دیپلماسی ایرانی: محمد مرسی، رئیس جمهور مصر، قرار است برای شرکت در اجلاس سران عدم تعهد در یک سفر چهار ساعته به ایران بیاید. این در حالی است که ایران اعلام کرده است که قرار است در حاشیه اجلاس عدم تعهد نشستی در مورد بحران سوریه برگزار کند. رامین مهمانپرست روز گذشته با اشاره به طرح محمد مرسی در نشست مکه مبنی بر همکاری چهارجانبه ایران، عربستان، ترکیه و ایران برای حل مسئله سوریه، از رایزنی های میان ایران و مصر در این مورد خبر داد. آیا سفر محمد مرسی می تواند گره ای از کار فروبسته بحران در سوریه بگشاید؟ این سوالی است که با جاوید قربان اوغلی، مدیرکل پیشین آفریقای وزارت خارجه در میان گذاشته ایم. متن این مصاحبه در زیر آمده است:
سفر محمد مرسی به تهران را تا چه اندازه حائز اهمیت می دانید؟
حضور آقای مرسی در این اجلاس حایز اهمیت است و درمصاحبه چندی پیش با سایت دیپلماسی ایرانی اشاره کردم که ایران باید همه ظرفیت دیپلماتیک خود را به کار بگیرد تا مرسی در اجلاس شرکت کند. دلیل این هم واضح است؛ اول اینکه مصر از بنیانگذاران جنبش عدم تعهد و کشوری تاثیرگذار در این تشکل جهانی و یکی از بانفوذترین کشورهای جهان عرب و شاید جهان اسلام است. دیگر اینکه مصر ریاست جنبش را در حال حاضر به عهده دارد و عدم حضور آقای مرسی برای تحویل آن به رییس جدید نوعی بی احترامی تلقی می شود. نکته مهم دیگر این است که محمدمرسی پس از ۳۰ سال حکومت دیکتاتوری حسنی مبارک با رای مردم انتخاب شده و اولین رییس جمهور منتخب و غیر نظامی این کشور از زمان سرنگونی حکومت پادشاهی در این کشور در سال ۱۹۵۲ است. بنابراین حضور آقای مرسی در اجلاس تهران علاوه بر اینکه باعث وزن اجلاس سران را که هر سه سال یک بار برگزار می شود، افزایش می دهد، اعتباری برای کشورمیزبان نیز خواهد بود.
محمد مرسی در اجلاس مکه طرحی مبنی بر همکاری ایران، مصر، ترکیه و عربستان در حل موضوع سوریه ارائه کرده بود. به نظر شما این چهار کشور تا چه اندازه می توانند در مورد سوریه همکاری کنند؟
واضح است که این چهار کشور در موضوع سوریه اشتراک نظر ندارند و در جهت مخالف یکدیگر هستند.عربستان سعودی و ترکیه در کنار بازیگرانی مثل قطر از مخالفین اسد حمایت می کنند و ایران به طور آشکار از دولت بشار اسد حمایت می کند. با این وجود باید توجه داشت که سیاست تابعی از قدرت است و لذا تحولات اخیر سوریه می تواند تغییراتی را در مواضع هر یک از این کشورها ایجاد نماید. از این منظر، فکر می کنم ابتکارآقای مرسی که ظاهرا در اجلاس مکه با وزیر خارجه کشورمان مطرح شده از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است و می تواند رهیافتی خارج از حیطه قدرتهای جهانی برای برون رفت از بحران سوریه باشد. این کشورها چهار رکن اصلی و تاثیر گذارترین کشورها در جهان اسلام هستند وهمکاری این چهار کشور نه فقط در مسئله سوریه بلکه در هر موضوعی می تواند تعیین کننده باشد.
