نسل جدید خیلی از عاداتهایمان را تغییر داده است. فعلی که برای نسل های گذشتهها قابل درک نبود از سوی نوجوانان و جوانان امروزی به راحتی انجام میگیرد. خیلی راحتتر از افراد مسن احساسات خود را بیان میکنند، تفکرات خود را ابراز میکنند، البته میتوانند خیلی راحت تر از گذشتگان نسبت به تغییرات عکس العمل نشان داده و خود را تغییر دهند.
از جمله این تغییرات که با روندی شاد نیز همراه است را میتوان اسطورهزدایی نامید. این کار را شاید بتوان انتقام جوانان از اجداد خود دانست. روندی حساس که میتواند سازنده و به همان نسبت تخریبی باشد.
یکی از راههایی که جوانان برای بیان نظرات خود و انتقاد از نویسندگان، شخصیتهای سیاسی و بزرگان پیدا کردهاند، شوخی با آنها است. این نقد در حالی که میتواند کاملاً سازنده باشد و گرهی از مشکلات جامعه باز کند، میتواند تبدیل به روندی تخریبی شده، تاثیر منفی خود را پر رنگتر به نمایش بگذارد. تمسخر از نظر روانشناسی یکی از علایم بروز خشم در جامعه است. راهی که این روزها شاید تنهایکی از مسیرها برای بیان خواستههای یک نسل باشد.
گاهی جز تمسخر، چارهای نیست
محمد علی جهانبخش، جامعه شناس و مدرس دانشگاه درباره به سخره گرفتن مشاهیر در جامعه به نامه نیوز گفت:" این مساله هم بعد روان شناختی دارد و هم بعد جامعه شناختی. من فکر میکنم تا اندازهای که به حد و حدود حقوق فردی و اجتماعی افراد لطمه وارد نکند، امر غیر طبیعی نیست. گاهی منظور فردی که شوخی میکند مسخره کردن نیست. چه بسا افراد تمایل دارند در مورد کار خود یا شخصیتشان با آنها شوخی صورت بگیرد، چون شوخی کردن یک نوع از روابط اجتماعی است. اما باید دید منظور از شوخی و مسخره کردن چیست؟ من فکر میکنم این یک مساله فرهنگی باشد. ممکن است در جامعهای درباره یک موضوع مانند سیاستمدار یا فوتبالیست شوخی صورت گیرد و یا با یک هنرمند شوخی کنند. این برخورد ممکن است در یک فرهنگ مورد پذیرش قرار بگیرد ولی در فرهنگ دیگر باعث ناراحتی شود."
این جامعه شناس درباره چرایی رواج تمسخر شخصیتهای سیاسی و فرهنگی در جامعه افزود:"وقتی در یک جامعه راههای قانونمند و متعارف برای نقد، بررسی یا شوخی کردن (از نوع مثبت) وجود نداشتهباشد یا افراد نسبت به حقوق فردی آموزش ندیده باشند. شروع به مسخره کردن شخصیتهای سیاسی و فرهنگی جامعه خواهندکرد. اتفاق زیاد خوبی نیست اما ظاهرا چاره دیگری هم وجودندارد. برای مثال در جامعه ما شوخی کردن با اهل سیاست تازگی ندارد. مثلاً سن، چهره یا نحوه لباس پوشیدن فردی را مورد تمسخر قرار میدهیم، به جای اینکه وجهه سیاسی او را نقد کنیم. این روش از نظر اخلاقی در جامعه ما پذیرفته شده نیست. اما ظاهراً بسترهای معقول و متعارف برای عامه مردم فراهم نیست که مردم به سمت شوخی میروند."
نقد بدون شناخت،سازنده نیست
وی درباره شخصیت افرادی که به مسخره کردن چهرهها میپردازند، چنین گفت:"خیلی از افرادی که به شوخی و به تعبیری مسخره کردن دیگران دامن میزنند خود ممکن است آگاهی کافی نداشته باشند و همانند سازی و مشابه سازی کنند تا انبساط خاطر ایجاد کنند. چه بسا این افراد شخصیتهایی را که مسخره میکنند، به خوبی نشناسند. چون وجه سیاسی افراد را نمیشناسند، نمیتوان به این نقد، نقد سیاسی گفت. در نتیجه کار پسندیدهای نیست. باید توجه داشت اگر افراد بخواهند خصوصاً شخصیتهای سیاسی را نقد کنند، باید حریمهای اخلاقی، شخصی، حقوقی و خانوادگی افراد را رعایت کنند. به نظر من این یک بیماری اجتماعی است که باید ریشه یابی شود."
جهانبخش برخورد سطحی با این رفتار را کاری نادرست دانست و افزود: "به نظر من باید بسترهای معقول، متعارف و محترمانه افراد سیاسی فضای فراختری داشتهباشد. باید بستری وجود داشتهباشد که افراد راحتتر بتوانند راجع به اشخاص سیاسی حرف بزنند. مانند فضایی که در کاریکاتوریستها وجود دارد، روشهای متعارفی که در شوخی کردن با سیاستمداران وجود دارد. این فضا اگر باز شود و افراد بتوانند در یک روال معمول مثل چیزی که در تمام دنیا است به عنوان نقد و حتی شوخی صورت گیرد. در این صورت شاید کمتر نسبتهای غیر اخلاقی به اشخاص بدهند. میتوان گفت چنین رفتاری حتی مورد پسند جوانان نیست و شنیدن این برخوردها برای کودکان سازنده نخواهدبود."
