محسن کوهکن، نماینده ادوار مجلس و عضو جبهه پیروان در گفتگویی با خبرآنلاین می گوید؛« من خودم شنیدم که عدهای به دلیل برخوردی که با یک خانم شده بود از رأی دادن انصراف دادند زیرا در ابتدا اعلام کردند صلاحیت آن خانم را احراز نمی کنند، بعد او را ردصلاحیت کردند اما در جریان اعتراضی که به تهران فرستاد او را تایید صلاحیت کردند اما در نهایت نزدیک به انتخابات با او تماس گرفتند و خواستند که انصراف دهد.»
او در پیش بینی ریاست مجلس آینده، گریزی به وضعیت قالیباف بعد از افشاگری ها علیه او نیز می زند و تاکید دارد؛«در ماجرای پسر و دختر قالیباف همه مشاهده کردند که شورای نگهبان چگونه برخورد میکند، خود قالیباف هم پاسخ روشنی نداد و مشاورین هم به فکر توجیه افتادند.»
در ادامه گفتگوی خبرآنلاین با محسن کوهکن، نماینده ادوار مجلس شورای اسلامی را میخوانید:
****
*آقای کوهکن! در انتخابات ۱۱ اسفند، آنچه انتظار میرفت رقم خورد یا نتیجه غیرقابل پیشبینی در مشارکت پایین مردم رقم زده شد؟
پیش از ارزیابی نتیجه انتخابات باید به چند نکته اشاره کنم، این انتخاباتی که برگزار شد از نادر انتخاباتی بود در طول تاریخ این ۴۰ و اندی سال طول انقلاب انجام شد چراکه یک برنامه منسجم و یک روند قطعی را از ابتدا تا انتها داشت، برنامهریزی به این ترتیب بود که خط تحریم را دنبال کردند که البته در گذشته هم این خط را دنبال میکردند اما نه با این حجم که مردم در انتخابات شرکت نکنند، همچنین در روزهای آخرخط می دادند که اگر هم میخواهید شرکت کنید از فلان جناح یا فلان گروه حمایت کنید یعنی در اواخر کار مقداری مسیر را به سمت و سوی دیگری جهت دادند. اما در این انتخابات از ابتدا تا انتها توصیه به تحریم، شرکت نکردن و از خانه بیرون نیامدن بود، همچنین برنامههایی داشتند و تا روز انتخابات ادامه دادند.
البته برنامهها تا بعد از انتخابات هم ادامه دارد، نکته قابل توجه در مورد انتخابات این است که هیچ انتخاباتی بدون تخلف نیست، به این ترتیب که داوطلبین و کسانی که رای میگیرند معصوم نیستند و امکان دارد خطا کنند، بنابراین مشی بعد از انتخابات پرداختن به این تخلفات، بزرگنمایی و تسری آن به کل انتخابات است برای مثال در یک صندوقی تخلف شده بعد این را مطرح و بسط می دهند به این که انتخابات ناسالم بوده است.
در چنین شرایطی متوجه میشویم آن آینده نگری که مقام معظم رهبری داشتند و از سال پیش آن چهار عبارت یعنی مشارکت، سلامت، امنیت و رقابت را در بحث سلامت مطرح و دقت کردند که سلامت انتخابات زیر سوال نرود، به این دلیل است که مطلبی وجود دارد و شاید ما خیلی به آن توجه نکردیم، حتی کسانی که اهل صحبت و دارای تریبون هستند هم به آن توجه نمی کنند. نکته دیگر این است در کشور ما رویه نادرستی به وجود آمده که در زمان انتخابات هیچ یک از این سه قوه عملاً هیچ برنامهریزی تحلیلی جامع برای امیدوار کردن مردم ندارند. در نظام کسانی که زمان انتخابات مسئولیت دارند برنامه منسجم برای امید دادن به مردم ندارند.
