فریدون مجلسی در بهار نوشت: اقدام آقـــای عارف در انصراف ازنامـــــزدی انتـــخابــات ریـــــاســت جمهوری ، آن هم سه روز قبل از برگزاری انتخابات آنچنان من را حیرتزده نکرد. این اقدام حداقل نزد من حرکتی قابل پیشبینی بود و به نوعی کمترین انتظارها از فردی معتدل، عقلگرا و منسوب به جریان اصلاحطلبی را برآورده کرد؛ نامزدهایی که برای انتخابات پیشرو پا به عرصه گذاشتهاند هریک به نحوی گفتمان بخشی از جامعه را رهبری میکنند. بعضی معتدل و بعضی دیگر عملگرا مینمایند و البته بعضی هم تا حدودی موجبات نگرانی ما و امثال مایی را فراهم میکنند! که نگران تندرویها و هزینهسازیهای بیفایده هستیم. اما در کل این رنگارنگی نامزدها را باید به فال نیک گرفت. روزهایی را به یاد میآورم که همین جناب آقای هاشمی رفسنجانی که بسیاری هنوز از شوک رد صلاحیتش خارج نشدهاند در انتخابات ریاستجمهوری تنها عباس شیبانی را رقیب جدی خود میدید و البته که همه از نتیجه آن هماوردی نابرابر آگاه هستند. اما امروز میتوان با اندکی اغماض نمایندگان طیفهای مختلف فکری جامعه را در میان نامزدها مشاهده کرد، هرچند هنوز با رویه مطلوب فاصلهای بسیار داریم و شخصا مردم را عاقلتر از آن میدانم که شخص یا اشخاصی بخواهند مدیر و مدبر بودن را برای آنان ترجمه کند. خلاصه سخن آنکه از میان شش نامزد باقیمانده در عرصه انتخابات بعضی ما را به آینده امیدوار و بعضی دیگر سخت نگرانمان میکنند. اما باید اقرار کنم که حرکت معاون اول دولت اصلاحات در انصراف از نامزدی انتخابات ریاستجمهوری به نفع نامزدی با تفکرات همسو، شخص من را از تردیدی که برای شرکت در انتخابات و رای دادن داشتم درآورد. شک ندارم هستند بسیاری دیگر چون من که با دیدن این از خودگذشتگی پلی از شور به مصلحتسنجی زده و برای شرکت در انتخابات بر تردیدهایشان تاختهاند. در روز انتخابات من نیز چون دیگران به پای صندوق رای میروم هرچند امیدی به پیروزی نداشته باشم و سایه تردید و اماواگرهای ناشی از انتخابات گذشته همچنان بر سرم باشد؛ اما همین امید اندک نیز ما را بس.