آنهایی که از نقش توپ جمعکنهای فوتبال با خبر هستند خوب میدانند که گاهی بازیهایی که ما از نتیجهاش حرص میخوریم حاصل استراتژی توپ جمعکنهاست!
به گزارش ایسنا، روزنامه شهروند نوشت: «شاید ما که فوتبال را در تلویزیون تماشا می کنیم آن قدرها از پشت پردهای که کنار زمین بازی اتفاق می افتد با خبر نشویم. اما آنهایی که از نقش توپ جمعکنهای فوتبال با خبر هستند خوب میدانند که گاهی بازیهایی که ما از نتیجهاش حرص میخوریم حاصل استراتژی توپ جمعکنهاست! علیرضا زینالی که از ١٥ سالگی به عنوان توپ جمع کن وارد زمین فوتبال شده یکی از توپ جمع کن هایی بوده که هر وقت تیم محبوبش از نتیجه عقب می افتاد خیلی سریع توپ را برای دروازه بان حریف می انداخت تا به قول خودش هم روی اعصاب گلر برود و هم بازی را سریع تر به جریان بیندازد. او که در ١٠ سال اخیر به عنوان توپ جمع کن و بعد هم عکاس ورزشی در بیش از ٥٠٠ بازی شرکت کرده از سختی های کار، حق و حقوق، ارتباط با بازیکن ها و مواقعی می گوید که یک مربی برای عوض کردن نتیجه بازی به نفع خودشان به توپ جمع کن ها هم دستور می دهند.
چند سالتان بود که توپ جمعکنی را شروع کردید؟
١٥ سال داشتم. توپ جمعکنی را از شهریور سال ٨٧ شروع کردم.
چطور با این کار آشنا شده بودید؟
یکی از همکلاسیهایم توپ جمعکن بود و برای من تعریف میکرد که به ورزشگاه میرود و بازیکنهای فوتبال را از نزدیک میبیند. همیشه به او اصرار میکردم من را هم با خودش ببرد و بازیکنها را ببینم تا این که یک روز کاری برایش پیش آمد و خودش نمیتوانست برود و به همین دلیل مرا به جای خودش فرستاد. از همان بازی با مسئول توپ جمعکنها آشنا شدم و گفت فردا هم برای بازی استقلال و اهواز بیا.
نخستین بازی که به عنوان توپ جمعکن وارد ورزشگاه شدید را به خاطر دارید؟
بازی سایپا و کروفچی بود که ریوالدو هم آمده بود.
توپ جمعکن شدید تا فوتبالیستها را از نزدیک ببینید؟
بله دوست داشتم کنار زمین و نزدیکتر به بازیکنها باشم تا بتوانم آنها را ببینم و عکس بگیرم.
درس را تا چه مقطعی ادامه دادید؟
رشته تحصیلیام فناوری اطلاعات بود و تا فوق دیپلم بیشتر ادامه ندادم.
واقعیت این است که توپ جمعکنی عشق به همین چیزها مثل دیدن بازیکنان فوتبال و عکس انداختن است اما عدهای از همکارانت بارها در مصاحبههایشان گفتهاند که وقتی وارد این فضا شدند فهمیدند باز هم دسترسی به بازیکنان خیلی راحت نیست. منظورم این است که میگویند بعضی از فوتبالیستها خودشان را میگیرند یا برای طرفداران کلاس میگذارند.
بله این اتفاق میافتد. خیلی از بازیکنها ورزشکارها هستند که خودشان را میگیرند البته فقط فوتبالیستها نیستند خیلی از ورزشکارهای رشتههای دیگر ورزشی هم همین طور هستند.
کدام فوتبالیستها بیشتر این اخلاق و رفتار را داشتند؟
آنهایی که ملیپوش بودند بیشتر خودشان را میگرفتند. البته بازیکنهای خوش اخلاقی مثل وحید طالب لو، کریم باقری و محمد محمدی هم بودند که به طرفدارانشان روی خوش نشان میدادند و خیلی راحت عکس میانداختند.