نکته دیگر این است که چه از نظر محتوا و چه از نظر شکل برخورد، اقداماتی که دستگاه نظارتی کشور در مورد انتخابات داشتند، برخوردی بود که خلاف جریان مشارکت در انتخابات بود و عزیزان اشتباه کردند و ما هم اشتباه کردیم که اعلام کردیم براساس نظرسنجیای که معلوم نیست توسط چه کسی انجام شده، دو تا سه درصد مردم اعلام کردند که عدم حضورشان در انتخابات به دلیل نوع برخورد و ردصلاحیتهای شورای نگهبان است در صورتی که این بسیار ساده است، کسی که هیچ حوزه و هدفی برای داوطلب شدن ندارد، ثبت نام نمیکند.
اگر به کسی پیشنهاد کنند که در شهرستانی که کسی او را نمی شناسند، کاندیدا شود، او میخندد، نمیپذیرد و خودش کد میدهد به شهرستانی برود که مردمش او را میشناسند چراکه اگر به آنجا برود به او رای میدهند. بنده در این جا نمیخواهم با شورای نگهبان بحث محتوایی کنم چون من از کسانی بودم که از نظارت استصوابی دفاع کردم و معتقد هستم که حتما و باید نظارت استصوابی باشد چراکه حق شورای نگهبان است و قانون اساسی را تسهیل میکند.
اما من خودم شنیدم که عدهای به دلیل برخوردی که با یک خانم شده بود از رأی دادن انصراف دادند زیرا در ابتدا اعلام کردند صلاحیت آن خانم را احراز نمی کنند، بعد او را ردصلاحیت کردند اما در جریان اعتراضی که به تهران فرستاد او را تایید صلاحیت کردند اما در نهایت نزدیک به انتخابات با او تماس گرفتند و خواستند که انصراف دهد.
در صورتی که بسیار بهتر از این میشود، برخورد کرد اما متاسفانه شورای نگهبان این تدابیر را انجام نداده و سرمایههای اجتماعی را از بین میبرد. از طرفی هجمه دشمن خارجی برای تحریم، عدم ورود کسانی که مسئولیت داشتند و غیره، اگر همه این ها را کنار هم بگذاریم متوجه میشویم که چرا در چنین شرایطی ۴۱ درصد آمدهاند و رای داده اند.
بنابراین باید همه شیوهها حتی شیوههای مبارزات انتخاباتی را اصلاح کنیم. آقایانی که انتخاب شدهاند اولین بحثشان این است که هیئت رییسه چه کسانی باشند در حالی که باید بگویند ما انتخاب شدیم انشاالله با همکاری دولت و نشستن در جلسات کارشناسی سعی میکنیم مشکلات اقتصادی را با طلب کمک از مردم حل کنیم.
البته من بدبین نیستم و می دانم که این بحثها در جلسات غیرعلنی انجام خواهد شد و هیئت رییسه تشکیل میشود البته خودشان هم متوجه خواهند شد که اگر جایی قانون میخواهد قانونگذاری میکنند و اگر قانونزدایی لازم است و قانون مانع است این کار را انجام میدهند لذا در یک کلام از چنین مردمی که تحت این فشارهای اقتصادی هستند، ۴۱ درصد به صحنه آمدند که واقعا جای تشکر و قدردانی دارد.
نکته دیگر اینکه من فکر میکنم رقابتی که مقام معطم رهبری به آن اشاره کرد را شورای نگهبان اجازه نداد شکل بگیرد و این را با صراحت می گویم، دلیلش هم این است که بعضاً آقایان صحبت میکنند و از همین صحبتها معلوم است که تجربه لازم را از نظر سیاسی و کار تشکیلاتی ندارند، چنانچه وقتی بحث رقابت مطرح میشود آنها تعداد تایید صلاحیت شدهها را مطرح میکنند در صورتی که هر فرد باتجربهای میداند که در هر نحله فکری دو سه نفر هستند که حضورشان به تنور انتخابات گرما میدهد.