شما به موضع عربستان، ترکیه و ایران اشاره کردید. موضع مصر در قبال تحولات سوریه چیست؟ آیا مصر هم در جناح عربستان و ترکیه قرار می گیرد؟
با توجه به این که دولت مصر به تازگی از یک انقلاب سر بر آورده است و مقامات این کشور هنوز به نقطه تعادل در سیاست خارجی نرسیده اند نمی توانیم با قاطعیت بگوییم که در کجا ایستاده است. مصر یکی ازکشورهای مهم و تاثیرگذار در جهان عرب و جهان اسلام است و جایگاه آن ربطی به این ندارد که چه کسی در این کشور حکومت کند. مصر با توجه به وسعت سرزمینی، جمعیت، تمدن تاریخی همواره نقش و جایگاه مهمی در جهان اسلام دارا بوده است. الان هم رهبران جدید این کشور به دنبال این هستند که این جایگاه را در جهان اسلام و جهان عرب احیا کنند. این به آن معناست که مصر قبل از این که به دنبال ایجاد تنش در روابط با جهان عرب باشد، به دنبال این است که دست به اقداماتی بزند که جایگاه و تاثیر گذاری خود را در جهان اسلام و جهان عرب بازتعریف کند.
بنابراین نمی توانیم تعریف مشخصی از سیاست مصر در قبال تحولات سوریه ارائه دهیم. کما این که در مورد اسرائیل و فلسطین نیز نمی توان دقیق گفت که سیاست مصر چیست. از یک سو هنوز تحولی چشمگیر در موضوعات اساسی روابط قاهره با اسرائیل رخ نداد و از سوی دیگر برخی از اقدامات دولت جدید بارقه های امیدی را برای تغییر مصر با آنچه که در دوران مبارک شاهد بودیم، به نمایش گذاشته است که نمونه روشن آن رویکرد مصر در باره فلسطین است.
به نظر می رسد کنشگران سیاسی چه در داخل این کشور و چه قدرتهای جهانی در تلاشند تا بر سیاستهای این کشور تاثیر بگذارند. به همین دلیل است می گویم این کشور هنوز به نقطه تعادل در سیاست خارجی خود نرسیده است.
با توجه به این که ایران حامی انقلاب های عربی خصوصا در مصر بود و عربستان مخالف این انقلاب محسوب می شد، چرا مرسی در اولین سفر خارجی خود عربستان را انتخاب کرد؟ چرا ایران این جایگاه را پیدا نکرد؟
متاسفانه ایران امروز از وجهه خوبی در منطقه و جهان برخوردار نیست و بر خلاف گذشته ایران تبدیل به تابویی شده که برای دیگر کشورها برای برقراری روابط عادی جاذبه ای ایجاد نمی کند. کشورها دنبال دردسر نیستند و وقتی به موقعیت کنونی ایران نگاه می کنند در خوشبیانه ترین شکل ممکن منتظر زمان لازم برای برداشتن گامهایی برای رابطه بهتر با ایران می مانند. این کشورها در خلاء زندگی نمی کنند و تعهداتی در قبال جهان و کشورهای تاثیر گذار دارند. این وجهه و جایگاه ایران در منطقه و جهان یکی از تبعات سوء عملکرد سیاست خارجی در چند سال گذشته است؛ وگرنه چرا باید آقای مرسی برای ۴ ساعت به تهران بیاید و از قبل هم اعلام کند که این سفر ربطی به روابط دو جانبه ندارد و قرار نیست روابط دو کشور به مسیر عادی بازگردد و تاکید کند که سفر مرسی فقط برای تحویل ریاست به ایران خواهد بود.
دلیل این مسئله چیست؟
به دلیل سیاست هایی که در سالهای اخیر در سیاست خارجی در پیش گرفته ایم. قبلا جایگاه ما خصوصا در دولت اصلاحات به گونه دیگری بود. به یاد داریم که در دوره آقای خاتمی تا مرز امضای قرارداد امنیتی با عربستان سعودی پیش رفتیم. معنا دیپلماتیک این مسئله این بود که دو کشور به حدی از اطمینان متقابل دست یافته اند که می توانند این قرارداد را امضاء کنند. واضح است این بدان معنا نیست که رقابت بین ایران و عربستان در مسائل منطقه ای از بین رفته بود. رقابت بین ایران و عربستان برای زعامت بر جهان اسلام و هژمونی در منطقه همواره وجود داشته است، حتی در زمان رژیم پهلوی هم این رقابت وجود داشت. با این وجود دو کشور توانستند در دوره ای به بازتعریفی از منافع خود دست یابند و بر نقاط اشتراک که بیشتر از نقاط افتراق است دست بگذارند. ولی در سالهای گذشته به دلایل منطقه ای و بین المللی، این روند شکل دیگری گرفته است.
