دایی شاید در زمین فوتبال بهعنوان یک مربی سالهاست که حضور نداشته، ولی همواره نامش بیش از آنهایی که امروز عرصه را در این بخش در اختیار دارند، ماندگار شده است. دلیل آن بسیار ساده است؛ او نهتنها از لحاظ فنی شناسنامه فوتبال ایران است، بلکه به دلیل فعالیتهای اجتماعی و انساندوستانهای که در سالهای اخیر داشته، بُعد جدیدتر و دوستداشتنیتری از کاراکترش را رو کرده که شاید این یکی به اندازه همان شخصیت فوتبالیاش به دل نشسته است.
کاپیتان سابق تیم ملی فوتبال ایران، قریب به پنج سال پیش، پس از صحبتهایی علیه مدیرعامل وقت باشگاه سایپا با این تیم قطع همکاری کرد و از همان زمان تا به الان، دیگر فرصت نشستن روی نیمکت سرمربیگری در هیچ تیمی را پیدا نکرده است.اینکه او نمیتواند در فوتبال ایران هدایت تیمی را بر عهده بگیرد، موضوعی است که بهطور رسمی به آن اشارهای نشده، ولی پتانسیل بالای دایی در جذب مخاطب، اسپانسر و البته دانشش در دنیای فوتبال، او را به یکی از چهرههای جذاب برای تیمهای لیگبرتری تبدیل میکند.
اینکه با وجود داشتن چنین ویژگیهایی، او این همه سال بیرون از گود بماند، خودبهخود شکبرانگیز است. ضمن اینکه ابهام باقیمانده درباره علی دایی یکطرفه هم نیست.او در این مدت تأیید کرده پیشنهادهایی از سوی تیمهای غیرتهرانی داشته ولی از آنجا که علاقهای به ترک تهران ندارد، بدون واردشدن به جزئیات مذاکره، پاسخ منفی داده است. البته باید آن روی سکه را هم دید. درواقع شاید اینطور به نظر بیاید که دایی با رد پیشنهادهای تیمهای شهرستانی، مهری بر عدم ممنوعالفعالیتیاش زده باشد، ولی ماجرای مربیگری احتمالی او در تیم ملی، مذاکره اولیه مهدی تاج با او برای جانشینی مارک ویلموتس و یکباره غیبشدن رئیس فدراسیون در صحنه مذاکره، شایعه مذکور را که اجازه فعالیت به علی دایی در عرصه مربیگری داده نمیشود، تقویت کرده است.
اینها همگی مربوط به اتفاقاتی است که پیش از رخدادهای سال گذشته رقم خورد. در آن ماجرا، علی دایی با پستهای اینستاگرامی و اقداماتی خبرساز، خبرساز شد و بهطورکامل مورد غضب رسانههای خاص قرار گرفت؛ بهطوریکه ابتدا با راهاندازی جو علیه دایی، سعی در تخریب این چهره بینالمللی داشته و سپس هم با رفتارهای نخنمای تلویزیون مبنی بر سانسور کامل علی دایی، طرحی برای فراموشی او چیده شده است.درست است که اسم علی دایی هم در تلویزیون سانسور میشود، ولی واقعیت این است که این پروژه نتیجهای به غیر از شکست نخواهد داشت. از فوتبال ایران، درست مثل فوتبال آسیا یا تورنمنتهای مهمی مانند جام جهانی، به غیر از علی دایی، اسم دیگری چندان جهانی نیست. حداقل اینکه اگر هم باشد، دایی، شناختهشدهترین آنها است. نمونهاش دعوتهای مکرر فیفا از این چهره ایرانی برای حضور در مراسمهای مختلف و دعوتش به جامهای جهانی است.
یا همین کنفدراسیون فوتبال آسیا که به واسطه فعالیت در شبکههای مجازی، کموبیش اسم علی دایی را به بهانههای مختلف زنده نگه میدارد.
چندی پیش بود که صفحه مسابقات جام ملتهای آسیا که زیر نظر روابطعمومی کنفدراسیون فوتبال آسیا (AFC) اداره میشود، کلیپی از علی دایی در ادوار مختلف جام ملتهای آسیا منتشر کرد و او را «ماشین گلزنی ایرانی» دانست.
البته که فقط در فیفا و ایافسی نیست که صحبت از علی دایی است؛ در کنفرانسهای خبری مربیان لیگبرتری ایران هم همچنان با احترام درباره علی دایی صحبت میشود. تازهترین مورد مربوط به اظهارات جواد نکونام درباره اعتراض به بازگرداندن امتیازات سپاهان و پرسپولیس است. او با کنایهای جالب در این مورد گفت: «روزی که با صدای بلند اعلام کردم قانون فوتبال را باید علی دایی و فوتبالیها بنویسند، به خاطر همین روزها بود.».حالا دیگر هرچقدر هم تلویزیون بخواهد اسم علی دایی را از مصاحبه علی پروین دربیاورد تا به زعم خودش مانع از یادآوری این گزاره شود که علی دایی، یکی از بزرگترین چهرههای تاریخ فوتبال ایران است، برای آنهایی که حافظه کوتاهمدتشان نیاز به یاری دارد، کافی است یک بار دیگر مصاحبهای که چند ماه قبل علی پروین انجام داد و از استقبالی که از تیم النصر عربستان شد انتقاد کرد، مرور کنند. آنجا علی پروین ابتدا از علی دایی نام برد، ولی عجیب آنکه در تصاویر منتشرشده از تلویزیون، اسم علی دایی در آن مصاحبه سانسور شد.