فضای بسته تمسخر غیرسازنده را افزایش میدهد
وی با اشاره به ارتباط فضای نقد اجتماعی با تمسخر مشاهیر تصریح کرد: "در تاریخ ۴۰ یا ۵۰ ساله ایران اگر توجه کنیم هر وقتی فضا بسته باشد، شاهد افزایش روند تمسخر غیرسازنده خواهیم بود. در مقابل هرچه به راههای متعارف و الگوهای معقول مانند برنامههای طنز نمایشی، کاریکاتور و ... میدان دادهشود تا افراد بتوانند با خیال راحت از طریق کانالهای رسانهای مطلوب مانند روزنامه یا مجله یا مراسم ها یا رسانههای دیداری و شنیداری نقد همراه با شوخی داشتهباشند، این نوع از نقد کاهش پیدا خواهدکرد. مثل زمانی که فردی بخواهد سیاستمداری را نقد کند ولی نمیخواهد غصه هم بخورد یا خواننده را ناراحت کند، بلکه با بیان جملات و عباراتی خوش آیند نقد را در محفلی انجام دهد که همه بگویند و بخندند شاد هم باشند. بنابراین اگر براساس روش معمول و متعارف انجام شود، روش بدی نیست."
جهانبخش افزود: "ولی وقتی فضاها مقداری بسته تر میشود نقد به روش دیگر شدت پیدا میکند. اما هیچ وقت دلیل اصلی این نیست. در غرب هم که رسانهها آزاداند سیاستمداران محلی و حتی عالی رتبه را میتوانند مورد نقد قرار دهند. میتوانند کارتون بسازند، فیلم بسازند. اما آیا آنجا شوخیهای غیر اخلاقی وجود ندارد؟ آنجا هم هست ولی به این شدتی که امروز در ایران میبینیم نیست. اینکه افراد در فضای خصوصی چه از طریق اس ام اس یا فضا شبکههای اجتماعی و ... تا این حد روی کسی متمرکز شوند بیشتر حالت بیمار گونه دارد و به هر حال باید دولت برای رفع این شرایط کمک کند".
شاهنامه هم سیاستمداران را مسخره کردهاست
این جامعه شناس درباره مبدا زمانی شکلگیری تمسخر مشاهیر گفت:" تمسخر در متون خیلی قدیمیتر هم مثل عبید زاکانی یا زمان صفویه یا قبل از صفویه، حتی متون دوره اسلامی و متون دوران بعد از اسلام وجود دارد. ولی چون از دوران قبل از اسلام اسناد زیادی وجود ندارد نمیتوان زمان شروع آن را به درستی مشخص کرد. همچنین نقد سیاستمداران همیشه بوده با توجه به اینکه همیشه هم نقد بدی نبوده، بر اساس عرف و فرهنگ عصر خودش باید مورد بررسی قرار بگیرد. حتی در شاهنامه فردوسی میتوان دید سیاستمداران عصر خود (چه سیاستمداران افسانهای و چه سیاستمداران تاریخی ) به نحوی مورد نقد و شوخی قرار میگیرند. پس به نظر من مبدا زمان خاصی به عنوان مبدا وجود ندارد."
جهانبخش راه عبور از این دوره را بازتر شدن بسترهای نقد و افزایش اخلاقگرایی دانست و گفت:" البته عدهای هستند که با بیان تفاوت نقد و تمسخر، مردم را به اخلاق مداری دعوت میکنند. تا روش و عملکرد افراد و کتابهای او را نقد کنیم چه کاری با خانواده یا برای مثال نحوه لباس پوشیدن فرد داریم؟ عدهای شروع کردند تا معقولانه رفتار کنند ولی تا زمانی که در آن طرف قضیه، یک بدیل یا انتخاب دیگری برای این نوع شوخی کردن در جامعه وجود داشته باشد، تاثیرگذار نخواهدبود. رسانهها میتوانند این حرکت را شروع کنند. افراد با خواندن مطالب میفهمند و فکر میکنند که باید چه حدودی را رعایت کنند. چون مساله حقوق فردی خیلی مهم است. در جامعه ما به دلیل حقوق اجتماعی حقوق فردی را نادیده میگیرند. این مساله ایست که باید جا بیفتد. چون مالیات میدهیم حق داریم از مسائل سیاسی و اجتماعی افراد را نقد کرد . اما حقوق فردی یک شخص را نمیتوانید مورد نقد قرار دهید یا با او شوخی کنید این مساله ایست که در کشور ما جا نیفتاده و باید حوزه حقوق فردی و حقوق اجتماعی را از هم تفکیک کنیم."
منبع:نامه نیوز