به گزارش مردم سالاری آنلاین به نقل از عصر ایران ،آیا شهردار اصولگرای تهران نمیداند منطقه قیطریه به مسجد جدید نیاز ندارد و اگر داشته باشد محل احداث آن پارک قیطریه نیست که به گفته اولین شهردار تهران بعد از انقلاب مالک باغ برای احداث بوستان به شهرداری اهدا کرده بود؟ میداند و این فقره اخیر را هم اگر نمیدانست آگاه شده است.
آیا آقای زاکانی نمیداند مهمتر از تعداد مسجد شمار نماز خوانان است که مطابق تازه ترین پیمایش مرکز رصد رو به کاهش گذاشته؟ این را هم میداند.
آیا آقای زاکانی نمیداند با گودبرداری ممکن است به برخی از گنجینههای تمدنی زیر خاک که باید به قصد دیگری مورد کاوش قرار گیرند آسیب برسد؟ این را هم میدانست و اگر نمیدانست مطلع شده است. اما چرا اصرار دارد این کار انجام شود و لجاجت میورزد؟
۱. نمایندگان اقلیت/ چون او برآمده از شورای شهری است که اکثریت مردم تهران را نمایندگی نمیکنند و طبعا نظر او با اکثریت منطبق و مطابق نیست.
۲. ایدیولوزی به مثابه فرهنگ/ تلقی نواصولگرایان از کار فرهنگی همان کار تبلیغاتی ایدیولوژیک است و به همین خاطر میتوان قاطعانه گفت که اگر در سالهای 68 تا 77 به جای غلامحسین کرباسچی او شهردار تهران بود قطعا فرهنگسرا نمیساخت مسجد میساخت.
3. در چشم کردن/ این که شهروندان در پارک قدم بزنند و فضای متفاوتی داشته باشند خوشایند این جماعت نیست. حضور آنان را همه جا باید احساس کنند و ساخت مسجد نه تنها برای عبادت و نماز که به قصد این نشان دادن و در چشم کردن هم هست.زیرا متعاقب آن افرادی مستقر و متولی میشوند.
4. قدرت به معنی تحمیل/ امثال آقای زاکانی در معرض انتقاد که قرار گیرند در تصمیم خود مصممتر میشوند چون به تعریف «وبر»ی قدرت باور دارند و آن همانا تحمیل قدرت است. همین که حس میکند دیگران مخالف اند ولی او اعتنا نمیکند به لحاظ روحی برای او لذتبخش است. لحن و خنده های او در پاسخ به پرسش در این باره موید همین مدعاست. به یاد آوریم احمدینژاد متقدم و نه متاخر هم این گونه بود و تا شهردار شد میخواست در میدان ها شهید گمنام دفن کند.
5. جلب توجه/ کرباسچی در آن 9 سال بزرگراه و پارک و فروشگاه شهروند و فرهنگسرا ساخت و قالیباف در آن 12 سال چند تونل مهم و زیرگذر و اتوبوس های تندرو راه انداخت و پیاده روها را اصلاح کرد و و حناچی کوشید شهر را از حالت کارگاهی به درآورد و فرهنگ دوچرخه سواری را رواج دهد و زاکانی آدم این کارها نیست و به دنیای دیگری تعلق دارد و بیشتر بودجه را هم باید حقوق و دستمزد بدهد و میخواهد کاری کند که به نام او ثبت شود. اصلاح مهندسی و چهار تا جدول که قابل قیاس با حجم کار دو شهردار (کرباسچی و قالیباف) نیست. پس به یک کار پر سر و صدا روی آورده و همین که درختان قیطریه را از جا نکندهاند هنوز جای شکر دارد.
6. غیظ شمال شهر/ نواصولگرایان هر چند دیگر اغلب جنوب شهر نشین نیستند و بالانشین شدهاند اما ته ذهن آنان خشم به شمال شهر تهران رسوب کرده است. در انتخابات هم از این که مشارکت شمال شهر را می دیدند عصبانی بودند و کاری کردند آنها پای صندوق نیایند و خودشان دورهمی برگزار کنند. قیطریه یکی از نمادهای شمال شهر است و باید نشانی در آن حک کنند.
