اصلاحطلبان هنوز موضـع رسـمی خودشان را درباره انتخابات ریاستجمهوری یازدهم و اینکه رسما از کدام نامزد ریاستجمهوری حمایت خواهند کرد، اعلام نکردهاند. اغلب فعالان سیاسی این جریان هم منتظر رایزنیهایی هستند که در جریان است. حمیدرضا جلاییپور ازجمله فعالان سیاسی اصلاحطلبی است که بر لزوم اجماع بر سر یک نامزد اعتقاد دارد. او هاشمیرفسنجانی را یگانهنامزد اصلاحطلبان میداند، اما امیدوار است اجماعی رخ دهد؛ اجماعی که چنانکه جلاییپور میگوید مانع از سرگردانی آرای مردم نگران خواهد شد.
پس از ردصلاحیت آقای هاشمی که حکم نامزد حداکثری اصلاحطلبان را داشتند آیا به نظر شما این جریان میتواند در صحنه انتخابات همچنان کنشگر باقی بماند یا تبدیل به یک نظارهگر میشود؟ اگر این جریان نظارهگر شود نسبتش با وجه اصلاحطلبی چه خواهد بود؟
اصلاحطلبان تقریبا از چند ماه قبل برای حضور در انتخابات فعال شدند. نامزدشان هم آقای هاشمی بود، اما متاسفانه ایشان را ردصلاحیت کردند. ظاهرا در جامعه یک نگرانی از آینده است که نگرانی درستی هم هست. در هشت سال گذشته ما گرفتار تدابیر اقتدارگرایانه و مردمانگیزانه پاپولیستی بودیم و به نظر میرسد باید در آینده نگران اقتدارگرایی بنیادگرایانه باشیم، زیرا حالا شعارهای پاپولیستی دیگر رایآوری خودشان را از دست دادهاند. این است که یک عده شعارهای جزمی بنیادگرایانه میدهند و مردم
به همین دلیل نگران شدهاند. توجه به این نگرانی پاسخ میدهد که علت موج عظیمی که برای آقای هاشمی بلند شد چه بود؛ موجی که به نظر من از موج سالهای 76 و 88 هم سهمگینتر بود و در ردصلاحیت هاشمی بیتاثیر نبود وگرنه دلیلی وجود نداشت که این ردصلاحیت بهوجود بیاید. هاشمی شناسنامه انقلاب اسلامی است، اما نظرسنجیها نشان داد که موج حمایت از هاشمی جلو میآید و هراس ایجاد میکند. اما بحثی که الان در میان اصلاحطلبان وجود دارد توجه به نگرانی است که در میان مردم هست؛ نگرانیهایی که به آقایان هاشمی و خاتمی و همه اصلاحطلبان فشار میآورد؛ بنابراین این دو شخصیت آرزو و انتظار دارند که آقایان روحانی و عارف یکی شوند و خودشان با هم ائتلاف کنند. چون بخشی از مردم میخواهند رای بدهند و صلاح نیست آرایشان بشکند. همه دوست دارند که اصلاحطلبان یک نامزد داشته باشند. حالا که سردارانشان را زدهاند کسانی که در میدان هستند یکی بشوند و نگذارند آرای مردم پراکنده شود. ما امیدواریم که این اتفاق بیفتد. علاوه بر اینکه معتقدم مردم انتظار دارند اصلاحطلبان، مخصوصا این دو نفر ترجیحهای خودشان را بگویند.
یعنی جریان اصلاحات باید به این امیدواریها بسنده کند؟ پس موجی که به قول شما از موج 76 و 88 هم بلندتر است چه کسی باید هدایت کند؟
از مردمی صحبت میکنیم که نگران هستند و در وضعیت اضطراب به سر میبرند. در نتیجه باید این دو نامزد یکی شوند. حتی یکیشدن هم کافی نیست بلکه باید به نگرانی مردم پاسخ دهند.
به نظرم خیلی خوب خواهد بود اگر آقای عارف و آقای روحانی ائتلاف کنند. در این صورت از همه سرمایه موجود میتوان به خوبی استفاده کرد.
سوال این است که اصلاحطلبان چه کنشی باید انجام بدهد که احتمال رخدادن این اتفاقات را تقویت کند؟
ما که در سوییس زندگی نمیکنیم. اصلاحطلبان کنش خودشان را انجام دادند. گفتند ما در انتخابات شرکت میکنیم. نامزد حداکثری ما هم هاشمی است. جریان رقیب هم ایشان را ردصلاحیت کرد؛ بنابراین نامزد اصلاحطلبان هاشمی بود؛ نامزدی که بر آن اجماع شده بود و این اجماع خیلی مهم است، زیرا به سادگی به دست نمیآید. حال آنکه شورای هماهنگی اصلاحات و شخصیتهایی مانند آقای خاتمی بر سر ایشان و درواقع بر سر شناسنامه انقلاب اجماع داشتند، اما هنوز کشور هست، نگرانیها هست و دو نفر از نامزدهای ریاستجمهوری به ما نزدیک هستند؛ بنابراین باید آرزو کرد که اینها یکی بشوند.
یعنی ممکن هست که اجماعی اتفاق بیفتد؟
خود این دو نفر خیلی نقش دارند. مگر اینکه آقای هاشمی مورد توجه اصلاحطلبان قرار گرفت چه دلیلی داشت؟ این حرکت تنها از سوی اصلاحطلبان نبود. بلکه ایشان چهار سال صدای مردم شد و هزینهاش را داد. چنانکه ریاست خبرگان از ایشان گرفته شد و نگذاشتند دیگر به تریبون نمازجمعه بازگردد، اما ضربهها باعث نشد ایشان حمایت خودش را از مظلوم بردارد. این شد که مورد اجماع اصلاحطلبان قرار گرفت؛ بنابراین این دو نفر هم باید نشان بدهند که چه کاره هستند. باید مواضعشان را بگویند. به نظرم آقایان هاشمی و خاتمی هم رفتار این دو نامزد را زیر نظر دارند، اما امیدواریم که اجماع بر سر یکنفر اتفاق بیفتد و به نگرانی مردم پاسخ داده شود. باید اصلاحطلبان بتوانند در شرایطی که نامزد مورد اجماعشان ردصلاحیت شده باز هم بتوانند در شرایط اضطراری فعلی روی یکی از این دو نامزد اجماع کنند و مردم نگران را دریابند. باید برای این مردم نگران کاری کرد.