یک حاشیهای که در کار توپ جمعکنی وجود دارد این است که توپ جمعکنها بیطرف نیستند و موقع بازی اگر تیمشان عقب باشد توپ را زودتر به بازیکن میدهند و اگر جلو باشد توپ را دیرتر به زمین میاندازند. از این کارها هم میکردید؟
به هر حال این موضوع جزو کار و استراتژی توپ جمعکنها است. مثلا سر بازیهای ایران موقعی که عقب بودیم سعی میکردیم توپ را زودتر بیندازیم و موقعی هم که جلو بودیم طبعا توپ را دیرتر میانداختیم.
مربی تیمها هم به شما میگفتند که توپ را چطور یا چه زمانی بیندازید؟
اگر تیمشان جلو بود و ما توپ را زود میانداختیم یک چیزی به ما میگفتند. مثلا یادم است آن زمان که افشین پیروانی سرمربی پرسپولیس بود - فکر کنم با فولاد خوزستان بازی داشتند - من توپ را زود انداختم و او سرم داد زد!
در این ١٠ سال در چند بازی فوتبال حضور داشتید؟
حدود ٥٠٠ بازی. البته در یک سری از بازیها به عنوان توپ جمعکن و تعدادی را هم به عنوان عکاس.
از چه زمانی عکاسی را شروع کردید؟
سال ٩٢ استقلال با مس کرمان بازی داشت. نیمه نخست بازی توپ جمعکن بودم و نیمه دوم کاور پوشیدم و عکاسی کردم. از شانس من بازی خداحافظی فرهاد مجیدی بود و توانستم عکسهای خوبی از حاشیههای بازی بیندازم.
نخستین بازی که ٩٠ دقیقه عکاسی کردید چه بازی بود؟
بازی پرسپولیس و میلان بود که مالدینی و گتوزو هم آمده بودند.
روی اعصاب دروازهبانها میرفتم
برای یک توپ جمعکن این که پستش در کدام قسمت زمین باشد مهم است؟ اصلا کدام قسمت زمین برای یک توپ جمعکن بهتر است؟
ببینید اولش که توپ جمعکن میشوی، پست روبه رو را به تو میدهند (یعنی در طول و مقابل نیمکت بازیکنها) اینجا جای خیلی خوبی نیست یکی از دلایلش هم این است که تماشاگرها سنگ میزنند و دلیل دومش هم این است که آنجا زیاد سخت نیست چون ٦ نفر در آن نقطه هستند. یک مقدار که سطح توپ جمعکن بالاتر میرود، سمت نیمکت بازیکنها میایستد و بعد از این سطح که بالاتر میروی پشت دروازه را به تو میسپارند چون این منطقه خیلی حساس است.
این قاعده و قانون را لیدر توپ جمع کنها تعیین میکند؟
راستش نه. جایی نوشته نشده اما من به صورت تجربی متوجه شدم. پشت دروازه به خاطر این که میتوانی توپ را زودتر به دروازهبان بدهی تا کمتر وقت تلف کند و اگر این کار را نکند ممکن است کارت زرد بگیرد، بنابراین پشت دروازه برای توپ جمعکنها منطقه خیلی حساستری است.
وقتی پشت دروازه بودید دروازهبانی بود که توپ را به او زود بدهی اما وقت تلف کند؟
بازی که خیلی ناراحت شدم و نتوانستم کمک کنم بازی ایران و عربستان بود که زمان علی دایی باختیم و به جام جهانی نرفتیم. دروازهبان عربستان خیلی وقت تلف میکرد و اعصابم را خرد کرده بود اما آخر هم از داور کارت زرد نگرفت ولی به هر حال در خیلی از بازیها هم کارم را میکردم و تاثیر میگذاشتم یعنی وقتهایی که میخواستم بازی زود شروع شود توپ را زود میانداختم و وقتهایی هم که دوست نداشتم یک مقدار دیرتر توپ را میانداختم! (باخنده)
پس خیلی وقتها که دروازهبانها به خاطر وقت تلف کردن کارت زرد میگیرند کار توپ جمعکنها است.
فرقش ٢٠، ٣٠ ثانیه است! (باخنده) این که روی اعصاب گلر میروی اثر دارد. مثلا موقعهایی که دروازهبان تیمش جلو است میخواهد وقت تلف کند و وقتی توپ جمعکن توپ را برای او زودتر میاندازد اعصابش خرد میشود! همین موضوع حتی باعث میشود گل هم بخورد.
روی اعصاب کدام دروازهبان رفتید که باعث شده گل بخورد؟
بازی استقلال و داماش گیلان بود که استقلال یک بر صفر عقب بود. آن موقع نظر محمدی دروازهبان داماش بود، من پشت دروازه بودم و توپ را سریع به زمین میانداختم و دست آخر هم استقلال ٣ بر یک بازی را برد.
یعنی توپ جمعکنها این قدر در نتیجه بازیها تاثیرگذار هستند؟
شاید هم این تلقین من است که فکر میکنم در نتیجه بازی این قدر تاثیرگذار بودم! (باخنده) ولی به هر حال بیتاثیر هم نیستیم. به نظر من توپ جمعکنها همانطور که در مشهد هم باعث جنجالهای زیادی شدهاند قطعا تاثیرگذار هستند. چون این یک حق میزبانی است که یک تیم دارد و طبیعی است که این اتفاقها بیفتد.
وقتی توپ بین تماشاگرها میافتد توپ را برای توپ جمعکن میاندازند؟
خدا را شکر از شانس من همیشه وقتی توپ بین تماشاگرها میافتاد توپ را میدادند ولی خیلی وقتها تماشاچی توپ را نمیدهد! مثلا در بازی ایران و کره جنوبی توپ بین تماشاگران افتاد و ندادند. بعدا هم که تدارکات دنبالش رفت تماشاچی توپ را با خودش برده بود.
سختترین جایی که توپ افتاده است و مجبور شدید بروید و توپ را بیاورید کجا بود؟
تونل پایین ورزشگاه آزادی، همان جایی که چند وقت پیش یکی از لیدرها به داخلش افتاد. من باید از آنجا پایین میپریدم و بعد دوباره دستم را میگرفتم به دیوار و میآمدم بالا. چون ممکن بود در این فاصلهای که من میرفتم و توپ را میآوردم دروازهبان توپ بخواهد و توپ نباشد خیلی استرس داشتم.
سختی کار یک توپ جمعکن در فوتبال چیست؟
یکی از سختیهای کار ما این بود که در بازیهای مهم تماشاچیان سنگ و نارنجک پرتاب میکردند و احتمال داشت با توپ جمعکن برخورد کند. یادم است در جام حذفی بازی استقلال-پرسپولیس بود و من رفتم پشت دروازه رحمتی ایستادم تا سنگ و نارنجک به من نخورد. البته فقط هم سنگ و نارنجک نیست! حتی بطری و گوشی موبایل هم پرت میکنند.
تا به حال حادثهای برای شما پیش آمده؟
موقعی که توپ جمعکن بودم نه؛ اما وقتی عکاس شدم در داربی ٤ بر ٢ استقلال، پرسپولیس را برد، یک نارنجک زدند که خورد به دستم و خونریزی کرد.
به تجهیزات و دوربینتان آسیبی نرسید؟
خیر؛ خدا را شکر.
توپهایی که بازیکنها در بازی شوت میکنند چطور؛ با شما برخورد نکرده؟
در یکی از داربیها مرحوم هادی نوروزی یک شوت زد که به کتفم برخورد کرد.
