرابه، آزاد باشد و برای مردم تز روشنفکری صادر کند؟ آیا صحیح است که این واحدها آب و برق نداشته باشند، ولی طر‌فداران هاله نور در یک تور سیاسی، شعارگویان، او را بدرقه کنند؟
مسکن مهر، محمود و حسن ندارد. باید به قانون پاسخ بدهند. 8 ساله‌ی حسن روحانی هم مثل محمود احمدی‌نژاد روبه زوال است. اما تکلیف زیر آوارمانده‌های خانه مهر چیست؟ احمدی‌نژاد می‌گوید من تحویل دادم. وزیرش می‌گوید همین مسکن مهر میلیاردها تومان برای دولت روحانی سود به بار آورده است. تیم روحانی با کتمان این ادعاها می‌گویند مسکن مهر اصلا مسکن نبود. این وسط، مردم به دهان باز مسئولانی نگاه می‌کنند که عدالت یک‌دست را در جامعه اینچنین ساختند.
اکنون این صنعت ساختمان سازی، با همدستی صنعت خودروسازی ملی کشور، دست به دست هم دادند تا زوج جوان مهابادی را از این زندگی یک‌دست خلاص کنند. خرده آهن پراید را که از کف خیابان و زیر دیوار نامهربان مسکن مهر جمع می‌کردند، اوج وقاحت کسانی که به سقف‌های هرزه مسکن مهر افتخار می‌کنند، عیان‌تر شد. اما کو وجدان بیدار؛ کو قانونی که دامان آنها را بگیرد و مجازات کند؟ گویی یک عفو عمومی مادم‌العمر برای آنها صادر شده است.
اینگونه داغ دیگری بر دل هم‌وطنان‌مان امضا شد. قلم ما بار دیگر از سوگ و شیون شما نوشت و چشمان‌مان خیس شد. دریغ از جرعه‌ای عرق بر پیشانی‌‌های پینه بسته‌شان. باشد که این درد تمام شود.
با بیکاری، گرانی، مستاجری، آلودگی هوا و هزار درد دیگر ساخته‌ایم. گفتید اشکنه بخورید؛ خوردیم؛ با پیاز هم خوردیم. گفتید یک وعده باشد؛ یک وعده شد. گفتید نیاز به حضور است؛ حاضر شدیم. گفتید امنیت داریم؛ گفتیم داریم. گفتا شیخا هر آنچه گویی هستم؛ آیا تو چنان‌که می‌نمایی هستی؟ حال می‌گوییم شما فقط مردمی باشید؛ آیا هستید؟ در خانه 30 متری که صدای خصوصی‌ترین نجواهای همسایگان را بالاجبار باید بشنوی زندگی دارید؟ چند ماه پیش یک خانواده 11 نفره را دیدم که در 50 متری زندگی می‌کردند. از آن عدالت توزیع شده‌ی یک‌دست، این به آن‌ها رسیده است.
 
کد مطلب: 103276
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *