چراغپور در همین خصوص گفت و گوی مفصلی انجام داد:
قراردادم با ملوان ثبت نشده
من با باشگاه ملوان قرارداد داخلی امضا کردم تا بتوانم در آکادمی به عنوان مدیر کار کنم. اما هنوز هیچ قراردادی ثبت نشده است. یک هفته کلاس برگزار کردم و کارهای مقدماتی را برای مربیان و کادر فنی برگزار کردم. اما باشگاه اراده اجرا ندارد و می گویند،اوضاع مالی،جو انزلی و نتایج تیم بزرگسالان فعلا اجازه این کار را نمی دهد. به هر حال این استدلال های باشگاه است و می گویند شرایط تیم بزرگسالان ابری و خاکستری است و اوضاع مالی باشگاه خوب نیست.
در ایران اراده درک آکادمی نیست
من برنامه ۳ ساله به باشگاه ملوان ارائه کردم و فقط در ۳ جلسه برنامه ام را توضیح دادم. مقالات خارجی را ترجمه کردم اما این کار استارت نخورد. ما میگوییم چرا فوتبال ما رشد نمیکند و چرا تولید نمیکنیم؟ چون آموزش ما ضعیف است. من تمام منابع را برای آقای محجوب و سایر مسئولان از جمله آقای پیشگاه هادیان توضیح دادم. قرار بود من را خبر کنند که خبری نشد. فقط یکی،دو بار به من پیامک زدند و عذرخواهی کردند. من حتی پیشنهاد پیکان را برای پایه ها قبول نکردم. باید برای تیم پایه ها باید مکانیزم بودجه باشد و حتی مدیرعامل آکادمی انتخاب کنند. اما در ایران این اتفاق نمی افتد و اراده و درکش در ایران نیست. امیدها گنجی هستند که قدرش را نمی دانند.
فرمولی برای درست کردن پایه ها وجود دارد
تیم امید ما با آن تشکیلات محتوا نداشت و این بازیکنان مثل بازیکنان ۱۲،۱۳ بازی می کردند. نمی گویم من می توانم این اوضاع را درست کنم اما فرمولی هست که بتواند این فوتبال در پایه ها را درست کرد. در کشورهای خارجی از آکادمی سود مالی می کنند و حتی هزینه بازیکن خریدن هم کم می شود. در ایران هر سال تیم ها بازیکنان جدید می خرند و ۷ بازیکن از یک تیم می گیرند. مثلا پیکان ۷ بازیکن از تراکتور می گیرد و سال آینده دوباره تراکتور این بازیکنان را نمی خواهد و به فولاد می روند و این روند ادامه دار می شود.
محبوبیت دایی مصرف شد
این سوال که محبوبیت کریمی می تواند مردم را با تیم ملی آشتی دهد را باید بررسی کرد.محبوبیت یک معدن لایزال و تمام نشدنی نیست. علی دایی محبوبیتش مصرف شد مثل سوخت.اینقدر این محبوبیت مصرف شد که مدیران پرسپولیس او را کنار گذاشتند و هیچ تکانشی و پس لرزه ای هم بوجود نیامد .نفر بعدی هم آمد وکار خودش را انجام داد و با ۲ برد و یک تساوی از بحران در آمد.بنابراین این محبوبیت با بی احتیاطی مصرف شد و بعد هم با علی دایی مثل یک آدم عادی برخورد شد.
علی شروع به مصرف محبوبیت کرد
علی کریمی هم محبوبیت داشت و به صورتی منبع شروع به مصرف کردن این محبوبیت کرد.اولا اینکه او دیر از فوتبال خداحافظی کرد.دوما او اواخر فوتبالش را در جاهای ضعیفی گذراند و به تراکتورسازی رفت. قبل از حضورش در این تیم او را از پرسپولیس به شکل بدی کنار گذاشتند. در تراکتور هم برخورد خوبی با او نشد و جلوی پرسپولیس تیم خودش او را تعویض کردند. در پرسپولیس با او کار کردند که ساکش را برداشت و رفت.
محبوبیت کریمی تیم ملی را نجات نمی دهد
علی کریمی در حال حاضر هم محبوب است اما آن محبوبیتی که بتواند تیم ملی را معالجه کند ندارد.او محبوبیت دارد اما نمی تواند ضعف های تیم ملی را ترمیم کند. او بازیکن قدیمی تیم ملی است و برای این تیم زحمت کشیده است اما نمی تواند جلوی نشدن های تیم ملی را بگیرد و این ضعف ها را پوشش دهد. ۵۰ در صد ضعف تیم ملی در نبردن است. به مجردی که تیم ملی شمشیرش را غلاف می کند آسیب پذیر می شود. بازی با آرژانتین و بوسنی بازی هایی است که در ۱۰ سال آینده فوتبال ایران را با این بازی ها می شناسند و هزاران مطلب می توان از این بازی ها درآورد. در واقع در بازی با آرژانتین نیاز به دفاع بود و در بازی با بوسنی نیاز به برد. ما دفاع کردن را یاد گرفتیم و دفاع مان نمره قبولی گرفت.
کی روش فرمان را به کریمی نمی دهد
از لحاظ مربی گری کریمی در تیم ملی باید بگویم هنوز چیزی را شروع نکرده چون کی روش اجازه نمی دهد او کنارش بشیند. مجید صالح هم که سابقه سرمربی گری داشت و از لحاظ مربی گری از کریمی جلوتر بود روی نیمکت نشست. مارکار هم که ۴ سال با کی روش کار کرده در نهایت دستیار خوبی می شود ،در واقع کی روش ناخدایی است که فرمان را به کسی نمی دهد و در نهایت این افراد به عنوان ناخدا دوم بازنشست می شوند.
بهتر بود کریمی از امید شروع می کرد
شروع کار با کی روش سکه دو رو است. چه بهتر بود حالا که تیم امید نتیجه نگرفته تیم زیر ۲۳ ساله ها را علی کریمی در اختیار می گرفت راهی که منصوریان نتوانست برود.البته مهدوی کیا این راه را در تیم جوانان بصورت میلی متری می رود اما مهدوی کیا به عنوان کسی که در بوندس لیگا بازی کرده قیمت زیادی برای این کار پرداخت می کند البته این تصمیمی است که خودش گرفته است.
کریمی از خیلیها بهتر میتواند کار کند
علی کریمی از خیلیها که در پایهها بودند بهتر میتواند کار کند. به عنوان مثال برتی فوگتس ۹سال در تیم امیدها بود و حتی سرمربی تیم ملی آلمان هم شد یا اینکه زیدان در زیر گروه رئال مادرید فعالیت میکند.
کریمی در بوندس لیگا مدرک گرفته
اینکه کی روش فرمان را به کریمی نمی دهد یک روی سکه است و روی دیگر بحث کلاس مربیگری رفتن است. واژه کلاس خیلی مقدس است و محتوای کلاس مقدس تر است. در حال حاضر محتوای کلاس های مربی گری ما خیلی پائین است در حالی که اسمش بزرگ است. کسی که در بوندس لیگا بازی کرده در واقع مدرک B دارد و چرا ۲۱ روز وقتش را بگذارد تا مربی گری سی و اندی سال پیش را بگذارند. او با ماگات کار کرده و اگر نکات را حفظ هم کرده باشد از خیلی ها جلوتر است و بیشتر از او می توان استفاده کرد.