چند وقت پیش کلیپی در فضای مجازی پخش شد که در آن کریس رونالدو شوتی زد و توپش به یکی از تماشاچیان برخورد کرد و به همین دلیل بلافاصله کنار زمین رفت و از تماشاگر عذرخواهی کرد و حتی پیراهنش را به او داد. تا به حال در تیمهای ایرانی این اتفاق افتاده که فوتبالیستی برود و عذرخواهی کند؟
اتفاقا چند روز پیش من هم این کلیپ رونالدو را دیدم و تعجب کردم که وسط بازی اصلا چطور متوجه شد. شاید به خاطر این که یک نفر رفت سمت تماشاچی و مداوایش کرد اما به هر حال در ایران این اتفاق نمیافتد یا حداقل من ندیدهام. شاید دلیلش این باشد که بازی خیلی ذهن بازیکن را درگیر میکند و وقتی توپ به کسی برخورد میکند، فوتبالیست متوجه نمیشود. به هرحال به خاطر دارم یک بار در تمرین استقلال فرهاد مجیدی شوتی زد که توپ به دوربین یکی از عکاسها برخورد کرد و دوربینش از وسط شکست.
فرهاد مجیدی بابت این حادثه چکار کرد؟ پول دوربینی که شکسته را پرداخت کرد؟
یادم نیست؛ راستش اصلا نپرسیدم.
الان اگر این اتفاق بیفتد و بازیکن توپی شوت کند که دوربین یک عکاس بشکند، پولش را میدهد یا نه؟ اصلا وظیفه دارد که این کار را بکند؟
وظیفهای نیست؛ شاید اگر این اتفاق بیفتد یک بازیکن با خواست خودش خسارت را جبران کند.
یعنی یک توپ جمعکن یا عکاس و تجهیزات عکاسی در ورزشگاه بیمه ندارند؟
ببینید ما میتوانیم تجهیزاتمان را با هزینه شخصی خودمان بیمه کنیم اما هزینهاش خیلی زیاد است. فکر میکنم یک عکاس بابت تجهیزات عکاسیاش باید سالیانه حدود ٣ تا ٤ میلیون حق بیمه پرداخت کند که به نسبت حقوقش اصلا صرف نمیکند!
دورانی که توپ جمعکن بودید هم تحت پوشش بیمه حوادث یا مسئولیت نبودید؟
پول هم به زور به ما میدادند چه برسد به بیمه!
عکاس حرفهای با بازیکنها صمیمی نمیشود
از حق و حقوق یک توپ جمعکن بگویید؟ چقدر پول میگرفتید؟
تا دو سال اول که پولی نمیدادند. سال ٨٩ ما خیلی اعتراض کردیم و در نهایت هر بازی لیگ را ٦ هزار تومان میدادند که البته ١٠ درصد هم مالیات کم میشد و ٥ هزار و ٤٠٠ تومان دست ما را میگرفت.
بازیهای آسیایی چطور؟
دوبرابر بود؛ یعنی ١٢ هزارتومان البته باز هم مالیات کم میشد.
سر ماه حقوق میگرفتید یا برای هر بازی با شما تسویهحساب میکردند؟
هر ٣، ٤ ماه یکبار یکجا پولمان را میدادند.
برای ٩٠ دقیقه بین ٦تا ١٢ هزارتومان! کم نبود؟
راستش الان که عکاسی میکنم و با این کار مقایسهاش میکنم به نظرم پول توپ جمعکنی خیلی خوب بود! منظورم این است که با ١٢میلیون تجهیزات عکاسی ٥٠ هزار تومان بابت حقالتصویر میگرفتم ولی برای توپ جمعکنی تجهیزاتی لازم نیست.
یعنی درآمد یک توپ جمعکنی از عکاس ورزشی بهتر است؟
بله؛ به نظر من به نسبت آن زمان و به نسبت تجهیزات عکاسی پول توپ جمعکنی بهتر بود؛ البته من الان نمیدانم توپ جمعکنها چقدر میگیرند اما اگر ١٠ تا ١٥ هزارتومان هم بگیرند باز به نسبت عکاسی که حساب کنیم، بهتر است. من از سهم خودم حرف میزنم و شاید عکاسها این نظر را نداشته باشند اما به هر حال چون در هر دو کار تجربه دارم، فکر میکنم پول عکاسی به نسبت تجهیزات و سرمایهاش خیلی کم است.
الان نرخ حقالتصویر ورزشی چقدر است؟
میانگین ٥٠ تا ١٢٠ هزار تومان؛ مثلا عکسهایی که از تمرین تیمها میگیریم ٥٠ تومان و عکسهای بازیکنها از ٧٠ تا ١٢٠ یا نهایتا ١٥٠هزارتومان.
بعضی از فوتبالیستهای مطرح دنیا قبلا کنار زمین توپ جمعکن بودهاند. شما هم بعد از توپ جمعکنی تصمیم گرفتید عکاس ورزشی شوید؛ این تغییر چطور اتفاق افتاد؟
از نوجوانی به عکاسی علاقهمند بودم. به همین دلیل زمانی که توپ جمعکن بودم با گوشی موبایلم که خیلی هم بیکیفیت بود، عکاسی میکردم؛ مثلا از نیمکت بازیکنها و دروازهبانهایی که نزدیکشان بودم، عکس میگرفتم و آن موقع یک سایت طرفداری به نام تاپ گل بود که عکسهایم را در آن منتشر میکردم. یادم است که بعد از بازیها سریع به خانهمان می رفتم و کابل موبایلم را به کامپیوتر وصل و عکسها را در این سایت آپلود میکردم. خیلی از دوستانم از عکسهایم استقبال میکردند و از این که دوستشان نزدیک بازیکنها بوده و توانسته عکس بیندازد. تا این که ٢٦ مرداد ماه سال ٩٢ دوربین خریدم و فردای آن روز استقلال برای بازی با بوریرام تایلند در ورزشگاه آزادی تمرین داشت. برای این بازیها دوربینم را هم با خودم بردم. تمرین که تمام شد، عکاسی را شروع کردم و همان روز با یکی از عکاسان ورزشی به نام رضا سعیدیپور دوست شدم که او سرنوشت من را رقم زد و عکاسی را به من یاد داد.
بعضی از عکاسهای ورزشی به واسطه آشنایی که با فوتبالیستها پیدا میکنند، عکاس شخصی آنها هم میشوند؛ برای عکسگرفتن به خانه بازیکنها هم میروید؟
راستش وقتی توپ جمعکن بودم خیلی دوست داشتم با بعضی از فوتبالیستها صمیمی باشم ولی الان که عکاسی میکنم اصلا دلم نمیخواهد. دلیلش هم این است که اگر با بازیکنی صمیمی باشی نمیتوانی هر عکسی که از او میاندازی را منتشر کنی؛ چون ممکن است در حالتی باشد که دلش نخواهد عکسش منتشر شود. البته من با وحید طالبلو خیلی صمیمی بودم ولی به هر حال وقتی در یکی از بازیها گل بدی خورد، عکسش را انداختم و منتشرش کردم.
ناراحت نشد؟
نه؛ خودش اخلاقم را میداند.
ولی خودتان گفتید موقعی که توپ جمعکن بودید خیلی بیطرف نبودید و به نفع بازیکنان کار میکردید.
شاید موقعی که توپ جمعکن بودم به نفع آنها کار میکردم ولی توپ جمعکنی کار حرفه ای نیست اما عکاسی یک کار حرفهای است و نباید کار و رفاقت را با هم قاطی کرد. ضمن این که بالاخره توپ جمعکنی کار شخصی نیست و لیدر هم به توپ جمعکنها خط میدهد و مجبور هستی که همان کار را بکنی که به تو میگویند.
به عنوان عکاس ورزشی به غیر از فوتبال از بازیهای ورزشی دیگری هم عکاسی میکنید؟
بله از والیبال و بسکتبال هم عکاسی میکنم.
بهترین عکس ورزشی که گرفتید چه عکسی بود؟
یک عکس نیست چند تا بودند؛ مثلا یک عکسی بود که از سید محمد موسوی و شهرام محمودی در زمین والیبال گرفتم که این عکسم دیپلم افتخار تصویر سال را گرفت. یک عکس دیگر بود که از بسکتبالیستها گرفتم و در دوربین نت اول شد. بین عکسهای فوتبالی هم یک عکس بود که پارسال سر تمرین تیم ملی از کیروش انداختم و خیلی مورد توجه قرار گرفت.