امکان دارد شما ۶۰ نفر را تایید کنید که بسیار افراد خوبی هستند اما از نظر توان، صحبت و برنامه کسانی نیستند که تنور انتخابات را گرم کنند و رقابت ایجاد کنند اما با تمام این توضیحات مجلس شکل گرفته و اکثریتی وجود دارد که بنده هم از نظر فکری متعلق و معتقد به همان اکثریت هستم اما میخواهم به عنوان کسی که چهار دوره در مجلس بوده بگویم که اگر در کنار اکثریت یک اقلیت قوی پای کار نباشد آن اکثریت به خواب خواهد رفت و به جای حل مشکلات مردم به سمت دعواهای سیاسی و جناحی کشیده میشود.
*به نظر شما با حضور افرادی مثل نوری قزلجه و پزشکیان که از جناح اقلیت به مجلس راه یافته اند، آن اقلیت در مجلس شکل میگیرد؟
وقتی اقلیت در مجلس شکل میگیرد باید یک اقلیت تاثیرگذار هم باشد اما با یکی دو سه نفری که مقابل اکثریت قرار بگیرند، آن فضای رقابتی که اکثریت را پای عمل میکشد، فراهم نمیشود. بنابراین در مجلس دوازدهم اقلیت قوی شکل نمیگیرد.
*ارزیابی شما از هیئت رئیسه مجلس دوازدهم به چه صورت است؟ آیا هجمه افرادی نظیر رسایی علیه قالیباف موثر خواهد بود؟
تجربه میگوید برخی اوقات مصاحبهها ناشی از احساسات ساعات و روزهای اول رأی آوردن فرد است و مقداری که زمان بگذرد و با مطالبات مردم روبرو شوند، اگر انصاف داشته باشند مقداری به سمت وسوی حل مشکلات بروند.
همچنین همگی باید یک نکته را بپذیریم وقتی در مورد خودمان اتفاقی میافتد، انتظار داریم طرف مقابل از کوه اشتباه ما بگذرد، اما وقتی ما قرار است برابر سلیقههای دیگر تصمیم بگیریم، از یک کاه اشتباه آنها نمیگذریم، قطعاً نمره قالیباف و روسای دیگر ۲۰ نیست.
در هر صورت برای ریاست مجلس باید همه مسائل را کنار هم بگذاریم. بله امکان دارد بنده هم انتقاداتی داشته باشم و به شورای نگهبان بگویم شما در مورد ردصلاحیت لاریجانی گفتید که فرزندان او در خارج از کشور هستند و شورای عالی امنیت ملی هم تصویب کرده که اقوام درجه یک خارج از کشور نباشند اما همین اتفاق در مورد قالیباف هم افتاد به این ترتیب که دختر لاریجانی و دامادش در خارج از کشور بودند اما قالیباف پسرش به دنبال مهاجرت بود.
در مورد قالیباف همه مشاهده میکردند که شورای نگهبان چگونه برخورد میکند، خود قالیباف هم پاسخ روشنی نداد و مشاورین هم به فکر توجیه افتادند. اصلاً فرض را بر این میگذاریم که پسر قالیباف به دنبال گرفتن اقامت در کانادا است. در اینجا باید یک واقعیت را در نظر بگیریم و آن هم این است که وقتی پدر رییس یک قوه شد، میتواند به پسرش که بزرگ شده و به سن رشد رسیده، تحکم کند، امکان دارد آن پسر بگوید من تبعیت نمیکنم اما نحوه برخورد با این مسائل مهم است و یا مثلاً برخوردی که در مورد ترکیه و جهیزیه انجام دادند، اگر چه طرفداران قالیباف معتقد هستند که نعوذبالله او معصوم است در صورتی که قطعاً قالیباف در اداره کردن مجلس، تصمیمگیریها و برخوردها اشتباهاتی داشته است.