طبق اعلام کمیته اطلاع رسانی حزب توسعه ملی متن این نامه به شرح زیر است:
جناب آقای قالیباف، رئیس محترم مجلس شورای اسلامی؛
باسلام و احترام؛
برنامههای توسعه در هر کشور، نقشه راهی هستند برای رسیدن از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب. شرط موفقیت هر برنامه توسعه شناخت دقیق مختصات و مشکلات وضع موجود، ارزیابی صحیح از امکانات و زیر ساختها، استفاده بهینه ازداشتهها و درک درست از محدودیتها است. در تدوین برنامه چنانچه به مقتضیات اجرایی، تأمین سرمایه، همراهی آحاد ملت و تعاملات مثبت بین المللی توجه نشود، اهداف آن هرچند متعالی، محقق نشده و دستاوردی جز ترسیم آرزوها و رویاها نخواهد داشت. برای مثال، آنچه باعث شد برنامه سوم توسعه در دولت اول اصلاحات، در تحقق اهداف، موفقترین برنامههای توسعه در دوران پس از انقلاب نام گیرد، ترسیم دقیق هدف برنامه(اصلاح ساختارهای اقتصادی)، توجه دقیق به الزامات، استفاده بهینه از داشتهها، همراه نمودن حداکثری ملت از طریق افزایش مشروعیت و مقبولیت دولت برخاسته از اراده عمومی، وفاداری دولت به اجزای برنامه و از همه مهمتر، تنشزدایی در روابط و فراهم شدن فرصت استفاده از امکانات بین المللی بود؛ فرصتی که متأسفانه در برنامههای دیگر توسعه هیچگاه فراهم نشد. متقابلاً بنا بر اعلام مراکز رسمی فقدان این عوامل موجب شده است درصد تحقق برنامه ششم بسیار پائین باشد.
جناب آقای قالیباف؛ فارغ از اختلافات فکری در نوع رویکرد و تأمین منافع ملی، تأملی اندک کافی است تا دریابیم برنامه توسعه هفتم بدون توجه به ملاحظات و الزامات پیشگفته تدوین شده است. این برنامه فاقد هدفگزاری مشخص است و بی توجه به ارتباط منطقی میان بخشهای مختلف اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی و مشکلات ساختاری موجود در این بخشها تهیه شده است. این برنامه در بهترین ارزیابی صرفاً حاوی مجموعهای از آرزوها و خواستهای خوب و عاری ازهرگونه اولویتبندی است که هیچ تناسبی با امکانات و مقدورات و محدودیتهای کشور ندارد.
در دورانی که تحریمهای بیرحمانه در کنار خود تحریمی، ناکارآمدی و بی کفایتی مجریان، فساد سیستماتیک، تورم کمرشکن، رکود و گرانی کشور را با وضعیت مخاطره آمیزی مواجه ساخته است، باید از حداقلهای باقیمانده به بهترین نحو و با بالاترین بازده استفاده کرد. اجرای برنامههای غیرکارشناسآنهای نظیر برنامه هفتم ، رهاوردی جز از دست دادن فرصتهای اندک باقیمانده، اتلاف سرمایهها و کورکردن بیشتر گره مشکلات ساختاری اقتصاد ایران و فشار بیشتر به مردم ندارد. از این رو فرصت را مناسب دانسته به برخی از مهمترین کاستیها و اشکالات این مجموعه که برنامه هفتم نام گرفته، اشاره میکنیم تا روشن شود چرا تحقق اهداف آن ناممکن و به یک رؤیا شبیه است.
آب:
براساس آمار موجود و تأیید مراکز رسمی، کشور به علت خشکسالیهای متوالی و استفاده بیش از ۹۰ درصدی از منابع زیرزمینی، خشک شدن تالابها، دریاچهها و چشمهها، حفر هزاران حلقه چاه غیر مجاز، هدر رفت عمده آب در بخش کشاورزی و الگوی کشت غلط، آبیاری سنتی و عدم توجه به آمایش سرزمینی، گرفتار ابر بحران تامین آب شرب و بحرآنهای مختلف زیست محیطی و تبدیل تنش آبی به تنشهای قومی-قبیلهای وحتی تنش میان استآنها در آینده است که پیامدهای وخیمتری در پی خواهد داشت. در چنین شرایطی، در اهداف برنامه هفتم بیان شده است که کشور باید به ۹۰ درصد خوکفایی در تولید محصولات کشاورزی مانند گندم، ذرت، شکر و دانههای روغنی برسد. کشوری با این بحران در منابع آبی که حتی در تأمین آب شرب خود ناتوان است چگونه میخواهد این هدف را محقق نماید؟ به نظر جنابعالی، آیا به صواب نزدیکتر نبود که بجای این اهداف غیر کارشناسی، که پیگیری آنها عملاً تشدید روند کنونی در نابودی منابع است، توجه برنامه معطوف به اهداف عاجلی چون آمایش سرزمینی در الگوی کشت، حذف کشت محصولات آببر، احیای منابع زیرزمینی از طریق اصلاح روشهای کاربرد بهینه منابع کمیاب آب در فرایند تولید ومصرف ، گسترش آبخیزداری و آبخوانداری، احیای تالابها و دریاچه ارومیه، گسترش سیستم آبیاری نوین، احیای آبهای پسابی، حذف صنایع آببر در دشتهای خشک مرکزی و... میگشت؟
برق:
برابر اظهارات مقامات مسئول در وزارت نیرو، در حال حاضر وزارت نیرو یکصد هزار میلیارد تومان به پیمانکاران نیروگاهی بدهی دارد و بهعلت نبود نقدینگی، مجبور به فروش اوراق است و در تابستان گذشته برای تأمین برق خانگی، مجبور به قطع گسترده برق واحدهای صنعتی شده است. براساس برآوردها، برای حفظ وضعیت خسارتبار کنونی، به سرمایهگذاری قریب به یکصد میلیارد دلار نیاز است. تحقق اهداف برنامه هفتم بدون بیان نحوه جذب حتی یک ریال سرمایه، بدون برنامه علمی در اصلاح الگوی مصرف، بدون به روزرسانی خطوط ارتباطی و کاهش اتلاف و هدررفت انرژی و ترسیم هدف افزایش حدود چهل درصدی تولید از محل احداث نیروگاههای جدید و انرژیهای تجدیدپذیر و خورشیدی چقدر منطبق با واقعیات است؟
گاز:
در وضعیت فعلی، حتی در فصل پاییز سال جاری، کشور در تامین گاز مصرفی صنایع ناتوان بوده، گاز بسیاری از نیروگاهها و صنایع قطع شده و مصرف مازوت در کلانشهرها، نفس مردم را بند آورده است. براساس برآوردهای کارشناسانه برای حفظ همین وضعیت فلاکت بار به ۸۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری جدید نیاز است، در غیراینصورت، سالانه ۱۰ درصد از همین مقدار فعلی کاسته میشود و کشور به علت عدم دسترسی به تکنولوژیهای روز دنیا، قادر به تولید بهینه و مطلوب نخواهد بود. در چنین شرایطی، میزان افزایش پیشبینی شده تولید گاز و نفت و پتروشیمی در برنامه هفتم تا چه حد عملی و مبتنی بر کدام ارزیابیهای واقعبینانه از اقتصاد ایران است؟
آقای قالیباف؛
در بخش آموزش و پرورش در حال حاضر صدها هزار کلاس فرسوده نیاز به بازسازی داشته و ۲۰ درصد از مدارس فعلی کشور غیراستاندارد هستند. جالب این که این شرایط تنها محدود به استانهای محروم نیست؛ برای مثال کمبود کلاس درس در پایتخت کشور بالغ بر ۲۰ هزار کلاس و در اصفهان بالغ بر ۶ هزار کلاس است. همچنین آموزش و پرورش با کمبود بیش از یکصد هزار معلم مواجه است؛ به گونهای که در سال جاری، بسیاری از مدارس به علت کمبود معلم قادر به شروع سال تحصیلی نبودهاند. همچنین براساس تحقیقات موجود طی سالهای اخیر، آموزش و پرورش کشور با افت فاحش تحصیلی دانش آموزان روبرو بوده است. افزون بر این، آموزش و پرورش بهعلت نبود امکانات و بیکفایتی و سوء مدیریت، حتی در اجرای رتبهبندی و پرداخت حق سنوات معلمان بازنشسته عاجز است و اعتراضهای صنفی معلمان برای برخورداری از حداقل حقوق با زندان، بازداشت و اخراج پاسخ داده میشود. حال شما به عنوان رئیس مجلس میتوانید جهت تنویر افکار عمومی توضیح دهید اهداف برنامه هفتم مبنی بر استانداردسازی ۱۰۰ درصدی مدارس و وسایل گرمایشی، تجهیز ۵۰ درصدی مدارس به وسایل هوشمند، جذب هزاران معلم پرورشی و قرآنی، احداث ۵ هزار مدرسه قرآنی، جذب طلاب در مدارس و جذب معلمان تربیتی به ازای هر ۱۵۰ دانشآموز، چه نسبتی با کمبودها، نیازها و واقعیات نگران کننده کنونی آموزش و پرورش دارد؟ و تا چه حد ناظر به رفع کمبودها و نیازهای عاجل و واقعی بخش آموزش و پرورش کشور است؟ مالیاتدر برنامه هفتم پیشبینی شده است ۸۰ در صد هزینههای دولت از محل افزایش مالیات تأمین شود. این درحالی است که برابر آمار بانک جهانی ۶۸ درصد مردم ایران زیر خط فقر قرار دارند یا در حال فقیر شدن هستند. در تمام دنیا مالیات بر درآمد اخذ میشود نه بر فقر! وضع مالیات بر تورم معنایی جز جبران بی کفایتی و ناکارآمدی حاکمیت از طریق دست بردن در جیب مردم ندارد. در حالی که ریال ایران به بی ارزشترین پول رایج در دنیا تبدیل شده است، در شرایطی که بنگاههای بزرگ، که عمده اقتصاد کشور را در دست دارند، عملاً از پرداخت مالیات معاف بوده و فرار مالیاتی ناشی از فساد سیستمی بیداد میکند، این هدف در برنامه هفتم جز نقره داغ کردن بیشتر ملت فقیر شده براثر تورم و به مهیا نمودن بستر مناسب برای شورش گرسنگان معنایی ندارد. در صورت رخداد این پیش بینی آیا دولت و مجلس و شخص شما حاضر به پذیرش مسؤلیت هستند یا همچون گذشته آن را به فتنه گری و توطئه دشمنان نسبت خواهند داد؟فرهنگ:این سردرگمی و عدم تناسب میان امکانات و اولویتها و اهداف در قسمتهای دیگر برنامه اعم از فرهنگ، ارتباطات، گردشگری، ترانزیت و راهها و توسعه صادرات نفتی نیز عیان است. ترسیم رشد ۸ درصدی، تورم تک رقمی و ایجاد یک میلیون شغل در سال با این وضعیت و زیرساختهای اقتصاد ایران حتی در حد آرزو هم به توهم بیشتر شبیه است تا رؤیاهای قابل تعبیر. برنامهای که راه رشد توسعه فرهنگی ایران را تربیت ده میلیون حافظ قرآن کند یا جذب روحانی برای همه مساجد و تکایا کشور در همه شهرها و روستاها میداند، هرنامی میتواند داشته باشد، جز برنامه توسعه و به هر کاری میآید جز حل معضلات پیجیده فرهنگی کشور!
بدعتهای خطرناک:
درکنار تمام این مشکلات، برنامه هفتم دارای بدعتهای خطرناکی در نقض منافع ملی و تحدید حقوق ملت و منافع ملی است. اجازه فروش نفت و میعانات گازی به نیروهای مسلح، مکلف کردن وزارت صمت به صدور مجوز معادن در محدوده پادگانها به نیروهای مسلح(که خلاف مصلحت نیروهای مسلح و دور کردن آنها از وظایف اصلی و ورود آنها به امور شبههناک اقتصادی است)، نقض آشکار صلاحیت وزارت امور خارجه در هدایت سیاست خارجی و مستثنی کردن نیروهای مسلح حتی از هماهنگی با وزارت خارجه(که بدعتی خطرناک و عملاً به معنای حاکم نمودن میدان بر دیپلماسی است)، نصب دوربین در معابر و چهار راهها و نقاط شهری و اجازه دسترسی برخط نیروی انتظامی به این اطلاعات، بدون مجوز قضایی( که صریحاً به معنای ورود غیر قانونی به حوزه خصوصی مردم و تحدید حقوق و آزادیهای فردی است)، از جمله این موارد هستند.
آقای قالیباف؛
مهمتر از ناترازیهای تولید و مصرف و درآمدها و هزینهها که در جای جای این برنامه به چشم میخورد و به برخی از آنها اشاره شد، ناترازی در حکمرانی است. مادام که شیوه غلط و ناکارآمد حکمرانی کنونی تغییر نکند، رفع ناترازیهای دیگر ممکن نیست. راه نجات افتصاد ایران، کاهش کسری بودجه و افزایش تولید است که عمدتا از راه جذب سرمایه خارجی و تکنولوژی روز دنیا ممکن میشود که آنهم مستلزم تغییر اساسی در راهبرد سیاست خارجی فعلی، اجرای برجام و پایان تحریمها است. نیک میدانید که در شرایط اسفبار فعلی، مهمترین عامل موفقیت هر برنامه و سیاستی، همراهی ملت، کاهش فاصله فعلی میان مردم و دولت و افزایش مشروعیت حاکمیت است. چاره این موضوع نیز توقف روند فاجعهبار خالص سازی و ویژه گزینی وتحدید روزافزون حقوق ملت و فراهم نمودن فرصت حضور همه ایرانیان مسؤل و دلسوز برای نجات کشور از طریق ساز و کارهای دمکراتیک از جمله چرخش نخبگان از طریق انتخابات آزاد و رقابتی و با مشارکت گسترده مردم است. وگرنه از مجلس و دولتی که با مهندسی انتخابات و بیگانه از سازکارهای مذکور شکل گرفته باشد، بهتر از برنامه هفتم نمیتوان انتظار داشت. اگر دل در گروی ایران و عزت و سربلندی ایران دارید تا فرصت باقی است، در این سیاستهای غلط، آمرانه و فاقد پشتوانه کارشناسی تجدید نظر کنید. راه نجات ایران کاهش کسر بودجه و افزایش سرمایه گذاری و تولید است. تا زمانی که راهبرد بقا جای خود را به راهبرد توسعه ندهد، موج مهاجرت نخبگان معکوس و استفاده از آنها و نیز ظرفیتهای عظیم جامعه جایگزین اتکای به اقلیتی محدود اندیش و ناکارآمد نشود و تعامل با دنیا به جای سیاست خارجی تنشزا و خود تحریم کانون اهتمام حاکمیت قرار نگیرد و زمینه استفاده از همکاریها و جذب فناوریهای نوین و سرمایههای خارجی فراهم نشود، نمیتوان به حل معضلات پیچیده کشور امید بست.
حزب توسعه ملی ایران اسلامی
۱۳ دیماه ۱۴۰۲