منظور شما از این دلایل منطقه ای و بین المللی چیست؟
منظور سیاست ها و جهت گیری های دولت نهم و دهم در سیاست خارجی از جمله در پیش گرفتن رویکرد باصطلاح تهاجمی در سیاست خارجی است. این مسئله را در مباحث هلوکاست، مدیریت جهانی، رویکرد پرونده هسته ای و ... دیده می شود. این رویکرد موجب شد که نقاط افتراق ما با کشورهای جهان به مرور بر نقاط اشتراک فزونی گیرد و به جای همکاری به چالش و درگیری کشیده شود. تقابل در روابط دو جانبه ایران و عربستان از همین جنس است و بر این اساس عربستان هم از تمام امکانات مالی و نفوذ خود در کشورهای عربی و اسلامی بهره می گیرد تا بتواند بر کشور رقیب خود یعنی ایران غلبه کند. بنابراین رابطه تفاهمی بین دو کشور به رابطه تقابلی تبدیل شده است.
بحران سوریه تا چه اندازه در این مسئله دخیل بوده است؟
بحران سوریه مسئله ای حادث است که در یکی دو سال گذشته رخ داده است. تخریب روابط ایران با عربستان مربوط به الان نیست و قبل از بحران کنونی سوریه رخ داد.
سفر اخیر آقای احمدی نژاد را چگونه ارزیابی می کنید؟ این سفر تا چه اندازه در بهبود روابط ایران و عربستان موثر بوده است؟
در ابتدا باید بگویم در عرف دیپلماتیک مرسوم نیست که رئیس یک کشور چند بار به یک کشورسفر کند و متقابلا پاسخی در خور و حتی در سطح وزیر خارجه صورت نگیرد. آقای احمدی نژاد با هیئتی بلندپایه در اجلاس مکه شرکت کرد و بدون دستاورد جدی به کشور بازگشت. آنچه که با حضور تیم بلند پایه دولت شامل رئیس جمهور، معاونین و چند وزیر حاصل شد، با اعزام وزیر خارجه و حتی معاون وزیر خارجه نیز به دست می آمد. چرا که مسئله سوریه در دستور کار این اجلاس بود که مسئله تعلیق عضویت سوریه در سازمان همکاری اسلامی با اجماع صورت گرفت و ما نتوانستیم بر این موضوع تاثیری بگذاریم.
در مورد اینکه تا چه اندازه این سفر بر روابط دو جانبه ایران و عربستان تاثیرگذار بوده است باید گفت شاید هدف این سفر گذاشتن مرهمی بر زخم های روابط ایران و عربستان بوده است ولی به نظر من چنین اتفاقی نیفتاده است. اگر آقای احمدی نژاد مدعی است در این سفر به این هدف دست یافته، عربستان باید در سطح مناسب (پادشاه) و یا حداقل ولیعهد در اجلاس سران عدم تعهد شرکت کند که اخبار و شواهد حکایت برخلاف این است و به گفته وزیر خارجه کشورمان قائم مقام وزیر خارجه عربستان ریاست هیات کشورش را به عهده خواهد داشت.
البته گفته می شود برخلاف دفعات گذشته، پادشاه عربستان استقبال گرمی از آقای احمدی نژاد کرد که به نظر من علت این را باید در تحولات منطقه جستجو کرد و ربطی به روابط دوجانبه ندارد.
شما به مسائل منطقه ای به عنوان علت استقبال عربستان از رئیس جمهور ایران اشاره کردید. این مسائل منطقه ای دقیقا چه هستند؟
گمانه زمانی هایی مبنی بر حمله اسرائیل به ایران وجود دارد. در دو سه هفته گذشته شاهد انتشار حجم انبوهی از خبرها و تحلیل ها در این مورد بوده ایم. این شایعات و بحث ها با واکنش مقامات سیاسی و نظامی ما مواجه شده است. واکنش مقامات جمهوری اسلامی ایران به این بحث ها هم نشان می دهد که این موضوع فقط در حد شایعه نیست و بر اساس احتمالات موضع اتخاذ می کنند.
