روزنامه جوان نوشت: در این دوره - حداقل در میان نامزدهای پایتخت - کمتر چیزی که در متینگهای تبلیغاتی محور قرار میگرفت، برنامههای نامزدها برای حضور و فعالیت چهارساله در مجلس بود. غیریتسازی و دوقطبی گرایی در میان نامزدها این دوره موج میزد. ناراحت کننده آنجا بود که نامزدیهایی که در همین دوره نمایندگی مردم را بر عهده دارند و در جایگاه هیئت رئیسه هستند[مجتبی ذوالنور]، در مقابل دوربین خبرنگاران اظهار میکردند که به فلان مصوبه (افزایش سن بازنشستگی) که رأی دادند، نمیدانستند به چه چیزی رأی دادهاند و از این بابت از مردم هم عذر خواهی میکردند و کسی هم نبود که از ایشان بپرسد شما که نمیدانید به چه چیزی رأی میدهید چرا باید بار دیگر وارد مجلس شوید!
رهبر انقلاب در سوم اسفند یعنی ۱۰ روز قبل از انتخابات، در دیدار رئیس و نمایندگان مجلس در شأن قانونگذاری و نظارتی مجلس با اشاره به ضرورت حیاتی قوانین برای «ایجاد ثبات»، «قابل پیشبینی شدن آینده فرد و جامعه و کشور» و «فراهم شدن امکان برنامهریزی مسئولان»، فرمودند: «قانونگذاری، ریلگذاری و به تعبیر دقیقتر «جادهسازی» است که مسیر حرکت دیگر قوا را مشخص میکند.»، اما تقریبا در هیچکدام از
سخنان این نامزدها ردی از این دغدغه و نگرانی رهبر انقلاب دیده نمیشد یا اگر هم بود آن قدر در لابه لای حمله کردن به نامزدهای جریان رقیب گم بود که مردم تخریب و حمله به رقیب را برجستهتر میدیدند.
به نظر میرسید در این دوره از انتخابات چیزی که برای جریانهای سیاسی و افراد نامزد شده آنها اهمیت نداشت، میزان مشارکت بود. در این سوی میدان، دغدغه رهبری معظم انقلاب میزان مشارکت در انتخابات و تلاش برای افزایش اعتماد عمومی مردم بود و در آن سو، صحنه گردانان سیاسی، دوره فعالیت رقیب درون قدرت را تمام شده تلقی میکردند و جریان سیاسی حاکم در قدرت سیاسی مجلس هم خود را پیروز علیالاطلاق این دوره انتخابات میدانست. این شد که در تهران با میزان مشارکت بسیار شکننده در دور اول و مشارکت ۸ درصدی در دور دوم که اصولاً در تمام انتخابات شاهد چنین روندی در دور دوم هستیم، شدیم.
جریانهای سیاسی و نامزدهای آنها فراموش کرده بودند که در گفتار و منش رهبر انقلاب بدون هیچ استثنایی «میزان مشارکت» یک قاعده عقلی و قطعی بوده و خواهد بود و رأی و حضور مردم هیچگاه برای حاکمیت جمهوری اسلامی امری «تعارفی و تزئینی» نبوده است.