7. رقابت با استانبول/ زاکانی و رفقا احتمالا دیده یا شنیده اند در استانبول در پارک هم نماز میخوانند. در استانبول اما مسلمانی اختیاری رواج دارد مثل حجاب اختیاری. جماعت مورد بحث ما می خواهند با بودجه و از بالا این وضع را حاکم کنند. ضمن این که وقتی در مسجد جا نشدند به پارک آمدند یا هنگامی که در دست تعمیر بود.
8. ظاهرسازی / این که تهران به شهر اسلامی شباهت ندارد برای آنها آزارنده است. معماری ها مدرن و دختران و زنان هم مانند قبل لباس نمی پوشند و می کوشند با تابلو و نصب تصویر و ساخت مسجد این چهره را تغییر دهند. غافل از این که شهر نه در دست اینها که در دست بساز و بفروش ها و در چنبره سرمایه داری مستغلات است ولی دست کم می خواهند ظاهر را درست کنند.
9. ترمیم زخم باغ ازگل/ ماجرای کاظم صدیقی ( واگذاری ملک تحت تولیت حوزه به موسسه خانوادگی) اقشار مذهبی را هم ناخرسند کرده و چون اختصاص صفحه اول و تمام قد روزنامه شهرداری و توصیه و تاکید بر برخورد مومنانه کافی نبوده و بیم اعتراض در شب قدر موجب حذف نام تولیت حوزه ازگل و ریاست عالیه ستاد امر به معروف از فهرست سخنرانان دانشگاه امام صادق شده چه بسا با این کار میخواهند رضایت اقشار مذهبی را جلب کنند. فقط آقای زاکانی مراقب باشند یکی در این وسط بخشی از پارک را به نام موسسه فرهنگی به دیگری و در واقع خودش منتقل نکند!
(به این نکته هم باید توجه داشت که با یک دست شدن حکومت خودیترها استخدام و طبعا از تمکن مالی بیشتر برخوردار میشوند و چون برای اسکان به شمال شهر منتقل میشوند پیشاپیش باید شمال شهر را مطابق ذوق و سلیقه آنان آماده کنند).
10. بیرونی نه درونی / جلوه های بیرونی زیست مسلمانی مانند حجاب زنان و صدای اذان و ساخت مسجد برای اصول گرایی ایرانی مهم تر از خود زیست مسلمانی است و جوری رفتار می کنند که قبلی ها انگار مسلمان نبودند در حالی که قبلا هم مسجد ساخته می شده منتها جایی که لازم بوده و با معماری چشم نواز مثل مسجد ابراهیم در محل دایمی نمایشگاههای بینالمللی و کسی هم معترض و متعرض نبود چون کارهای دیگر هم انجام میدادند.
راستی! در نمایشگاه مطبوعات آقایی پرسید: نمازخانه کجاست؟ گفتم مصلا یعنی جایی برای اقامه نماز و قرار بود کل مصلا به نمازخواندن و اقامه صلات اختصاص یابد ولی حالا در آن نمایشگاه برگزار میکنند. وقتی مصلا به نمایشگاه بدل شود و ساخت آن 45 سال به طول انجامد، در پارک هم مسجد میسازند.
جان کلام اما این است هر چه اعتراضها بیشتر شود آقای زاکانی و رفقا اتفاقا مصرتر و مصممتر میشوند چون احساس می کنند اراده خود را به اکثریت شهروندان تحمیل کرده اند. این شهردار با عینک قدرت و سیاست به شهر می نگرد و ماکس وبر قدرت را در تحمیل اراده به دیگران می داند. دکارت میگفت می اندیشم پس هستم. زاکانی هم میگوید اراده ام را تحمیل می کنم پس قدرت دارم. یک بار دیگر ویدیوی پاسخ او را ببینید که چه کیفی میکند.