در این رابطه احتمال استفاده اسرائیل از فضای عربستان برای حمله به ایران در رسانه ها مطرح شده است. آنطور که مشخص است آمریکا با هرگونه اقدام نظامی علیه ایران حداقل تا زمان انتخابات مخالف است. به نظر می رسد در این مورد اختلافات جدی بین واشنگتن و تلاویو وجود دارد و اسراییل آشکارا از این برگ علیه اوباما استفاده می کند. سفر میت رامنی، رقیب اوباما به اسرائیل و اظهاراتش در این کشور با استقبال شایانی از سوی مقامات اسرائیلی روبرو شد. با توجه به اینکه عربستان یکی از متحدان اصلی آمریکا در منطقه است، برخی از تحلیل گران گمانه زنی کرده اند که استقبال از هیئت ایرانی درهماهنگی عربستان با غرب صورت گرفته است و تایید کننده هشداری است که عربستان به اسرائیل در مورد عدم اجازه استفاده از فضای این کشور برای حمله به ایران داده و حتی تهدید کرده است که با دفاع ضدهوایی با آن مقابله خواهد کرد.
میزبانی گرم از آقای احمدی نژاد می تواند به این معنا تفسیر شود که عربستان می خواهد نشان دهد که علی رغم اختلافات موجود با ایران، خواهان اوج گرفتن تنش ها با همسایه خود، ایران، نیست و مخالف شعله ور شدن آتش جنگ در منطقه است. علاوه بر این، عربستان حتی در زمان جنگ تحمیلی هم علی رغم این که حامی مالی و تسلیحاتی صدام حسین بود، ولی در برخوردهای تشریفاتی و پروتکلی با ما بسیار با احترام برخورد می کرد.
مقامات جمهوری اسلامی اعلام کرده اند که مسئله سوریه در حاشیه اجلاس غیر متعهد ها بررسی خواهد شد. با توجه به سفر محمد مرسی به تهران ممکن است این مسئله به طور جدی مورد بحث و بررسی قرار گیرد؟
به نظر می رسد در حال حاضر بحران سوریه تقریبا به بن بست رسیده است. مواضع بازیگران حامی مخالفان اسد نیز که اندکی از لحن تند چند ماهه عقب نشینی کرده اند موید این امر است. بن بستی که در حلب به وجود آمده و ناتوانی مخالفین در کنترل این شهر و برتری محسوس نیروهای دولتی، استفاده هوشمندانه بشار اسد از اکراد برای تحت فشار قراردادن ترکیه ودر کناراینها، تحولات بین المللی، به خصوص نقش آفرینی های روسیه و چین و کمرنگ شدن تهدیدات هیلاری کلینتون و دیگر مقامات آمریکایی ها نشان می دهد که اوضاع تا حدی به نفع نیروهای دولتی پیش رفته است. در چنین شرایطی حتی کسانی که از مخالفین دولت سوریه حمایت می کردند به فکر تجدید نظر در سیاست های خود می افتند.
در این فضا مرسی به عنوان رئیس کشوری که به تازگی در تحولات عظیمی رخ داده ابتکاری را با مشارکت چهار کشور مصر، ایران و عربستان و ترکیه مطرح کرده که همانطور که قبلا گفتم می تواند در بحران سوریه تاثیرگذار باشد و از اهمیت به سزایی برخوردار است. همکاری چهار کشور که ستونهای اصلی جهان اسلام را تشکیل می دهند بسیار اهمیت دارد. اینکه این چهار کشور چگونه باید با هم به تفاهم برسند به این باز می گردد که چگونه می توانند حداقل های توافق در مسئله سوریه و حداکثر تفاهم در مسائل دیگر جهان اسلام و منطقه را در نظر بگیرند و به اشتراک نظر در این مورد برسند. این همکاری(در صورت تحقق) نه تنها بحران سوریه را به سامانی هدایت می کند بلکه نقطه عطفی در همکاری های کشورهای اسلامی ایجاد خواهد کرد.