۰
چهارشنبه ۲۵ بهمن ۱۴۰۲ ساعت ۱۱:۳۰

رئیس سازمان برنامه می خواهد با وعده هاش به چشم امید سرمه بکشد، اما آن را کور می کند

رئیس سازمان برنامه و بودجه درباره اقتصاد ایران اظهار داشته است که «تولید ناخالص داخلی ایران به 81/1 تریلیون دلار رسیده است... برای پنج سال آینده، افزایش تولید ناخالص داخلی به سطح 5/2تریلیون دلار (بر اساس شاخص قدرت خرید) همزمان با پنجاه‌سالگی انقلاب اسلامی هدف‌گذاری شده است.»
رئیس سازمان برنامه می خواهد با وعده هاش به چشم امید سرمه بکشد، اما آن را کور می کند

به گزارش مردم سالاری آنلاین، این اظهارنظر با واکنش‌هایی مواجه شده است.

روزنامه هم‌میهن در این زمینه نوشته است: هرگاه مسئولین اقتصادی حرفی و سخنی می‌گویند، حتی اگر با هدف سرمه کشیدن به چشم امید باشد، منجر به کور شدن آن می‌شود. به جای ایجاد امید در مردم، احساس منفی در آنان تولید می‌کند.

فرض می‌کنیم که همه آنچه که ایشان گفته‌اند درست باشد، که طبعاً هم اقتصاد کشورها را باید براساس قدرت خرید دلار مقایسه کرد و نه براساس قیمت بازار یا قیمت رسمی، ولی این سخنان چه معنایی دارد؟ فرض کنیم ایران به جای 19 در رتبه 20 و 21 یا در رتبه 17 و 18 بود، چه فرقی برای مردم و مخاطب دارد؟ این گزاره چه چیزی را اثبات با رد می‌کند؟

حالا از این بخش ماجرا می‌گذریم، فرموده‌اند که می‌خواهند اقتصاد ایران را در 5 سال آینده به 5/2 تریلیون دلار برسانند یعنی در 5 سال آینده 38 درصد توان تولید کشور را زیاد کنند، یعنی رشدی که سالانه حدود 7درصد است. این وعده خیلی خوبی است ولی قرار نیست که مردم و یا کارشناسان به صرف اعلام آن از سوی مسئولان آن را باور کنند و امیدوار شوند.

مگر آقای رئیسی وعده نصف و تک‌رقمی کردن تورم را ندادند ولی اکنون به‌جای نصف و تک‌رقمی شدن، شاهد افزایش آن وعده از تورم سال 1400 و 1399 هستند؟ چگونه باید باور کرد؟ براساس برنامه ممکن است. رشد اقتصادی دو رکن اساسی دارد؛ افزایش بهره‌وری و افزایش سرمایه‌گذاری مولد. افزایش بهره‌وری حداقل ۳ درصد در سال که تحقق آن در این دولت تقریباً غیرقابل تصور است. نیروهای آن قادر به تحقق این وعده نیستند. کیفیت پایین مدیران و فقدان برنامه، تحقق این هدف را امکان‌پذیر نمی‌کند.

وضعیت شاخص‌های کسب‌وکار یکی از نمونه‌های آن است. برخورد با بنگاه‌های استارتاپی که در روزهای اخیر شاهد آن هستیم و گویا مطابق نوشته کیهان تصمیم دارند که آنها را میان نیروهای متدین(!) تقسیم کنند، نمونه‌ای از آن است. وضع مالیات، فقدان ثبات در سیاست‌ها و... همه و همه حکایت از آن دارد که به بهبود رشد اقتصادی ناشی از افزایش بهره‌وری، امیدی نیست؛ به‌ویژه که نیروهای تخصصی و خبره رو به سوی مهاجرت آورده‌اند.

راه دیگر افزایش سرمایه‌گذاری است. برای تحقق رشد 7 درصدی حداقل باید 20 درصد تولید ناخالص را صرف سرمایه‌گذاری مولد و نه سرمایه‌گذاری‌های بیهوده کنند. کافی است به بودجه دولت نگاه کنید تا فاصله بزرگ میان این رویا را با واقعیت ببینید. در واقع به جای وعده‌های تحقق‌نیافتنی بهتر است به تغییرات سیاستی خود اشاره کنید. کارشناسان از روی این سیاست‌ها خودشان می‌فهمند که آینده چه خواهد شد. پس مسئله رتبه اقتصادی ایران نیست، مسئله امیدوار شدن به آینده اقتصاد کشور است. حتی وضع نامناسب کنونی هم در پرتو امید به آینده قابل تحمل می‌شود؛ امیدی که وجود ندارد.

کد مطلب: 211607
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *