در این رابطه فردین یزدانی، پژوهشگر اقتصاد شهری و مسکن و مدیر بازنگری طرح جامع مسکن در گفتگو با جماران با اشاره به اظهارات استاندار تهران درخصوص تقسیم تهران به دو استان شرقی و غربی خاطرنشان کرد: ولع استان شدن و ایجاد تشکیلات جدید، از دیرباز در سیستم ما بوده است؛ دهه ۸۰ کرج تحت عنوان البرز از تهران جدا شد، پیش از آن نیز قم جز تهران بود که آن را نیز جدا کردند. به طور کلی دستگاه بروکراسی و البته افکار عمومی محلی که قرار است تبدیل به استان شود، تصور میکنند باید برای جذب اعتبارات بیشتر تشکیلات مجزایی ایجاد کند.
وی با بیان اینکه از این زاویه اعتبارات بیشتر، قدرت اقتصادی و سیاسی بالاتر و فرصتهای رانتجویی بیشتر را به همراه میآورد، ادامه داد: البته استانهایی مانند خراسان آنچنان بزرگ بودند که مدیریت را تا حدی مختل میکردند، اما برای استان هایی مانند تهران که اصولا از لحاظ ماهیت اقتصادی و اجتماعی پیوستگی بالایی با اطراف خود ایجاد کرده، این طرحها تنها با هدف افزایش قدرت اقتصادی و سیاسی و فرصتهای رانتجویی دنبال میشود.
یزدانی با تاکید بر اینکه تدوین کنندگان چنین طرحهایی باید اهداف خود را به طور دقیق روشن کنند، گفت: جدا کردن تهران کار بسیار غلطی است؛ همانطور که شاهد هستیم این مناطق «بازار واحد سکونت و فعالیت » است و روزانه تعداد زیادی از افراد در آن با یکدیگر تعامل چند جانبه دارند و تعاملاتشان روزانه است. وقتی با یک بازار واحد مواجه هستیم، حتما باید یک مدیریت واحد وجود داشته باشد. تفکیک مدیریتی، صرف نظر از اهداف سیاسی و امنیتی که ممکن است مد نظر باشد، از نظر نظام برنامهریزی اقدام خطایی است. ما در این راستا به وحدت مدیریت نیاز داریم، اما باید تمام اجزای تشکیل دهنده این شهر در نظام تصمیم گیری آن سهم داشته باشند تا منافعشان لحاظ شود.
این پژوهشگر اقتصاد شهری با اشاره به نحوه تقسیمی که صورت گرفته و تفکیکی که به لحاظ مناطق از نظر اقتصادی مطرح میشود، اظهار داشت: اگر قرار باشد هر بخشی منافع خود را دنبال کند، حدود ۴ میلیون نفری که روزانه وارد تهران میشوند چه باید کنند!؟ به نظر می رسد پاسخ این است که اگر فرصت اشتغالی هست تنها برای ساکنین این مناطق در نظر گرفته شده و کسانی که دیگری که بخواهند از آن بهره ببرند باید عوارض بدهند!
یزدانی با بیان اینکه تهران به عنوان کلانشهر با مناطق اطراف خودش بده بستانهایی دارد که این بده بستانها به نفع این مناطق تمام میشود، اضافه کرد: به نظر میرسد تلاشها برای این است که حاشیه را از مرکز تهران جدا کند! حاشیهها کمبودها و مشکلاتی دارند اما راهش این نیست که به لحاظ سیاسی آنها را جدا کرد. تفکیک استان یعنی به تعداد هر استان اداراتی تشکیل شود، اگر دولت میخواهد خود را کوچک کند ایجاد استانداری و تشکیل ادارات به تعداد همه وزارتخانهها، بار مالی بیشتری به دولت تحمیل میکند.
مدیر بازنگری طرح جامع مسکن کشور یادآور شد: در مواجهه با حاشیه شهر ۲ سیاست میتوان اتخاذ کرد؛ یا میتوان کمک کرد که توسعه از قطب اصلی به حاشیه نشت پیدا کند و وضعیت رفاهی اقتصادی و اجتماعی ساکنین حاشیه بهتر شود، و یا سیاست دیگر که زمانی معروف به برزیلی کردن حاشیه بود، این است که به صورت مجازی یا واقعی، اطراف مراکز اصلی حصارهایی بکشید و حاشیه را از مراکز اصلی جدا کنید. در نهایت وضعیت اینگونه پیش رود که ساکنین مراکز اصلی با آرامش به زندگی خود ادامه دهند و حاشیه هم به نوعی مهار شود. هر کدام از این دو سیاست هم عواقب خاص و هزینه و منفعت خاص خود را دارد.
وقتی چند سال است که اعتباری برای پروژه های عمرانی نداریم، هدف تقسیم تهران چیست؟
یزدانی تاکید کرد: این سیاست، هیچ کمک مشخصی به ساکنین مناطق حاشیهای تهران نخواهد کرد، اگر مسئله تخصیص اعتبار است استانداری تهران اعتبارات را درست مدیریت کند تا به مناطق حاشیه ای نیز درست برسد، ضمن اینکه چندین سال است که اعتبارات عمرانی قابل توجهی نداریم. بنابراین کمک مشخصی نمیکند. زمانی حتی داخل کلانشهرها شاهد بودیم مدیریت زمین با مشکلاتی روبرو بود و هر شهری سعی میکرد حریم استحفاظی خود را گسترش دهد؛ چرا که از قِبَلِ تغییر کاربری زمین و اخذ عوارض فعالیتهای مستقر، کسب درآمد میشد و تداخل و تزاحم ایجاد میکرد. سال ۷۶ با تهیه طرح مجموعه شهری تهران، گفته شد مدیریت واحد سرزمین برای مجموعه شهری در نظر گرفته شده که به معنای ادغام مدیریت بود. آن زمان این اقدام صورت نگرفت و به تدریج نه تنها مدیریت واحد شکل نگرفت، بلکه مدیریتها چندگانه شد. مدیریتهای محلی نیز هر کدام منافع خاص خود را دارند و میتوانند با اتخاذ سیاست محلی آثار منفی روی یکدیگر بگذارند و هیچ ابزاری بر کنترل آن نیست.
مدیر بازنگری طرح جامع مسکن با بیان اینکه تفکیک تهران به این شکل نه تنها مسائل را حل نمیکند بلکه هزینهزا هم هست، ادامه داد: اگر مدیریت کارآمد باشد استانداری تهران در همین شرایط به این مناطق رسیدگی بیشتر کند، نه اینکه با ایجاد تشکیلات جدید بروکراسی دولتی را گستردهتر کند. هیچ الزامی ندارد که تفکیک مناطق باعث بهبود وضعیت آنها شود. جدا کردن تهران به عنوان یک مجموعه منسجم اقتصادی و اجتماعی هیچ کمکی به وضعیت اطراف آن نمیکند، بلکه منابع مالی که باید صرف امور کارمندان ادارات در این مناطق شود بار جدید هزینهای و مالی ایجاد میکند که از تخصیص اعتبار به طرحهای عمرانی این مناطق میکاهد. در واقع مدیریت استان باید بهینه سازی کند.
یزدانی گفت: حتی اگر تهران تبدیل به ۲۰ استان هم شود ماهیت آن یکی است. مگر مناطق دیگر جدا شد اتفاقی افتاد! همان چسبندگی کماکان برقرار است. حدود ۴۰ درصد شاغلین اسلامشهر به طور روزانه وارد تهران میشوند. مگر جدا کردن آنها این شرایط را تغییر میدهد! بنابراین این طرح، تنها هزینههای دولت را افزایش خواهد داد.