به گزارش مردم سالاری آنلاین، براساس پیگیریهای انجامشده از سوی انجمنهای علمی رشتههای تخصصی و فوق تخصصی امریکا و اروپا، دوره دستیاری یا «رزیدنسی» یک مقطع پرفشار و سنگین برای دانشجویان علوم پزشکی محسوب میشود. رزیدنتها در این دوره، از ساعات اولیه صبح در محل کار حاضر میشوند و ممکن است بهعلت کشیکهای طولانی، استراحت و آسایش چندانی نداشته باشند.
مطالعات نشان میدهد این حجم از فشار سبب خستگی مفرط، کاهش قدرت تصمیمگیری بالینی و افزایش خطاهای پزشکی میشود و درنهایت افسردگی و سرخوردگی فردی را به دنبال دارد. به منظور بهبود این شرایط، طی سالهای اخیر در بسیاری از کشورهای اروپایی، تعداد و ساعات کشیک رزیدنتها محدود شده است.
به طور مثال، در آلمان یک دستیار فقط چهار شب در ماه شیفت دارد و به محض پایان کشیک، موظف است در نزدیکترین زمان ممکن بیمارستان را ترک کند. حتی اجازه رفتن به کتابخانه و دیگر بخشهای بیمارستان را ندارد و در صورت انجام این کار جریمه خواهد شد. قوانین بینالمللی بدین شکل است که رزیدنت به طور کافی فرصت استراحت داشته باشد تا بتواند نیرو و انرژی صرفشده را بازیابی کند.
محمدرضا صبری، فوق تخصص قلب کودکان و استاد تمام دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، در این راستا به خبرآنلاین میگوید: «در کشور ما متأسفانه بعد از ادغام آموزش پزشکی و سیستم بهداشت و درمان با یکدیگر و جدایی از وزارت علوم، بیمارستانها تبدیل به محیط آموزشی شدند. از طرفی بهعلت بالا بودن حقوق متخصصان باسابقه و درخواست بیمه و سنوات، ترجیح بر این است که بیشتر از رزیدنتها و اینترنها، بهعنوان نیروی کار ارزان در شیفتهای طولانی استفاده کنند. همچنین برخی رشتههای پزشکی اغلب تا ۱۵ شب در ماه کشیک دارند، از همین رو چندین بار از سوی وزارتخانه ابلاغ شد که حداکثر تعداد کشیک رزیدنتها در طول ماه، از ۱۲ شب بیشتر نباشد. اما عموماً در برخی موارد از دستیاران کار بیشتری میکشند و حتی روز بعد نیز آنها را مرخص نمیکنند.»
یدک کشیدن عنوان «دانشجو» با بار مسئولیتی یک پزشک!
یکی دیگر از مشکلاتی که رزیدنتها با آن روبهرو هستند، مربوط به قوانین اخیر در رشتههای پزشکی است که مطابق آن، یک دستیار پزشک یا یک متخصص طرحی، اجازه ندارد خارج از محلی که برای او مشخص شده، به فعالیت بپردازد. درواقع در این مرحله، او بهعنوان یک «دانشجو» تلقی میشود، اما وظایف سنگینی بر عهده دارد و حقوق آنچنانی هم به او تعلق نمیگیرد.
در همین راستا نازنین رحیمنژاد، متخصص چشمپزشکی، طی گفتوگو با خبرآنلاین میگوید: «اگر اجازه فعالیت و طبابت در خارج از حیطه موظف، به رزیدنت داده نمیشود، حداقل باید حقوق اقناعکنندهای برای او لحاظ شود که معاش او را تأمین کند. در هیچکجای جهان با رزیدنتها بدین نحو برخورد نمیشود و چنین قانونی پذیرفته نیست؛ که شخص نه میتواند در جای دیگری مشغول به کار شود، نه در جای فعلی «شاغل» تلقی میشود؛ با حجم سرسامآور فشار کاری و مسئولیتهای فراوانی هم که دارد، صرفاً عنوان «دانشجو» را یدک میکشد.»
درآمد و مسکن؛ مهمترین دغدغه رزیدنتها
طبق اظهارات رحیمنژاد، در دوره دستیاری و فعالیتهای درمانی، مسئولیت جان بیماران به عهده رزیدنتهاست و این موضوع استرسی مضاعف را به آنها تحمیل میکند. افزون بر این، استرسهای رایج در زندگی، اعم از مشکلات اقتصادی، اجتماعی و روانی هم مزید بر علت هستند.
این پزشک جوان میگوید: «مشکل مسکن، یکی از مشکلاتی است که رزیدنتها با آن دست و پنجه نرم میکنند. این مشکل برای رزیدنتی که از شهر دیگری به تهران آمده، جدیتر است. بهطور مثال، ما در دوره آموزش، همکاری از شهرستان داشتیم که شبها حتی با پایان کشیک هم در پاویون میخوابید و از بیمارستان خارج نمیشد؛ چون نه مسکنی داشت و نه توان تهیه آن را در شهر تهران داشت.»
او ادامه میدهد: «دانشجوی پزشکی در ۱۸ سالگی وارد دانشگاه میشود، طی چندین سال دورههای عمومی و دستیاری را میگذراند و نهایتاً در ۳۰ سالگی بهعنوان یک پزشک متخصص وارد اجتماع میشود؛ جامعه از یک فرد ۳۰ ساله انتظار دارد که در این برهه، از حداقلهای زندگی یعنی مسکن و شغلی با درآمد مقبول برخوردار باشد؛ که متأسفانه بسیاری از پزشکان و دستیاران پزشک از این شرایط محروم هستند.»
طبق تحقیقات انجامشده از سوی کمپین پزشکان جوان، اکثر پزشکان عمومی و متخصص با سابقه کاری زیر پنج سال، دریافتی کمتر از ۱۵ الی ۲۰ میلیون تومان در ماه دارند. محمدرضا صبری در این خصوص میگوید: «در برخی کشورها، رزیدنسی یک شغل محسوب میشود؛ در حقیقت رزیدنتها کار میکنند و برای دانشگاه و بیمارستان درآمد ایجاد میکنند. این در حالی است که یک پزشک متخصص طرحی در ایران، ماهانه فقط ۱۰ و نیم میلیون تومان، یعنی کمتر از درآمد ماهانه یک آرایشگر، دریافت میکند. از همین رو یکی از تقاضاهای مطرح این است که دوره دستیاری برای رزیدنتها جزو سنوات خدمت محسوب شود، خودشان و خانوادههایشان بیمه شوند تا بعداً بتوانند از این سوابق خدمتی استفاده کنند.»
منزلت اجتماعیِ ازدسترفته
شرایط اجتماعی نامطلوب، یکی دیگر از اهرمهای فشار بر جامعه رزیدنتی است. رحیمنژاد از تجربه خود در اینباره میگوید: «همه ما وقتی وارد این رشته شدیم، به دنبال یک منزلت اجتماعی بودیم؛ اما امروزه این منزلت اجتماعی هم در معرض خدشه و آسیب است. معمولاً در بیمارستانهایی که قرار است دوره طرح در آن سپری شود، پرسنل کمترین احترامی برای پزشکان تازهوارد قائل نیستند. اغلب در پاسخ به اعتراضها میشنویم «خودت این مسیر را انتخاب کردی و باید سختیهای آن را تحمل کنی!» بله، این انتخاب من بوده، اما با این دیدگاه این رشته را انتخاب نکردم که مورد تحقیر و بیاحترامی قرار بگیرم.»
صبری نیز با اشاره به اهمیت روابط اجتماعی در بیمارستان و بخصوص نحوه برخورد با رزیدنتها میگوید: «در یکی از بیمارستانهای آموزشی اصفهان، رزیدنتی به علت بگو و مگوهای رایج، روابط نامناسب با گروه، اساتید و پرسنل بیمارستان، یک روز از تحصیل و کار انصراف میدهد و در همان روز خودکشی میکند. این اتفاق کمی نیست و باید دانست که افزون بر فشارهای مالی و نداشتن آرامش روانی تحت شرایطِ سخت کاری و شیفتهای طولانی، روابط و شرایط اجتماعی هم در برخی موارد منجر به پرخاشگری و واکنشهای هیجانی جبرانناپذیر میشود.»