; ?>; ?>
فلاحت پیشه با بیان اینکه دیپلماسی در منطقه تعطیل شده است، تصریح کرد: مجموعه آمد و شدهای دیپلماتیک هم نشان داد هریک از بازیگران به دنبال منافع کوتاه مدت خودشان هستند و هیچ یک به دنبال پایان دادن به این بحران نیستند. به هر حال نتیجه این است که عملا سه آبراه و سه منطقه دریایی با ناامنی جدی مواجه شده است. هم خلیج فارس و دریای عمان و هم دریای سرخ و مدیترانه؛ از زمان جنگ جهانی دوم تاکنون یک جنگ تا این شعاع و برد ویرانگر نداشته است.
وی ادامه داد: طبیعتا گروههای مختلفی که در قالب مقاومت شکل گرفتند، این شرایط را شکل میدهند که مدیریت تحولات را دچار چالش میکنند. اغلب گروه های مقاومت به این نتیجه رسیده اند که یک ائتلاف بی رحمانه ای برای نابودی آنها شکل گرفته است. به هر حال علت اینکه مقاومت روز به روز مسلح تر شد، این بود که کسی اعتراض مقاومت را نشنید و همین باعث شد تا جریان مقاومت روز به روز مسلحتر شود. این جریانات حاصل یک سلسله اعتراضاتی بود که در کشورهای مختلف شکل گرفت و تبدیل به یک زنجیره شد. مثلا اعتراض به تبانی برخی از کشورهای عربی با آمریکا و کشورهای غربی، اعتراض به عدم حضور دموکراسی در برخی از کشورهای منطقه، اعتراض به جنایت اسرائیل علیه فلسطین و اعتراض به سیاست های فرصت گرایانه آمریکا و انگلیس در منطقه.
فلاحت پیشه با بیان اینکه ریشه کن کردن این جریانات غیرممکن است، گفت: شعاع این جریانات همراه با بی ثباتی منطقه گسترش پیدا میکند، آنهم در شرایطی که مخالفت با سیاست زمین سوخته اسرائیل در غزه بین المللی شد و به صورت بی سابقه ابعاد حقوقی به خود گرفت. معتقدم این حمله بی ارتباط با روند حقوقی شکل گرفته در دیوان ای سی سی (دیوان بین المللی کیفری) علیه اسرائیل نیست. در این دیوان برای اولین بار است که یک پرونده در این سطح و جدیت علیه اسرائیل شکل میگیرد.دیوان بین المللی کیفری هم براساس اساسنامه روم ۱۹۹۹ است. که بر اساس این اساسنامه که فارغ از حاکمیت ملی کشورها، اگر کسانی جنایت علیه بشریت را شکل دهند، قابلیت پیگیری جدی قرار میگیرند و با شکایت افریقای جنوبی پرونده اسرائیل به جریان افتاده است. آنچه رخ داد خلاف نظر آمریکا، انگلستان و حتی هلندی است که اکنون از پشتیبانان حمله به یمن محسوب میشود.
او میگوید: اعتقادم بر این است که بسیاری از این بی ثباتی ها قابل پیشگیری بود. دیپلماسی که از ۷ اکتبر درمنطقه شکل گرفت، شبیه بسیاری از روند ناموفق دیپلماتیک در منطقه، یک دیپلماسی کاذب بود. زیرا بازیگرانی که در آنجا حضور داشتند، یا به دنبال طولانی تر شدن بحران بودند یا میخواستند فقط گلیم خودشان را از آب بیرون بکشند. در بدترین حالت هیچ یک از آنها نقش موثری در منطقه نداشتند. در تمام روندهای دیپلماتیک دیدیم که نه تنها جایگاهی برای ایران دیده نشد، حتی چین و روسیه سعی کردند تا ایران را از روندهای دیپلماتیک دور نگه دارند.
عضو سابق کمیسیون امنیت ملی، با اشاره به این موضوع کورسوی توافق نانوشته میان ایران و آمریکا هم خاموش شد، گفت: توافق نانوشته ایران و آمریکا یک توافق نانوشته اما فراگیر و البته دائم بود. برای اینکه هر گاه دو طرف احساس کردند ممکن است بحرانی از کنترل خارج شود، میتوانستند برای کنترل بحران باهم مذاکره ای داشته باشند و مانع از گسترش بحران شوند. متاسفانه این کورسوی که در عمان شکل گرفته بود هم از بین رفت و نتیجه ای که به وجود آمد، این بود که بازیگر اصلی تحولات منطقه، یعنی ایران، که میتوانست روند دیپلماسی عملیاتی را تقویت کند، در حاشیه قرار گرفت و حتی کشوری مانند عربستان به گونه ای عمل کرد که سیاست دوگانه اش، حاصلی جز جنگ یمن را به همراه نداشت.
این کارشناس سیاست خارجی میگوید: با این تحولات شرایط منطقه قرمز تر میشود، یعنی با چالشهای بیشتری مواجه میشویم مگر اینکه در درجه اول آمریکا و انگلیس و دیگر کشورها، به جنگ در فلسطین پایان دهند و بعد به دنبال سازوکارهایی برای رفع تنش های منطقه ای بگردند.
فلاحت پیشه با تاکید بر این موضوع که هیچ بازیگری در منطقه دست برتر را ندارد، گفت: ما نمیتوانیم منطقه را براساس یکسری عملیات های نظامی بررسی کنیم. امروز تحولات منقطه مولفه های بین المللی دارد. یعنی از نشست دادگاه لاهه هلند تا آبراه های بین المللی به ویژه افکار عمومی که اکنون از فضای مجازی اثر میپذیرد، به هرحال امکان یارگیری را به جریانات ضد آمریکایی و ضد اسرائیلی وحتی ضد انگلیسی داده، این ها هستند که واقعیت منطقه را شکل میدهند. اتفاقا در این شرایط، با عرصه گسترش روایت های مختلف در فضای مجازی امروز، دیگر نمیتوان گفت یک اقدام نظامی میتواند قدرت ابزار باشد، بلکه معتقدم ناامنی ذهنی که در دنیای امروز شکل گرفته است، شاید برای یمنی هایی که یک دهه را در جنگ سپری کرده اند قابل تحمل تر باشد تا دنیایی که در اوج رکود اقتصادی دلایل دیگری برای ناامنی را در ذهنشان به وجود آورده اند.
وی ادامه داد: لذا معتقدم اتفاقی که رخ خواهد داد، مدیریت را سختتر میکند مگر اینکه یک دیپلماسی واقعی در منطقه شکل بگیرد و در درجه اول جنگ در فلسطین کنترل شود و بعد از آن روندهای دیگر شکل بگیرد. اما اگر این اتفاق رخ ندهد، ما با یک دورانی از ناامنی مواجه خواهیم بود.
این کارشناس میگوید: معتقدم سیاست نتانیاهو کشاندن ناامنی به دوران ریاست جمهوری آینده آمریکا یعنی ترامپ است. نتانیاهو سعی دارد تا این جنگ را به صورت یک سراشیبی ویرانگر تا زمان ترامپ بکشاند و بعد از آن این جنگ منطقه ای را به جنگ مسقتیم آمریکا و ایران تبدیل کند. هدفی که در زمان فعلی میخواست به بایدن تحمیل کند اما بایدن مدام سعی کرده تا از آن پرهیز کند اما حمله به یمن یک گام ایران و آمریکا را به جنگ نزدیک کرده است؛ ایران و آمریکا هیچ گاه مانند امروز به جنگ نزدیک نبوده اند.
فلاحت پیشه با بیان اینکه روسیه و چین به جای اینکه یک بلوک ضد جنگ را شکل دهند، صرفا منافع خودشان را دنبال میکنند، گفت: روسیه خوشحالترین بازیگر جهانی است در واقع جنگ دراوکراین را تحت الشعاع مسائل منطقه قرار داده است و چین هم خوشحالترین تاجر دنیا است، زیرا در ایامی که آمریکاییها دوباره گرفتار بحران های منطقه ای شدند و مجددا همان اشتباه استراتژیک سال ۲۰۰۱ را متحمل شدند، چینی ها به عنوان بزرگترین تاجر جهانی،مشکلات تجاری خود با آمریکا را کنار گذاشتند وسعی میکنند از این کاهش کم سابقه رشد اقتصادی خودشان فرار کنند.
این کارشناس سیاست خارجی، با توجه به عملکرد ایران در شرایط فعلی، گفت: اعتقادم بر این است که ایران به هرحال میداند هر آنچه که درحال شکل گیری است، کمینی است که اسرائیل برای کشاندن ایران و آمریکا به یک جنگ تعریف کرده است. جمهوری اسلامی ایران تاکنون سعی کرده تا از ورود به این بحران پرهیز کند اما نه ایران و نه آمریکا نتوانستند از نزدیک شدن این بحران به خودشان جلوگیری کنند. طرفداران تنش زدایی میان آمریکا و ایران،فقط یک سال وقت دارند تا مانع از بروز جنگ بی سابقه میان این دو کشور شوند.