باخت سنگین به ژاپن از زمانی کلید خورد که بازیکن ژاپن پشت محوطه جریمه ایران، خود را به زمین انداخت و مدافعان ایران به جای آنکه به دنبال توپ بروند، به سمت داور رفتند اما بازیکن ژاپن بلند شد و توپ را سانتر کرد و توپ گل شد. اینجا مقصر، بازیکنانی بودند که با این همه تجربه، توپ را در جریان بازی رها کردند چون فکر میکردند داور به بازیکن حریف اخطار می دهد، یا توپ به اوت می رود که با بدشانسی بازیکنان ایران، این اتفاق نیفتاد. جالب اینجاست که همه بازیکنان در این تقصیر شریک بودند. اعتراض به داور توسط بازیکنان ایران، همواره یک بخش جدایی ناپذیر از بازی آنها بوده که با چراغ سبز کیروش هم همراه بوده؛ چراکه کی روش، خود معترض اصلی به تصمیمات داوران است. دومین بدشانسی هم برخورد توپ با دست پورعلیگنجی هنگام تکل روی بازیکن حریف بود که یک پنالتی بادآورده نصیب ژاپن کرد و همین دو گل در ده دقیقه، باعث فروپاشی ایران شد.
در نگاه اول، ایران و کیروش قربانی بدشانسی شده اند که تا حدی هم درست است. اما این تمام ماجرا نیست. اگرچه باخت سنگین به ژاپن از همان اشتباه جمعی مدافعان کلید خورد، اما زمینه ساز این باخت، ترکیب اولیه تیم در مقابل ژاپن بود. مهدی طارمی محروم بود اما جایگزین او، کریم انصاریفرد، سامان قدوس، یا مهدی ترابی نبودند. وحید امیری جایگزین طارمی شده بود و مانند جامجهانی، سردار آزمون در خط حمله تنها بود. کیروش، ترکیبی محتاطانه برای تیم انتخاب کرد و با آن ترکیب، ۵۵ دقیقه نتوانستیم گل بزنیم و روند حملات تیم هم به گونه ای نبود که ایران بتواند گل بزند. مگر آنکه انصاریفرد، قدوس و ترابی زودتر به زمین می آمدند. همین ترکیب دفاعی، طراوت حمله را از ایران گرفته و زمینه ساز باخت ایران شد.
در زمان مربیگری کیروش، ایران به گل نخوردن عادت کرده و به همین خاطر هم هست که وقتی گل اول را دریافت میکند، سخت می تواند به بازی برگردد. کیروش در صد بازی سرمربی تیم ملی ایران بوده اما به یاد نداریم که ایران از حریفی گل اول را خورده باشد و آن باخت را به برد تبدیل کند. در این بازی هم همین اتفاق افتاد.
حالا یکی از بهترین تیمهای تاریخ فوتبال ایران، به ایران باز می گردد و از همین فردا گمانهزنی برای ماندن یا رفتن کیروش آغاز می شود. کیروش هشت سال سرمربی ایران بود. کیروش مربی گرانی بود اما ایران را در ردهبندی فیفا در صدر تیمهای آسیایی قرار داد و سالها در این رتبه حفظ کرد. کیروش دو بار ایران را به سادگی به جامجهانی برد. کیروش بازیکنسالاری را – اگر از مورد سردار آزمون کمی چشمپوشی کنیم – از تیم ملی ایران حذف کرد تا در دوران مربیگری او، شاهد اختلاف و دودستگی بین بازیکنان نباشیم. کیروش، بویژه در چهار سال اخیر دو تیم با قابلیتهای یکسان ایجاد کرد و هیچ بازیکنی، خود را بازیکن ذخیره همیشگی نمیدانست. در همین جام، او به جز دروازهبانان ذخیره از تمام بازیکنانش استفاده کرد. کیروش سطح تیم ملی فوتبال ایران را تا سطح یک تیم قابل احترام برای کل رقیبان ایران در آسیا و حتی جهان ارتقا داد.
کیروش اما در عین حال در این هشت سال، افتخار بزرگی برای فوتبال ایران کسب نکرد. صعود به دور دوم جام جهانی یا کسب قهرمانی در جام ملتهای آسیا، آرزوی مردم ایران با یک مربی بزرگ بود که کیروش نتوانست حتی با نمایش فوتبالی نتیجهگرا هم این آرزوها را عملی کند. او همواره از حمایت مردم برخوردار بود اما با مصاحبه تند و تیز پس از پایان بازیهای ایران در جام جهانی روسیه و تداوم این مصاحبهها حتی تا امارات، جو فوتبال ایران را به سمت یک دوقطبی مسموم سوق داد تا نشان دهد حاشیه را بیش از متن دوست دارد.
تکلیف کیروش همین روزها روشن میشود. اگر او از ایران برود، دشوار است یک مربی در سطح او برای فوتبال ایران پیدا کرد و از آنسو خودش میداند اگر در ایران بماند، علاوه بر آنکه شاهد تقابل جدیتر منتقدانش خواهد بود، با تداوم روند قبلی در مصاحبههای پرحاشیه، تنها به اختلافات در فوتبال ایران دامن میزند. شاید خالی بودن ویترین کیروش از جام در ایران، نقطه منفی بزرگی در کارنامهاش باشد، اما نمیتوان این را انکار کرد که کیروش حتی اگر برود، بزرگترین و تاثیرگذارترین مربی تاریخ تیم ملی فوتبال ایران بوده است.
"حرف ساده امروز" را در
مردم سالاری آنلاین پیگیری کنید:
www.mardomsalari.ir
mardomsalari1@