به گزارش مردم سالاری آنلاین، روزنامه هم میهن در گزارشی با عنوان «اصلاحطلبان پس از ۱۱ اسفند» به بررسی آینده اردوگاه چپ پرداخته است. در ادامه بخشی از گفتگوی عباس عبدی با این روزنامه را می خوانید؛
آینده اصلاحطلبان را بعد از انتخابات ۱۱ اسفند چطور ارزیابی میکنید؟
این انتخابات نسبت به گذشته و قبل از ۱۱ اسفند تاثیر چندانی بر وضعیت اصلاحطلبان نخواهد گذاشت. ترکیب مجلس دوازدهم هنوز معلوم نیست و اصولاً آنقدر نقش مجلس در اداره امور کشور کم شده است که فکر نمیکنم مجلس تاثیر تعیینکنندهای داشته باشد. البته تفاوتهایی مثبت یا منفی را شاهد خواهیم بود اما واجد آن تاثیری که مورد نظر سوال و تعیینکننده باشد، نیست؛ یعنی اینکه تاثیر راهبردی رخ دهد، وجود ندارد و کماکان باید براساس تحلیلها و شرایط قبل از انتخابات کار را ادامه داد و بحث و گفتوگو کرد.
کلمه تفرقه با توجه به صحبتهایی که فعالان سیاسی اصلاحطلب مطرح کردند، چندان دقیق نیست. افراد مهم آن، خود را منتسب به اصلاحات میدانند و هیچ تردیدی در این ندارند. البته که برخی تندیها که طبیعت فضای انتخابات است معمولاً مطرح میشود که متأثر از شرایط همان زمان است و بعد از انتخابات خاتمه پیدا میکند. یک بخش از این تفاوتی که میبینید وجه تحلیلی و یک بخش دیگر عملی دارد. در بخش تحلیلی باید این نکته را در نظر داشت که در اصلاحطلبها همیشه این شکاف وجود داشته است و برخی طرفدار مواضع تندتر و رادیکالتری بودند و برخی معتقد بودند این راه درست نیست و معتقد به تعامل و مشارکت با حفظ اصول اصلاحطلبانه بودند و معتقدم اکثریت قاطع با گروه دوم است. اما بخشی از این افراد در عمل و در انتخابات اخیر، مسیر جداگانهای را طی کردند که فکر نمیکنم بتواند تاثیری در آینده اصلاحطلبان بگذارد.
عدم مشارکت آقای خاتمی در انتخابات و اظهارات اخیر ایشان آیا منجر به تغییر رویکردی در دو گروه اصلاحطلب موافق و مخالف شرکت در انتخابات خواهد شد؟
از نظر من موضع آقای خاتمی تغییر نکرده است و باید در بهکار بردن کلمات و مفاهیم درباره ایشان دقت کنیم. آقای خاتمی همیشه در انتخابات شرکت میکرد اما اگر دقت کنید، حضورشان در انتخابات سال ۱۴۰۰ نسبت به شرکت در انتخاباتهای گذشته خیلی رقیق شد و کنش انتخاباتی ایشان قابل مقایسه با سالهای ۱۳۹۲ و ۱۳۹۶ نبود. ایشان حتی در سال ۱۳۹۰ نیز رای داده بود، هرچند مشارکت مؤثر و دعوت از افراد برای رای دادن در آن انتخابات را از سوی ایشان ندیدیم. البته من در همان سال ۱۳۹۰ هم معتقد بودم و اعلام هم کردم که باید رای میدادند و این را اعلام میکردند که هرکسی تمایل دارد نیز رای دهد و توصیه میکنم که این کار را انجام دهید، چراکه از ایشان چنین انتظاری میرود اما در این انتخابات، واقعیت این است که آقای خاتمی استانداردهای لازم برای اینکه کلمه انتخابات را به این اتفاق اطلاق کرد، ندیده و در نتیجه، رای هم نداده است؛ نه اینکه با انتخابات و یا با صندوق رای قهر کرده باشد. درست مانند این میماند که مثلاً دارو یا ماده غذایی را میخوریم اما بعداً آن را مصرف نمیکنیم چراکه کیفیت قبل را ندارد و این به معنی آن نیست که از مصرف آن ماده غذایی برای همیشه منصرف شدهایم. آن ماده غذایی اسمش وجود دارد اما حداقل کیفیت لازم را چون گذشته ندارد. بنابراین تصور من این است که اینگونه به ماجرا نگاه کرده است و در آینده اگر شرایط بهبود پیدا کند، اولین نفری است که از مشارکت در انتخابات استقبال خواهد کرد.
آیا شرکت نکردن آقای خاتمی منجر به تغییری در رویکردهای حاکمیت و هیئتهای نظارت و شورای نگهبان در انتخابات آینده خواهد شد یا خیر؟
الان نمیتوانم نظری دهم. آنها به صرف اینکه آقای خاتمی در انتخابات شرکت کند یا نه، نظر خود را تغییر نمیدهند. عوامل متعددی را در نظر میگیرند و شرکت نکردن آقای خاتمی نیز میتواند یکی از عوامل تاثیرگذار باشد. امروز هم بهویژه پس از این انتخابات ضعیف، معلوم شد که جامعه بیش از گذشته به همدلی و به رسمیت شناختن یکدیگر نیاز دارد. باید در سطح کلان مدیریت به این مسئله پرداخته شود، چراکه نمیشود کشور را به این شکل اداره کرد و پیش برد. این نوع سیاستها و حذف دیگران ممکن است در کوتاهمدت سودی داشته باشد اما روش حذف مردم هم فساد را زیاد میکند و هم ناکارآمدی را افزایش خواهد داد و هم مردم را ناامید میکند و فاصله میاندازد و باید تلاش کنند و این مسئله را حل کنند.